مقالات مجموعه ها

تاریخی/ مناسبت های تاریخی ماه محرم

مناسبت های تاریخی ماه محرم

رویدادهای اول تا سیزدهم ماه محرم

(منتشر شده در رهتوشه تبلیغ، برای مبلغان ماه محرم 1437 هجری قمری)



سيد تقي واردي

 

استجابت دعاي حضرت زكريا(ع)
(اوّل محرّم، 624 سال پيش از هجرت)

 امام رضا(ع) در روایتی فرمود: ان هذا اليوم هو الذي دعا فيه زكريا عليه السلام ربّه عزّ و جلّ، فقال «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعٰاءِ» ، فاستجاب اللّه له و أمر ملائكته فنادت: زكريا، وَ هُوَ قٰائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرٰابِ: «أَنَّ اللّٰهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيىٰ مُصَدِّقاً» ، فمن صام هذا اليوم ثم دعا اللّٰه عزّ و جلّ استجاب له كما استجاب لزكريا عليه السلام. 
خداوند متعال دعای زکریا(ع) را استجابت و در سنين كهنسالي وی و همسرش، فرزندي به آنان عطا كرد كه خودش وي را يحيي ناميد و اين نام، پيش از اين سابقه اي نداشت. حضرت یحیی(ع) به تصدیق قرآن کریم، پیشوای بندگان در علم و عبادت، حصور(غیر متمایل به زنان) و از پیامبران صالح الهی بود: سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيّاً مِنَ الصَّالِحِين.

يورش ابرهه به مكه معظمه براي نابودي كعبه
(اوّل محرّم، 53 سال پيش از هجرت)

ابرهة بن صباح، حاکم  سخت¬گیر و سفاک سرزمین یمن برای تخریب خانه خدا، به مکه هجوم آورد.
مردم مكه با مصلحت انديشي عبدالمطلب از رویارویی با سپاه ابرهه اجتناب و به كوه ها و درّه هاي اطراف مكه پناهنده شدند.
ابرهه، پس از آن كه از عدم مقاومت مردم اطمينان حاصل كرد، دستور پيش روي و تخريب خانه خدا را صادر كرد و لی هنوز به كعبه نزديك نشده بود، كه يك باره مشاهده كرد فوجي پرنده از سمت دريا پديدار و بر بالاي سرشان به پرواز درآمده اند و آنان را از آسمان سنگ باران می کنند.
در اندك مدتي، سپاهيان ابرهه متلاشي و تعداد زيادي از آنان به هلاكت رسيدند و عده اي اندك موفق به فرار و به سوي يمن عقب نشيني كردند. ابرهه نيز از جمله فراريان بود كه با بدن زخمي و خون آلود، به سوي يمن برگشت و در آن جا حالش وخيم تر شد و قلبش در سينه اش بشكافت و با سرافكندگي تمام به هلاكت رسيد.
اين واقعه، چون اهميت به سزايي در نزد عرب ها داشت، آن را مبدا تاريخ خود قرار داده و آن سال را «عام الفيل» ناميدند.
خداوند متعال در قرآن كريم به ماجراي ابرهه و فيل سواران حبشه اشاره و سوره ويژه اي به نام «سورة الفيل» را نازل فرمود. 


حصر پيامبر(ص) و بني هاشم در شعب ابي طالب
(اوّل محرّم، سال هفتم بعثت)

بعد از آن که رسول خدا(ص) سه سال به طور مخفی و چهار سال به صورت آشکار مردم را به دین اسلام دعوت نمود و عده زیادی از اهالی مکه به آن حضرت ایمان آوردند، سران مشرک قريش تمل از دست دادند و در «دارالندوه» ] مجلس أعيان قريش[ تصميم به محاصره اقتصادي و اجتماعي پيامبر(ص) و پشتيبانان و پيروانش گرفتند. آنان، پيمان نامه ای نوشته و آن را در داخل خانه خدا ] كعبه معظمه [ آويختند و سوگند ياد كردند كه تا از پاي در آوردن پيامبر(ص) و يارانش، به آن پاي بند باشند.
حضرت ابوطالب(ع)، عموي پيامبر خدا(ص) كه سيادت و بزرگي طايفه بني هاشم و اولاد و احفاد عبدالمطلب(ع) را بر عهده داشت، از پيمان نامه ننگين قريش ناراحت و شگفت زده شد و ماندن در مكه را به مصلحت پيامبر(ص) و مسلمانان و حاميانشان ندانست و به ناچار دستور داد كه تمامي فرزندان عبدالمطلب و نوادگان وي و افراد طايفه بني هاشم براي حفظ جان رسول خدا(ص) و در امان ماندن از كيد و كين قريش، از مكه خارج و در شِعبي كه در ميان بلندي هاي اطراف مكه قرار داشت، نقل مكان كنند.
بني هاشم، به مدت سه سال در آن درّه خشك، با نهايت عسرت و تنگدستي به سر بردند و جز در ايّام حج و ماه هاي حرام كه در سراسر حجاز و جزيرة العرب آتش بس و امنيت نسبي بر قرار بود، نمي توانستند از آن شعب خارج شده و با ديگران ارتباط و رابطه اي داشته باشند.
سرانجام جبرئيل امين به پيامبر خدا(ص) وحي نمود كه موريانه اي، پيمان نامه قريش را جويد و آن را از بين برده است.
پيامبر(ص) اين خبر آسماني و مسرت بخش را به اطلاع عمويش ابوطالب(ع) رسانيد و ابوطالب(ع) با خوش حالي از شعب خارج شد و به سوي سران قريش رفت و خبر غيبي برادرزاده اش را به اطلاع آنان رسانيد و آنان را بهت زده كرد.
آنان، درِ كعبه را گشوده و پيمان نامه را باز كردند، ولي همان طوري كه رسول خدا(ص) خبر داده بود، جز كلمه «بسمك اللّهم» چيزي از آن باقي نماند و همه صحيفه را موريانه خورده بود. اين أمر، موجب اختلاف و دو دستگي سران قريش شد.


وفات محمد حنفيه، فرزند امير مومنان(ع)
(اوّل محرّم، سال 81 هجري قمري)

پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، امیرمؤمنان امام علي(ع) با چند تن از بانوان با فضیلت ازدواج كرد، كه يكي از آنان، خوله بنت جعفر بن قيس بود.
اين بانوي گرانمایه، پس از مدتي فرزندي براي همسر بزرگوارش به ارمغان آورد، كه امام علي(ع) وي را «محمد» ناميد و كنيه «ابوالقاسم» را برايش برگزيد و به خاطر شدت علاقه به پيامبر(ص)، نام و كنيه فرزند خويش را هم نام و هم كنيه آن حضرت قرار داد.
محمد بن علي(ع)، به خاطر منتهي شدن نَسَب مادري اش به حنفيه بن جيم، ملّقب به محمد حنفيه و يا محمد بن حنفيه گرديد.

ورود امام حسين(ع) به سرزمین كربلا
(دوّم محرّم، سال 61 هجري قمري)

امام حسین(ع) در روز هشتم ذي حجه سال 60 هجری قمري عازم كوفه شد و پس از 25 روز ادامه راه، در دوم محرم سال 61 هجری قمری وارد سرزمین کربلا شد. حرّ بن يزيد که از جانب عبیدالله بن زیاد مأمور جلوگیری از ورود آن حضرت به کوفه بود، به دستور عبیدالله بر امام حسين(ع) سخت گرفت و او را به سرزميني غيرآباد مجبور به توقف نمود. امام حسين(ع) ناچار شد در آن جا توقف كرده و آن را خيمه گاه خويش قرار دهد. امام حسين(ع) پس از رسيدن به اين سرزمين، پرسيد نام اين مكان چيست؟ گفتند: كربلا.
امام حسين(ع) همين كه نام كربلا را شنيد، گفت: اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بكَ مِنَ الكَربِ و البَلاءِ. سپس فرمود: اين جا، مكان كرب و بلا و محلّ محنت و عنا است، پس فرود آييد كه منزل و خيمه گاه ما اين جا است. اين زمين، محلّ ريختن خون ما است و در اين مكان، قبرهاي ما واقع مي گردد. اين ها را جدّم محمد مصطفي(ص) به من خبر داده است.

ورود عمر بن سعد به كربلا
(سوّم محرّم، سال 61 هجري قمري)


عمربن سعد بن ابی وقاص از جانب عبیدالله بن زیاد مأموریت یافت که در برابر سپاه کم تعداد امام حسین(ع) قرار گرفته و منتظر دستور بعدی عبیدالله باشد. وی براي اين منظور در رأس يك سپاه چهار هزار نفري از كوفه خارج و در سوّم محرم سال 61 هجری قمري، يك روز پس از ورود امام حسين(ع) به كربلا، وارد اين سرزمين شد و از آن پس سپاه يك هزار نفري حرّ بن يزيد نيز به او پيوست و در تحت فرماندهي وي قرار گرفت. 



آغاز خلافت عثمان بن عفان
(چهارم محرّم، سال 24 هجري قمري)


هنگامي كه عمر بن خطاب به مرگ خود اطمينان پيدا كرد، شش نفر از صحابه معروف رسول خدا(ص)[یعنی امام علي بن ابي طالب(ع)، عبدالرحمن بن عوف، عثمان بن عفان، زبير بن عوام، طلحة بن عبيدالله و سعد بن ابي وقاص] را كانديداي خلافت نمود، تا آنان بعد از مرگ وی، با مديريت عبدالرحمن بن عوف، ظرف سه روز تشكيل جلسه داده و پس از بحث و بررسي هاي لازم، يك تن از ميان خود را به خلافت اسلامي انتخاب نمايند.
اعضای جلسه پس از بررسي جوانب قضايا، دو نفر از ميان خودشان به عنوان أصلح انتخاب و بقيه به آن دو رأي دادند و آن دو، عبارت بودند از امام علي بن ابي طالب(ع) و عثمان بن عفان.
عبدالرحمن در آغاز، به امام علي(ع) گفت: اي ابوالحسن! آيا با خدا پيمان مي بندي كه به كتاب الله، سنّت رسول خدا(ص) و سيره دو خليفه پيشين عمل كني؟
امام علي(ع) فرمود: پيمان مي بندم كه به كتاب خدا و سنّت پيامبر خدا(ص) و به علم خود عمل كنم.
سپس عبدالرحمن، همين پيشنهاد را به عثمان بن عفان عرضه داشت و عثمان كه منتظر چنين فرصتي بود، بي درنگ گفت: مي پذيرم. من پيمان مي بندم كه به كتاب خدا، سنّت پيامبر(ص) و سيره شيخين عمل كنم!
 عبدالرحمن كه خود سازنده اين صحنه نمايش بود، دست روي دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بيعت كرد و مردم نيز با عثمان در  روز سوّم يا چهارم ماه محرم همان سال بیعت کردند. 


رحلت سید شریف رضی
(ششم محرم، سال 406 هجری قمری)


سید محمد بن حسین موسوی، معروف به سید رضی(برادر سید مرتضی) در ششم محرم سال 406 هجری قمری در بغداد وفات نمود. برادرش سید مرتضی که در آن زمان زنده بود، از شدت حزن و ناراحتی نتوانست در تشییع جنازه وی شرکت نماید. لاجرم وی را به حرم جدش امام موسی کاظم(ع) بردند تا آرام بگیرد و اشراف و اعیان مذهبی و کشوری و عموم مردم در تشییع با شکوه جنازه سید رضی شرکت نمودند. فخر الملک، وزیر بهاء الدوله دیلمی بر پیکر مطهرش نماز خواند و در خانه خویش، در نزدیکی قبر مطهر امامین کاظمین(علیهما السلام) دفن نمود.
سید رضی علاوه بر تصنیف نهج البلاغه، کتاب¬های دیگری چون: الخصائص، تلخیص البیان عن مجازات القرآن، مجازات الآثار النبویة، اخبار قضاة بغداد  و غیره تألیف نمود. وی شاعری خوش قریحه و صاحب لسان فصیح بود. اشعار زیادی سرود، که بعد¬ها عده ای از فضلا، آن¬ها را جمع آوری و با نام دیوان سید رضی در چند مجلد منتشر نمودند.


نامه عبيدالله بن زياد به عمر بن سعد مبني بر سختگيري بر امام حسين(ع)
(هفتم محرم، سال 61 هجري قمري)


پس از آن كه عمر بن سعد وارد كربلا گرديد، جلساتی بین وی و امام حسین(ع) و یا فرستادگانشان برقرار شد و این خبر به اطلاع عبیدالله در کوفه رسید. عبيدالله که حاضر به مصالحه و پايان ماجرا بدون خون ريزي نبود و تلاش مي كرد كه اين أمر را سخت تر و حادتر نمايد، در هفتم محرم نامه اي براي عمر بن سعد نوشت و به وي دستور داد كه بر امام حسين(ع) سخت گيرد و ميان وي و آب فرات حايل گردد و نگذارد كه آن حضرت و يارانش از رود فرات استفاده كنند، تا در فشار قرار گرفته و تسليم گردند.


ديدار امام حسين(ع) با عمر بن سعد در کربلا
(هشتم محرم، سال 61 هجري قمري)


امام حسين(ع) براي كاستن حساسيت هاي دو سپاه و ايجاد تفاهم فیمابین، خواستار ملاقات خصوصي با عمر بن سعدشد.
عمر بن سعد پيشنهاد امام حسين(ع) را پذیرفت و تفاهم نمودند که در شب هشتم محرم، در خيمه اي ميان دو لشكر گاه، نشستی خصوصی داشته باشند. آن دو در جلسه حضور یافته و تا پاسي از شب با هم گفت و گو كردند. سپاهيان از متن گفت و گو آن دو بي¬خبر بودند، ولي همين مقدار مي دانستند كه آنان به توافق¬هاي تازه اي دست یافتند.


ورود شمر بن ذي الجوشن به كربلا
(نهم محرم، سال 61 هجري قمري)


بعد از اعزام عمر بن سعد به کربلا، عبیدالله بن زیاد سپاهیان دیگری نیز به تدریج عازم کربلا نمود.
وي، علاوه بر لشكر يك هزار نفري حرّ بن يزيد رياحي، چهار هزار تن به همراه عمر بن سعد، دو هزار نفر به همراه يزيد بن رَكاب كلبي، چهار هزار نفر به همراه حُصين بن نُمير سكوني، هزار نفر به همراه شبث بن ربعي، هزار نفر به همراه حجّار بن ابجر بجلي، سه هزار نفر به همراه مصار بن مزينه مازني، دو هزار نفر به فرماندهي شخص ديگر به كربلا اعزام كرد، تا با پيوستن به سپاه عمر بن سعد، جبهه سپاهيان يزيد را در برابر سپاهيان امام حسين(ع) تقويت و تحكيم نمايد.
اما شرورترين نيروهاي عبيدالله بن زياد، لشكر شمر بن ذي الجوشن(از بازماندگان خوارج) بود، كه به استعداد چهار هزار تن به قصد نبرد حتمي با اهل بيت پيامبر(ص) وارد سرزمين كربلا شد. ورود شمر به كربلا، مصادف بود با روز نهم ماه محرم. 



امتناع حضرت عباس(ع) و برادرانش از پذيرش امان نامه دشمن
(نهم محرم، سال 61 هجري قمري)


شمر بن ذی الجوشن، که از طایفه بنی کلاب(خانواده مادری حضرت عباس(ع) و سه برادرش بود)در عصر روز تاسوعا به نزديكي خيمه گاه امام حسين(ع) رفت و با صداي بلند آنان را فراخواند و امام نامه ای برای آنان آورد. حضرت عباس(ع) كه كانون غيرت، حميت و وفاداري بود، بر او بانگ زد و فرمود: بريده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو. اي دشمن خدا! ما را فرمان مي دهي كه از ياري برادر و مولايمان حسين(ع) دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و ناپاكان در آوريم. آيا ما را امان مي دهي ولي براي فرزند رسول خدا(ص) اماني نيست؟
شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنين(س)، نااميد و خشمناك شد و با سرافكندگي به خيمه گاه خويش برگشت. 


فرمان حمله عمومي به خيام امام حسين(ع) از سوي عمر بن سعد
(نهم محرم، سال 61 هجري قمري)


عمر بن سعد برای راضی نگه داشتن عبیدالله، در عصر روز تاسوعا (نهم ماه محرم) فرمان حمله عمومي به سوي خيمه گاه امام حسين(ع) را صادر كرد. امام حسین(ع) از طریق برادرش حضرت عباس(ع) از وی درخواست نمود که شب عاشورا را به وی مهلت دهد و عمر بن سعد علی رغم میلش، با اصرار برخی از فرماندهان و ریش سفیدان سپاهش درخواست آن حضرت را پذیرفت و فیصله کار را به روز عاشور را سپرد.


دور انديشي و تدبير امام حسين(ع) در شب عاشورا:



امام حسين(ع) از فرصت شب عاشورا استفاده و اقدام به چند عمل، به شرح ذیل نمود:

1) خطبه برای یاران و همراهان
آن حضرت در شامگاه روز تاسوعا، يارانش را در خيمه اي بزرگ گرد آورد و بعد از نماز جماعت براي آنان خطبه اي خواند و از آنان خواست که شبانه کربلا را ترک و از دسترس سپاه عمر بن سعد خارج شوند.
پس از سخنان آن حضرت، حاضران در مجلس از جمله برادران، فرزندان، برادر زادگان و عموزادگان آن حضرت، يكي پس از ديگري داد سخن داده و عرض كردند كه ما هرگز چنين نخواهيم كرد و تا زنده ايم، تو را تا آخرين قطره خونمان ياري خواهيم نمود.

2) سفارش به خواهرش زينب كبري(س)
امام حسین(ع) که با تشویش و نگرانی خواهرش زینب(س) در شب عاشورا مواجه شده بود، وی را دلداري و امر به صبر نمود و از او خواست بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در کربلا، زنان اهل بیت(ع) و سایر اسرا را در ایام اسارت سرپرستی نماید.

3) تدابیر دفاعی
آن حضرت، براي دفاع بهتر و روان¬تر در برابر تهاجم احتمالي دشمن، دستور داد كه خيمه ها را به يكديگر نزديك و با طناب محكم ببندند و در اطراف خيمه ها خندقي حفر  و آن¬ها را از خار و هيزم انباشته كنند، تا در هنگام هجوم دشمن از سه طرف آنان را با خندق هايي شعله ور مواجه و از يك طرف با دشمن درگیر شوند.

4) استفاده از شب آخر برای عبادت
شب عاشوار به عنوان آخرين شب زندگاني امام حسين(ع) و ياران وفادارش، براي آنان بسيار با ارزش و مغتنم بود. آنان از اين شب، بيشترين و بهترين بهره¬هاي معنوي و عرفاني را بردند و تا بامداد روز عاشورا به راز و نياز، مناجات، نماز و قرائت قرآن پرداختند و روح و روان خود را با تهجّد و شب زنده داري صيقل و آماده شهادت در راه خدا شدند. 


وقایع جانگداز روز عاشورا
(دهم محرم، سال 61 هجري قمري)


در اين روز فراموش نشدنی رويدادهاي مهمي در سرزمين كربلا به وقوع پيوست كه ذیلا به اهم آن¬ها اشاره می شود:
1) نظم سپاه
امام حسين(ع) پس از نماز صبح عاشورا، سپاه كم تعداد خود را كه متشكل از 32 تن سواره و 40 تن پياده بودند، به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول را در بخش ميمنه به فرماندهي زهير بن قين، دسته دوم را در بخش ميسره به فرماندهي حبيب بن مظاهر و دسته سوم را در قلب سپاه به فرماندهي خود آن حضرت تقسيم بندي كرد. هم چنين آن حضرت، بيرق سپاه را به برادرش حضرت عباس بن علي(ع) واگذار و نيروهاي خود را در جلو و خيمه گاه را در پشت سر آنان قرار داد.

2) موعظه به سپاهیان مقابل
امام حسين(ع) پيش از آغاز نبرد، بارها براي اندرز سپاه كفر پيشه دشمن، پيش¬قدم شد و با خطبه هايي روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ريزي دعوت و از جنگ و مبارزه بازداشت.
آن حضرت، علاوه بر خود، برخي از ياران خويش را نيز در اين روز به نزد سپاهيان عمر بن سعد فرستاد و از طريق آنان، اين سپاه گمراه را به هدايت و حقانيت دعوت كرد.

3) پذیرش توبه حر بن یزید
حرّ بن يزيد كه از فرماندهان سپاه عمر بن سعد و از دلاوران و دلير مردان عرب بود، صبح روز عاشورا پيش از آغاز درگيري رسمي، پشيمان شد و به سپاه امام حسين(ع) پيوست. با اين كه وي نخستين كسي بود كه راه را بر امام حسين(ع) بسته و با اجبار و اكراه، آن حضرت را به سوي سرزمين كربلا گسيل داشت، با اين حال، مورد پذيرش اباعبدالله الحسين(ع) قرار گرفت و آن حضرت، توبه اش را پذيرفت و او را در جمع يارانش قرار داد.

4) مقابله با هجوم سراسری دشمن
عمر بن سعد كه تاب پيوستن افراد ديگري به سپاه امام حسين(ع) را نداشت، لشكريان خود را به جنبش درآورد و دستور حمله عمومي داد. در اندك مدتي دو سپاه به هم نزديك و نبرد سختي آغاز گرديد.
هر يك از ياران امام حسين(ع) با ده¬ها تن از سپاه دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخته و هيچ گونه سستي و ترديدي در خود راه ندادند. اين روحيه بالاي رزمي و اعتقادي قوي، براي دشمن سنگين و كمرشكن بود.
در اين نبرد، حدود پنجاه تن از ياران امام حسين(ع) و صدها تن از سپاه دشمن كشته شدند.

5) نبرد انفرادی
بعد از فروکش کردن جنگ دستجمعی، نوبت به نبرد انفرادی رسید. در اين مرحله نيز تعدادي از سپاهيان امام حسين(ع) كشته شدند.

6) اقامه نماز جماعت ظهر عاشورا
ابوثمامه صيداوي در گرما گرم نبرد، به امام حسين(ع) نزديك شد و به آن حضرت عرض كرد، كه وقت زوال فرا رسيده است. امام حسين(ع) كه به نماز اهميت ويژه اي مي داد، دستور داد جنگ را متوقف و همگي به نماز پردازند.
عبدالله حنفي كه خود را سپر امام حسين(ع) قرار داده بود، متحمل سيزده تير دشمن شد و عاقبت در حال دفاع از وجود شريف امام حسين(ع) به لقاء الله پيوست.

7) شهادت یاران امام حسین یکی بعد از دیگری
پس از نماز ظهر عاشورا، باقيمانده ياران امام حسين(ع) نيز يكي پس از ديگري به شهادت رسيدند. شير مرداني چون زهير بن قين، نافع بن هلال، مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر، حرّ بن يزيد، برير بن خضير و دلير مرداني از بني هاشم چون علي اكبر(ع)، عباس بن علي(ع)، قاسم بن حسن(ع)، عبدالله بن مسلم(ع) و افرادي ديگر در ياري مولا و سرورشان امام حسين(ع) جنگيدند و سرانجام به دست دشمنان اهل بيت(ع)، مظلومانه به شهادت رسيدند.

8) مبارزه و شهادت امام حسین(ع)
امام حسين(ع) پس از آن كه همه ياران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خيمه اي گرد آورد و آنان را تسلي و دلداري داد و به صبر و شكيبايي سفارش نمود و با قلبي شكسته از آنان خداحافظي كرد. آن حضرت، فرزندش امام زين العابدين(ع) را كه در بيماري سختي به سر مي برد، جانشين خويش قرار داد و با او نيز وداع كرد و آماده نبرد با دشمن گرديد. امام حسين(ع) به تنهايي، ساعاتي با نيروهاي گسترده دشمن مبارزه و تعداد زيادي از آنان را هلاک و یا زخمي نمود.
خود آن حضرت نيز زخم هاي فراواني در ميدان مبارزه متحمل شد و بر اثر آن ها، از زين اسبش «ذوالجناح» به زمين افتاد و مورد هجوم وحشيانه دشمن قرار گرفت.
سرانجام شمر بن ذي الجوشن، با قساوت و بي رحمي تمام به بدن خونين و كم رمق آن حضرت نزديك و سر مباركش را از قفا جدا كرد. بدين گونه روح شريف و ملکوتی¬اش به اعلي عليين پرواز  و ننگ ابدی را برای سپاهیان یزید و عبیدالله بن زیاد به یادگار گذاشت.



جنايات سپاه عمر بن سعد، در عصر عاشورا
(دهم محرم، سال 61 هجري قمري)


سپاهیان عمر بن سعد، به ویژه دسته سفاک شمر بن ذی الجوشن بعد از شهادت امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از ياران فداكار وي، جنايات ديگري در عصر عاشورا به شرح ذیل مرتكب گرديدند:

1) غارت خيمه¬هاي حسيني
سپاهيان عمر بن سعد بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) به خيمه هاي آن حضرت يورش برده و آن¬ها را غارت كردند و چهارپايان، لباس¬ها، صندوق¬ها، اسلحه¬ها، خوراكي¬ها و هر چه يافتند، تمامي آن¬ها را به يغما بردند. آنان، حتي حريم اهل بيت(ع) را مراعات نكرده و زيور آلات و البسه بانوان را به اجبار از آنان ستاندند و به تاراج بردند. 

2) آتش زدن خيمه¬ها
پس از غارت، اقدام به آتش زدن خيمه¬ها نمودند. در اندك مدتي تمام خيمه¬ها و هر چه در آن¬ها بود، در آتش ظلم يزيديان سوخت و نابود شد و حتي جان بازماندگان و يتيمان كاروان حسيني، با خطر آتش سوزي مواجه گرديد و بدين منظور، زينب كبري(س) به آنان دستور داد كه از خيمه-ها بيرون رفته و به اطراف پناهنده شوند. 

3) اسب دواني بر پيكر شهيدان
عمر بن سعد، بنا به دستور كتبي عبيدالله بن زياد، پس از شهادت امام حسين(ع) و ياران او در كربلا، تصميم به اسب دواني بر پيكرهاي خونين شهيدان گرفت.
ده نفر از منافقان و دشمنان اهل بيت(ع) براي اين كار پيش قدم شده و پس از نعل بندي اسبان خويش بر پيكرهاي شهيدان كربلا، اسب تاختند و پيكرهاي پر از جراحت و بي سر شهيدان را در هم شكستند.

4) ارسال سر مقدس امام حسين(ع) به كوفه
عمر بن سعد، براي خوش خدمتي بيشتر به دستگاه ظالمانه اموي، دستور داد سر بريده امام حسين(ع) را در عصر عاشورا با شتاب و سرعت به كوفه ببرند و عبيدالله را از پايان يافتن غائله كربلا با خبر گردانند. مأموريت رساندن سر مقدس امام حسين(ع) بر عهده خولي بن يزيد اصبحي و حمید بن مسلم گذاشته شد. 


قتل عبيدالله بن زياد به دست سپاهيان ابراهیم بن مالک اشتر
(دهم محرم، سال 67 هجري قمري)


عبیدالله بن زیاد که فرماندهی سپاه امویان را بر عهده داشت در برابر سپاه مختار بن ابی عبیده ثقفی به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر در ساحل «نهر خاذر» در چهار فرسنگي شهر موصل قرار گرفت و جنگ سختی بینشان درگرفت.
از لشكريان عبيدالله، تعداد بي شماري در ميدان جنگ به هلاكت رسيده و تعداد زياد ديگري در هنگام عقب نشيني از رود خاذر غرق شدند. تعداد كشته هاي شاميان را بيش از هفتاد هزار تن بر شمرده اند.
مهم ترين رويداد اين نبرد، كشته شدن عبيدالله بن زياد (فرمانده كل سپاه اموي) و تعدادي از فرماندهان و افسران عالي رتبه شامي بود. عبيدالله، به دست ابراهيم بن مالك اشتر، با يك ضربت شمشير، از كمر به دو نيم شد و به سزاي كردار ننگين خود رسيد.
قابل تأمل و تدبر است، که زمان کشته شدن عبیدالله بن زیاد روز عاشورا، سال 67 هجری قمری، درست شش سال بعد از شهادت امام حسین(ع) بوده است. 


اسارت بازماندگان شهداي كربلا
(يازدهم محرم، سال 61 هجري قمري)


عمر بن سعد، فرمانده، پس از پايان ماجراي عاشورا، در روز يازدهم محرم أجساد كشته هاي سپاه خويش را شناسايي، گردآوري و بر آنان نماز خواند و سپس همه را دفن نمود و در حالي كه كشته هاي اهل بيت(ع) و بدن مقدس امام حسين(ع) و ساير شهيدان و يارانش بر زمين مانده بود، كربلا را به قصد كوفه ترك كرد.
عبيدالله بن زياد به محض ورود اسرا به کوفه، در قصر دارالاماره بار عام داد و تعداد زيادي از اشراف و أعيان و هواداران بني اميه را در آن گرد آورد و سپس سرهاي شهيدان كربلا و اسيران و بازماندگان را بر مجلس وارد كردند.



شهادت امام زین العابدین(ع)
(دوازدهم محرم، سال 95 هجري قمري)


امام علی بن الحسین، معروف به زین العابدین، سید الساجدین و سجّاد(ع) پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسين(ع) در محرم سال 61 قمري، در 23 سالگي به مقام عظماي امامت نايل آمد. وی پس از بازگشت به مدينه، به مدت 34 سال امامت شيعيان را بر عهده داشت و در اين مدت نيز با حوادث و رويدادهاي بزرگي روبرو گرديد ولي به حول و قوه الهي از همه آن ها با سربلندي و سرافرازي عبور كرد.
سرانجام پس از پنجاه و هفت سال زندگي، در محرم سال 95 قمري، بر اثر زهري كه به دستور وليد بن عبدالملك اموي به آن حضرت خورانيده شد، در مدينه منوره به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع در جوار قبر مطهر عمويش امام حسن مجتبي(ع) به خاك سپرده شد.
درباره تاريخ شهادت امام زين العابدين(ع)، گرچه تمامي مورخان و سيره نگاران، اتفاق دارند كه اين واقعه عظيم در ماه محرم واقع شد، ولي در تعيين روز و سال وقوع آن، اتفاق نظر و ديدگاه واحدي وجود ندارد.
برخي از آنان، روز دوازدهم محرم، برخي هيجدهم محرم و برخي ديگر بيست و پنجم محرم را روز شهادتش مي دانند. هم چنين درباره سال شهادتش با اين كه اكثر مورخان، سال 95 را ذكر كرده اند، برخي سال 94 قمري را بيان نموده اند. 



شهادت عبدالله بن عفيف ازدي
(سيزدهم محرم، سال 61 هجري قمري)


عبدالله بن عفيف از شیعیان امیرمومنان(ع) و از طرفداران اهل بیت(ع) در کوفه بود. وی در ماجراي قيام امام حسين(ع)، وي به خطر سالخوردگي و نابينايي، توفيق ياري آن حضرت در سرزمين كربلا را نداشت. اما هنگامي كه سرهاي شهيدان كربلا به همراه اسيران اهل بيت(ع) را وارد كوفه نموده و عبيدالله بن زياد براي زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پيروزي و شادماني در شهادت امام حسين(ع) و يارانش در واقعه كربلا، در مسجد اعظم كوفه براي مردم سخنراني كرد، با عكس العمل شديد عبدالله بن عفيف روبرو گرديد.
عبيدالله بن زياد كه انتظار چنين پيشامدي را نداشت، با تكبر و خودخواهي تمام دستور داد، وي را دستگير و صدايش را خاموش گردانند.
عبدالله بن عفيف، مردان طايفه «أزد» را به ياري طلبيد و بي درنگ هفتصد تن از مردان اين طايفه، از داخل و خارج مسجد به ياري او شتافته و او را از دست دژخيمان عبيدالله رهانيدند.
اما همين كه تاريكي شب فرا رسيد و مردم در خانه هاي خويش آرميدند، مأموران عبيدالله به خانه عبدالله بن عفيف هجوم و او را با ضربات شمشير به شهادت رسانيدند. آن گاه، سرش را بي رحمانه از بدن جدا و پيكر بي¬جانش را در محله «سبخه» به دار آويختند.


تدفين پيكرهاي مقدس شهيدان كربلا
(سيزدهم  محرم، سال 61 هجري قمري)


پس از ترک کربلا توسط سپاهیان عمر بن سعد، گروهي از قبيله بني اسد كه در «غاضريه» در نزديكي كربلا ساكن و به كشته شدن امام حسين(ع) و يارانش به دست سپاه حكومتي امويان اطلاع يافتند، در روز سيزدهم محرم وارد كربلا شده و پيكرهاي مقدس شهيدان را گردآوري نمودند و سپس بر آنان نماز گزارده و در همان جا به خاك سپردند.

شما اینجا هستید: خانه مقالات مجموعه ها تاریخی/ مناسبت های تاریخی ماه محرم