رسول خدا، حضرت محمد(ص)

هجرت سرنوشت ساز رسول خدا (ص) به مدینه در نخستین شب ربیع الاول

هجرت سرنوشت ساز رسول خدا (ص) به مدینه

اول ربیع الاول

 


 

پیامبر خدا ، حضرت محمد مصطفی (ص) سیزده سال در مکه معظمه مردم را به یکتا پرستى و دین مبین اسلام دعوت کرد و در این راه سختى‏هاى فراوانى متحمل گردید و اهالى مکه، به ویژه "قبیله قریش" (که قبیله بزرگ و سرآمد قبایل دیگر مکه بود و خود پیامبر(ص) نیز به همین قبیله نسبت داشت) با آن حضرت و یارانش به مخالفت و دشمنى پرداخته و با شدیدترین وجه ممکن آنان را آزار و شکنجه می دادند.

پى آمد چنین سخت‏گیرى هایى سه سال محاصره همه جانبه پیامبر(ص) و آل عبدالمطلب در شعب ابى طالب ، دوبار مهاجرت مسلمانان به حبشه و کشته شدن چندین تن از یاران پیامبر(ص) و شکنجه توان فرساى گروهى از آنان به دست قریشیان مشرک بود.

  اهالى مکه پس از رحلت حضرت خدیجه(س) همسر پیامبر(ص) و درگذشت حضرت ابوطالب(ع) عموى آن حضرت بر دشمنى خویش افزودند و حتى قصد جان پیامبر(ص) را نمودند. از سوى دیگر تعدادى از اهالى یثرب در همان سال‏هاى غربت و تنهایى پیامبر(ص) در ایّام حجّ با وى و اهداف بلند دینش آشنا شده و پس از بازگشت به یثرب، به تبلیغ آن پرداختند. مردم یثرب، رفته رفته به اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زیادترى به نزد رسول خدا(ص) رسیدند و به دست مبارک وى مسلمان شده و با آن حضرت پیمان بستند. امّا در مراسم حجّ سال سیزدهم بعثت گروهى از حاجیان یثرب که تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود در اواسط ایام تشریق و در محل عقبه در سرزمین "منى" ایمان آورده و با آن حضرت پیمان بستند، تا از وى و یارانش همانند خانواده و طایفه خویش پشتیبانى کنند.

 پس از گذشت ایام حج و بازگشت اهالى یثرب به سرزمین خویش، مهاجرت مسلمانان مکه به سوى یثرب آغاز گردید. آنان به دستور پیامبر(ص) به دور از چشم مشرکان قریش به صورت فردى و گروهى عازم یثرب شدند.به طورى که در مکه معظمه، جز پیامبر(ص) و تعدادى اندک از یارانش و گروهى زنان و مردان کهن سال و از کارافتاده، کسى باقى نماند.

پیامبر(ص) بیش از هر زمان دیگر، در یکى دو ماه آخر اقامتش در مکه، احساس تنهایى و خطر مى‏کرد. سرانجام سران قریش در واپسین روزهاى ماه صفر، تصمیم به کشتن پیامبر(ص) گرفتند. آنان در "دارالنّدوه" که مجلس شوراى اعیان و اشراف آنان بود، جلسه‏اى برگزار کرده و پس از تبادل نظر و گفتگوهاى زیاد، به کشتن پیامبر(ص) از سوى نمایندگان تمام طوایف قریش رأى دادند و شب اوّل ربیع الاوّل را براى این کار برگزیدند. شب موعود فرا رسید، پیامبر(ص) براى فریب مشرکان، حضرت على(ع) را به جاى خویش در بسترش خوابانید و خود، از خانه خارج و به همراه ابوبکر از مکه گریخت و در "غار ثور" که در جنوب شهر مکه و در نقطه مقابل مدینه قرار داشت، پناه گرفت. مشرکان، پس از هجوم به خانه پیامبر(ص) و مشاهده امام على بن ابى طالب(ع) در رختخواب آن حضرت، خشمناکتر شده و به تعقیب آن حضرت پرداختند و براى پیدا کردن وى، صد شتر جایزه تعیین نمودند ولى هرچه تلاش کردند، به وى دست نیافتند. آن حضرت پس از سه شب پنهان ماندن در غار ثور، در شب چهارم ربیع الاول به سوى شهر یثرب هجرت کرد و در دوازدهم همین ماه وارد این شهر شد و مورد استقبال باشکوه اهالى یثرب قرار گرفت. تاریخ دقیق حرکت پیامبر(ص) از مکه و رفتن به غار ثور و حرکت وى از غار ثور به سوى یثرب و رسیدن به روستاى قبا و مدت حضورش در قبا و سپس حرکت از قبا به یثرب و رسیدن به این شهر مقدس، چندان مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان نیست و اختلافاتى در گفتار آنان مشاهده مى‏گردد و چون اهل بیت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) داناتر وآگاهتر از دیگران درباره خود و تاریخ نیاکان پاکشان مى‏باشند، لازم است حقایق تاریخى را از زبان مبارکشان بشنویم و روح و روان خویش را با کلام آنان صفا دهیم.

بدین منظور، درباره تاریخ هجرت پیامبر(ص)، حدیثى از ذرّیه پاکش حضرت امام على بن الحسین(ع)، معروف به امام زین العابدین(ع) نقل مى‏کنیم:

مرحوم کلینى(ره) در کتاب شریف "الکافى" از ابن محبوب، وى از هشام بن سالم، وى از ابى حمزه، وى از سعید بن مسیّب روایت کرد: از امام على بن الحسین (ع) پرسیدم: روزى که على بن ابى طالب(ع) مسلمان شد، چند ساله بود؟ آیا وى هیچ گاه مبتلا به کفر و شرک شده بود؟ امام زین العابدین(ع) فرمود: هنگامى که خداوند سبحان، پیامبر اکرم(ص) را به نبوت بر انگیخت، على(ع) ده ساله بود و در آن زمان وى، کفر و شرکى نداشت و در لحظه نخست، به خدا و پیامبرش ایمان آورد و بر تمامى مردم در ایمان به خدا و رسولش و نماز خواندن با پیامبر(ص) به مدت سه سال پیشى گرفت. وى نخستین کسى بود که با پیامبر(ص) نماز مى‏خواند و نماز مسلمانان در آن زمان در هر وقت، دو رکعت بود. و این نماز تا آخرین روزهاى حضور پیامبر (ع) در مکه معظمه به همین مقدار بود و پیامبر(ص)، على (ع) راجانشین خویش در امورى که از عهده دیگران بیرون بود، قرار مى‏داد و بیرون رفتن پیامبر (ص) و تمامى کسانى که با وى بودند، از نخستین روز ربیع الاوّل سال سیزدهم بعثت که مصادف با روز پنجشنبه بود، آغاز گردید و دوازدهم ربیع الاول به هنگام ظهر وارد سرزمین مدینه شدند. آن حضرت، در آغاز در روستاى "قبا" فرود آمد و دو رکعت نماز ظهر و دو رکعت نماز عصر به جا آورد. پیامبر(ص) هم چنان نماز پنجگانه خویش را دو رکعت، دو رکعت مى‏خواند و در خانه عمرو بن عوف به مدت ده روز اقامت گزید و منتظر رسیدن على (ع) و سایر مهاجران مکه ماند. اهالى قبا به آن حضرت عرض کردند: در نزد ما بمان و ما برایت در اینجا، خانه و مسجدى مى‏سازیم. پیامبر (ص) فرمود: نه، من در اینجا نمى‏خواهم بمانم و منتظر على بن ابى طالب (ع) هستم. من، وى را دستور دادم که به من به پیوندد و پس آمدن وى، اینجا را ترک خواهم کرد. على (ع) پس از چندى از مکه به قبا رسید و در خانه عمرو بن عوف به پیامبر (ص) پیوست. از آن پس، پیامبر (ص) تصمیم گرفت به سوى یثرب حرکت کند و در روز جمعه به هنگام طلوع خورشید، در محله "بنى سالم بن عوف" فرود آمد و براى آنان نقشه مسجدى را پى ریزى کرد و قبله آن را تعیین نمود و دو رکعت نماز جمعه به جاى آورد و براى نمازگزاران، دو خطبه خواند. سپس همان روز به سوى یثرب روان شد و در این هنگام، على (ع) همراه وى بود. آن حضرت سوار بر شتر بود و به هر قبیله‏اى از اهالى یثرب مى‏رسید، آنان تقاضا مى‏کردند که آن حضرت در محله آنان فرود آید. استقبال شایانى از آن حضرت به عمل آوردند و آن حضرت به آنان فرمود: مهار شتر را رها کنید و او مأمور است. شتر، هم چنان به پیش مى‏رفت تا به مکانى رسید که هم اکنون مسجدالنبى (ص) در آن است. در آن جا، شتر زانو زد و پیامبر (ص) پیاده شد. ابوایّوب انصارى که در آن نزدیکى خانه داشت، اسباب و اثاث آن حضرت را به خانه خود برد و پیامبر (ص) به همراه حضرت على (ع) وارد خانه وى شدند، تا این که مسجدالرسول (ص) ساخته شد و پیامبر (ص) براى خویش و على (ع) خانه‏اى ساخت و از آن پس به خانه‏هاى خود رفتند. سعید بن مسیّب، به امام زین العابدین (ع) عرض کرد: فدایت گردم ! آن هنگامى که پیامبر (ص) به سوى مدینه مى‏آمد، ابوبکر همراه وى بود. از کجا از وى جدا شد؟ امام زین العابدین (ع) فرمود: هنگامى که پیامبر(ص) از مکه به قبا آمد، ابوبکر همراه وى بود. پیامبر(ص) در قبا به انتظار على (ع) نشست. ابوبکر به پیامبر(ص) گفت: برخیز با هم به مدینه برویم. زیرا اهالى آن از دیدن تو خوشحال مى‏شوند. آنان منتظر ورود تو به این شهرند. پس به سوى آنان رویم و در اینجا به انتظار على (ع) توقف مکن. زیرا گمان نمى‏کنم که على (ع) تا یک ماه دیگر به تو رسد. پیامبر(ص) در پاسخش فرمود: هرگز از جایم حرکت نمى‏کنم تا پسر عمو و برادرم در نزد پروردگار متعال و دوستداشتنى‏ترین فرد خاندانم، همان کسى که با در خطر گذاشتن جانش مرا از دست مشرکان رهایى داد، به من بپیوندد. امام زین العابدین (ع) فرمود: در این هنگام، ابوبکر به خشم آمد و ناراحت گردید و حسادت على (ع) بر وى عارض گردید و این نخستین دشمنى وى نسبت به رسول خدا (ص) درباره على (ع) بود و نخستین سرپیچى وى از فرمان رسول خدا(ص). ابوبکر هنگامى که اصرار پیامبر(ص) را در باقى ماندن در محله قبا تا رسیدن حضرت على (ع) را مشاهده کرد، از پیامبر(ص) جدا گردید و خود به سوى مدینه رفت و پیامبر(ص) در آنجا توقف کرد تا حضرت على (ع) به همراه سایر خاندان نبوى، از جمله حضرت فاطمه زهرا (ص) به او پیوستند و به اتفاق هم به سوى مدینه حرکت نمودند. از این حدیث شریف و احادیث دیگر به دست مى‏آید که هجرت پیامبر(ص) از مکه معظمه، از شب پنجشنبه، نخستین شب ربیع الاول آغاز گردید و پس از سه شب پنهان ماندن در غار ثور، در شب چهارم ربیع الاول به سوى یثرب حرکت کردند و در روز دوشنبه، دوازدهم همین ماه به روستاى قبا، که در دو فرسنگى یثرب قرار داشت وارد شدند و پس از چند روز توقف در این محل (و به روایت امام زین العابدین (ع) به مدت ده روز توقف در قبا) و با رسیدن حضرت على (ع)، در روز جمعه 23 ربیع الاول وارد شهر یثرب گردید و این شهر از آن پس، به مدینة الرّسول (ص) شهرت یافت. ولى برخى از مورخان اهل سنّت، ورود حضرت على (ع) را پانزدهم ربیع ‏الاوّل ذکر کرده ‏اند. در کتاب «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب» آمده است: قدم آخر الناس فى الهجرة الى المدینة علىّ و صهیب، و ذلک للنصف من ربیع الاوّل، و رسول اللّه (ص) بقباء لم یرم بعد؛ على (ع) و صهیب، آخرین کسانى بودند که به سوى مدینه هجرت کردند. ورود آنان، مصادف بود با نیمه ماه ربیع الاوّل و در آن هنگام رسول خدا(ص) هنوز در «قبا» بود و به طرف مدینه حرکت نکرده بود.

 

برگرفته از کتاب روزشمار تاریخ اسلام " ماههای ربیع الاول و ربیع الثانی" تالیف سید تقی واردی

شما اینجا هستید: خانه رسول خدا، حضرت محمد(ص) هجرت سرنوشت ساز رسول خدا (ص) به مدینه در نخستین شب ربیع الاول