بستکان و نزدیکان

پدر بزرگم آیت الله حاج سید جمال واردی

آيت الله حاج سيد جمال الدين واردي کولايي از عالمان و روحانيان بنام شهرستان ساري در دهه دوم و سوم قرن اخير بود و خدمات ارزنده مذهبي، تبليغي، اجتماعي و حتي عمراني به انجام رسانيد که تحسين و تمجيد همگان را برانگيخت و بااين که بیش از 60 سال از وفاتش مي گذرد هنوز آن هايي که وي را ديده و يا با او محشور بوده اند شيفته اخلاق و منش وي بوده و شيريني ها و زيبايي هاي خاطرات وي را نقل مي کنند. مناسب است مرور کوتاهي به زندگي و شخصيت اين عالم بزرگ ديني و مذهبي شيعه داشته باشيم.

سيد جمال از پدري به نام مير محمد علي بن ميرقاسم واردي و مادري به نام سيده مريم بنت سيد مهدي حسيني در روستاي پايين کولا ( واقع در شش کيلومتري شهرستان ساري ) ديده به جهان گشود و لي ديري نپاييد که پدر و مادر مهربان را يکي بعد از ديگري از دست داد و در کفالت برادر بزرگش آقا سيد جلال قرار گرفت و در آغاز نوجواني به مکتب خانه روستا رفت و مقداري با قرآن مجيد و ادبيات عربي و فارسي آشنا شد و سپس به حوزه علميه شهرستان ساري نقل مکان نمود و از محضر علماي وقت اين شهر بهره جست و پس از آن راهي عتبات عاليات شد و در شهر مقدس نجف اشرف اقامت گزيد و به مدت هفت سال در کمال عسرت و سختي در حوزه علميه اين شهر به تحصيل علوم و معارف اسلامي پرداخت و از محضر اساتيد متعددي ، از جمله آيت العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) استفاده هاي علمي و اخلاقي برد و از وي اجازه امور حسبيه ( يعني مجوز دريافت وجوهات شرعيه و صرف آن ها در راه هاي تعيين شده و هم چنين حفاظت از وقفيات بدون متصدي و ...) را کسب نمود پس از آن وي که جواني اش را در عتبات عاليات عراق سپري کرده بود با کوله باري از عزم و اراده وايمان و تقوا به ديار خويش برگشت و مورد استقبال مومنين ساري ، به ويژه اهالي روستاي پايين کولا و روستاهاي اطراف قرارگرفت.

ابتدا با مشورت برادرش آقاسيد جلال ، با دختر عمويش سيده خانم بنت مير عابدين واردي و سپس با بانوي ديگري از شهر ساري به نام رقيه بنت عبدالله ازدواج کرد و از همسر اول داراي دوپسر و سه دختر و از همسر دوم داراي چهار پسر و سه دختر شد . همسر اول و بچه هايش در همان روستاي مصفا و سر سبز پايين کولا و همسر دوم و بچه هايش در شهرساري ساکن بودند .

 پسرانش به ترتيب سن عبارتند از : سيد محمد ، سيد علي ، سيد حسن ، حجت الاسلام سيد حسين ، سيد زين العابدين ( معروف به آقا کمال ) و سيد جعفر . از بين پسرانش متاسفانه دو تن، به نام های سيد محمد و سید علی(پدرم) وفات يافتند و بقيه پسرانش الحمد لله تا کنون ( مرداد 1394 ) در قيد حيات مي باشند . هم چنين دو تا از دخترانش به نام سيده مرحمت و سيده محترم بدرود حيات گفته و بقيه دخترانش در قيد حيات مي باشند . از بين داماد هايش نيز چهار تن از آنان وفات يافته و تنها يک تن زنده مي باشند. لازم به يادآوري است که از بستگان نزديکش تا کنون چهارنفر در کسوت مقدس روحانيت در آمدند .

مرحوم حاج سيد جمال واردی کولايي اهل سير و سفر بود و در آن زمان علاوه برعتبات، توفيق زيارت مدينه منوره و مکه معظمه را نيز به دست آورد و به خاطر ابتلا به بيماري آسم و تنگي نفس چند ماهي در شهر طبس( واقع در استان قبلي خراسان و استان فعلي يزد) نقل مکان کرد  و در آن کوير دوردست و غريب، به تبليغ و ارشاد مومنين و مومنات آن ديار پرداخت . هم چنين وي در شهر مقدس قم داراي خانه و کاشانه بود و مدت زيادي در اين شهر اقامت داشت و بسيار علاقمند بود که فرزندانش راه و رسم وي را ادامه داده و در کسوت روحانيت در آيند و بدين جهت يکي از فرزندان خود به نام حاج سيد حسين را در حوزه علميه قم مشغول به تحصيل نمود و به خاطر ادامه تحصيل وي خودش مدت هاي مديدي در قم ماندني شد. وي در قم نيز از محضر اساتيد بنامي چون آيات عظام حايري يزدي، بروجردي وحجت کوه کمري استفاده کرد و مورد علاقه ويژه حضرت آيت الله العظمي بروجردي بود. وي علاوه برتحصيل، تدريس نيز داشت و افراد زيادي از محضرش استفاده کردند و در نزذ وي علوم اسلامي، از جمله فقه و اصول و اخلاق را تلمذ نمودند. حاج سيد جمال درآن دوران سخت و توانفرسا در قم ملجا و پناه طلاب خطه شمال، به ويژه طلاب شهرستان ساري بود و کمک هاي مادي و معنوي فراواني به آنان مي نمود. در سال هايي که در ساري اقامت داشت، گرچه امامت جماعت مسجد امام حسين (ع) معروف به چاله مسجد ( واقع در خيابان هيجده دي فعلي)  و مديريت و تدريس مدرسه علميه حاج مصطفي خان ( واقع در چهار راه برق ) را در مرکز شهرساري برعهده داشت، ولي دايم به روستاهاي اطراف رفت و آمد داشت و براي روستاييان سخنراني مي کرد و احکام ديني و مذهبي رابرايشان  بيان مي نمود و در ايام تعطيلي و ممنوعيت مراسم هاي مذهبي توسط ايادي رضاخان پهلوي، به طور پنهاني مجالس وعظ و عزاداري برقرار مي کرد و با رفتارهاي خود و رعايت زي طلبگي توانست در آن زمان دين ستيزي، محبوب قلوب تمام مومنان وآشنايان گردد و اعتباري براي روحانيت و مذهب باشد. وي دفتر ازدواج و طلاق نيز داشت و در روستاي پايين کولا اقدامات عمراني ارزنده اي به عمل آورد و گرمابه عمومي که وي ساخته بود قريب به پنجاه سال مورد استفاده اهالي و روستاهاي اطراف قرار گرفت و تا زمان ما نيز برپابود. هم چنين در دوران ظلم و ستم پيشگي رضاخاني و بيگاري بردن دسته جمعي روستاييان بينوا، وي به بهانه ساختن گرمابه محل شش ماه براي اهالي پايين کولا ترخيص گرفت و از بيگاري مذلت آور آنان جلوگيري و دعاي خير مردم را نصيب خود نمود. نکته بارز ديگر در زندگي وي ساده زيستي و قناعت پيشگي است. آن طوري که بازماندگان آن زمان نقل مي کنند وي هرچه از راه تبليغ و دفتر عقد ازدواج و درآمدهاي ديگر در مي آورد در راه خدا انفاق مي نمود و خود وخانواده اش در عسرت زندگي مي کردند. کمتر اتفاق مي افتاد که در جيبش پولي باقي مانده باشد. چون به محض دريافت هرمقداري از پول، آن را به اولين نيازمندي که مي رسيد اعطا مي کرد و چيزي براي خود نگه نمي داشت  و بدين جهت بسا اتفاق مي افتاد براي امرار معاش خود استقراض مي نمود و به برخي از مغازه داران بدهکاربود. درحالي که درآمدهايش فراوان و عايدي اش کثيربود.

سرانجام در حال مسافرت به قم ، در ايستگاه راه آهن تهران بيماري آسم وي شدت گرفت ودر همانجا بدرود حيات گفت و دو تن از شاگردان همراهش وي را به قم منتقل کردند. آيت الله العظمي بروجردي با شنيدن فوت وي بسيار محزون و اندوهناک گرديد و کفن مخصوص خود را برايش فرستاد و با راهنمايي وي و طي تشييع باشکوه، بدن آن مرحوم را در قبرستان نو قم دفن نمودند . وفات وي در 11 ارديبهشت سال 1331 هجري شمسي مطابق با پنجم شعبان  1371 هجري قمري  واقع گرديد. روحش شاد و با ارواح طیبه اجداد معصومش قرین باد.

 

 

شما اینجا هستید: خانه بستکان و نزدیکان پدر بزرگم آیت الله حاج سید جمال واردی