مقالات علمی- پژوهشی

مدیریت اطلاعات/ علل ترجیح نمایۀ‌ موضوعی با رویکرد ترکیبی در بازنمایی موضوعات فقهی

علل ترجیح نمایه‌ موضوعی با رویکرد ترکیبی در بازنمایی موضوعات فقهی

سید تقی واردی

استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

(فصلنامه علمی پژوهشی«فقه»، شماه 95، پاییز 1397)

چکیده: این مقاله به امکان سنجی رویکردهای متداول در سازماندهی محتوایی اطلاعات(مانند فهرست نویسی، رده­بندی و نمایه سازی)، به منظور نظم­بخشی و بازنمایی موضوعات فقهی بر اساس اصطلاحنامه فقه می­پردازد و به خاطر کثرت و تنوع موضوعات و فراوانی منابع و محمل­های برون­داد فقهی، تنها شیوه نمایه سازی موضوعی را برای سازماندهی اطلاعات و مدیریت موضوعات علم فقه معرفی می­نماید. ولیکن از میان رویکردهای متداول نمایه سازی، سه رویکرد نمایه سازی ساده، نمایه سازی درون­بافتی و نمایه سازی برون­بافتی را به خاطر برخی معایب، ناکافی دانسته و بر نمایه سازی موضوعی ترکیبی که ابداعی و بومی­سازی شده از نمایه های فوق و مجرّب است، تأکید و توصیه می­کند.

کلیدواژه ها: سازماندهی اطلاعات، موضوعات فقهی، علم فقه، نمایه سازی، نمایه موضوعی ترکیبی

مقدمه

منابع فقهی علمای اسلام(اعم از شیعه و غیر شیعه)حاوی اطلاعات و موضوعات فرعی فراوانی است، که از دیرباز در اختیار مسلمانان، به ویژه محققان، مدرسان و مؤلفان قرار داشته و به عنوان یک گنجینه عظیم بشری مورد استفاده علمی و پژوهشی آنان بوده است. بی تردید آن­چه تا کنون در این زمینه تألیف و تصنیف شده، قابل احصا و بررسی نیست. چون بسیاری از آن­ها به طبع نرسیده و به مرور زمان از بین رفتند و آن­هایی که به طبع و نشر رسیده اند، در برخی از کتابخانه­ها مهجور مانده و کسی از وجود آن­ها اطلاعی ندارد. اما آن مقداری که در دسترس است، به ویژه آن­هایی که در محیط­های الکترونیکی قرار گرفته اند، آن­ها نیز آن­قدر زیاد و دارای تنوع می­باشند، که دسترسی به همه آن­ها ممکن نیست و آن مقداری که دسترسی به آن­ها ممکن است، مع الاسف فاقد سازماندهی محتوایی بوده و بدین جهت راه­یابی به مطلب مورد نیاز در بین آن­ها بسیار دشوار و وقت گیر است. گر­چه در سال­های اخیر در داخل و خارج کشور فعالیت هایی برای سازماندهی آن­ها انجام شده، ولی بیشتر آن­ها جنبه گردآوری و متن پردازی و تجمیع در یک برنامه نرم افزاری داشته، تا سازماندهی محتوایی و موضوعی آن­ها. در این بین، پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی(وابسته به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) اقدام ارزشمند و تحسین بر انگیزی در این دو دهه اخیر به عمل آورد و « اصطلاحنامه فقه» را که در بردارنده بیش از پنجاه هزار اصطلاح فقهی به سه روش الفبایی، ترسیمی و درختی است، مطابق با استاندارد تزاروس  نویسی تدوین و تألیف نموده است. گر­چه با تالیف این مجموعه، نقشه مهندسی و علمی دانش فقه را می توان ترسیم نمود، ولی تا هنگامی که این اصطلاحات به متون فقه پیوند داده نشوند و استناد محتوایی برای تک تک آن­ها به وجود نیاید، کمکی به سازماندهی و نظم­بخشی موضوعات فقهی نمی­کند. چون نقش اصطلاحنامه برای سازماندهی اطلاعات فقه، نقش قالب و ابزار است که با آن می­توان موضوعات متنوع فقهی را بازنمایی نمود. بدین جهت به خودی خود قابل استفاده نیست، مگر آن که جنبه آلی داشته و برای سازماندهی محتوایی منابع فقهی به کار گرفته شود. ممکن است گفته شود غرض اصلی و یا یکی از اغراض این اصطلاحنامه برای ترسیم ساختار علم فقه است، چگونه گفته می­شود جنبه آلی دارد؟ پاسخ آن است:  اگر چنین گفتاری پذیرفته شود، آن بحث دیگری است و با بحث ما منافاتی نخواهد داشت.

به همین منظور باید در پی سازماندهی محتوایی منابع فقهی و موضوعات مطرح در آن­ها بود و برای آن راه­حلی پیدا کرد؛ زیرا بدون سازماندهی آن­ها دستیابی به اطلاعات مورد نظر دشوار و بسا ناممکن است. به گفته یکی از متخصصان علم اطلاعات « هر مخزن اطلاعات تا زمانی که به منظور دستیابی، سازماندهی نشود و برای استفاده آماده نباشد، مانند انباری پُر از اسناد است.» (کلیولند، 1385: ص 57).

البته ممکن است گفته شود سرنوشت همه علوم بشری، از جمله علوم اسلامی این چنین است و اختصاص به علم فقه ندارد، ولی با توجه به این که علم فقه گسترده­ترین علم از علوم اسلامی و در واقع مادر همه علوم اسلامی است و از جانب دیگر هر مسئله از مسائل علم فقه دارای فروع فراوانی است که بازیابی آن­ها تنها از طریق اصطلاحات کنترل شده(اصطلاحنامه) و همارایی آن­ها امکان پذیر است و لازمه دستیابی به موضوعات فرعی فقهی تهیه چکیده و یا چکیده نماهای موضوعی است که جستجوگر را به موضوع دلخواه برساند، بدین جهت مدیریت اطلاعات علم فقه اهمیت فوق العاده­ای پیدا می­کند و تفاوت آن با علوم دیگری که چنین وسعتی نداشته و اصطلاحات آن چندان به همارایی نیاز ندارد، برای متخصصان علم اطلاعات بسیار روشن است.

ضرورت بحث

اما این که چه ضرورتی اقتضای بحث و بررسی مدیریت اطلاعات منابع فقهی دارد، کافی است به این نکته اشاره شود که علم فقه از کهن­ترین و پُر دامنه­ترین علم از علوم اسلامی است و هزاران مجلد کتاب، پایان نامه و مقاله از عصر ائمه اطهار(ع) تا به زمان ما تصنیف و تالیف شده اند، ولیکن اطلاعات علما و فقهای اسلام نسبت به آن­ها اندک است و هر کسی تعداد محدودی از منابع را در اختیار دارد و یا اصولا از آن­ها اطلاع ندارد و اگر اطلاع داشته و حتی دسترسی به آن­ها داشته باشد، امکان استفاده بهینه برایش فراهم نیست. مضافا در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی و اشاعه کتابخانه­های الکترونیکی و دیجیتالی، منابع فقهی فراوانی در شبکه­ها و سیستم های الکترونیکی انباشته شده و نه تنها جستجوگر را در مقام بازیابی به اطلاعات دلخواه راهنمایی نمی کند، بلکه موجب تحیر و صرف وقت زیاد وی نیز می گردد.

بنا بر این، اگر اطلاعات فقهی به صورت علمی و فنی سازماندهی گردد و یک مدیریت محتوایی منابع فقهی به وجود آید، این کاستی در ارائه اطلاعات فقهی از بین می رود.

بدین جهت در ضرورت مدیریت اطلاعات منابع فقهی بحثی نیست و بحث اصلی و مهم در گزینش شیوه و روش سازماندهی موضوعات فقهی است و چون تا کنون چنین کاری صورت نگرفته و آن مقداری که برخی از مراکز علمی انجام داده­اند، بر اساس اصطلاح نامه نبوده، لازم است شیوه­ها و روش­های گوناگون سازماندهی اطلاعات، به ویژه روشی که با موضوع­یابی مسائل فقهی سازگار باشد، مورد بررسی قرار گیرد و از بین آن­ها شیوه­ای جامع و مفید به متولیان پژوهشی و آموزشی این علم گسترده دامن معرفی گردد.

با این هدف، تلاش بر این است در این پژوهش، ابتدا شیوه­های رایج سازماندهی اطلاعات، مانند فهرست نویسی، رده بندی و نمایه سازی و در بخش نمایه سازی، به زبان­های نمایه سازی آزاد، طبیعی و کنترل شده اشاره گردد و سپس سه روش نمایش نمایه سازی موضوعی(ساده، درون بافتی و برون بافتی) به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مزیت­ها و معایب آن­ها تشریح و علل ناکارامدی آن­ها برای مدیریت موضوعات فقه روشن و شفاف گردد و رویکرد دیگری که بومی سازی شده رویکردهای بین المللی است و به آن نمایه موضوعی ترکیبی گفته می­شود، بررسی و تبیین گردد و با ذکر ادله و قراین و شواهد، آن را رویکرد مناسب بازنمایی موضوعات فقهی معرفی گرداند.

روش­های سازماندهی اطلاعات

بر اساس برهان سَبر و تقسیم، در آغاز باید روش­های متداول سازماندهی اطلاعات را که با موضوعات فقهی نیز تناسب داشته باشد تعریف و ظرفیت هر یک از آن­ها را برای تحمل وزنه­ای سنگین(موضوعات فرعی فقهی) در ترازوی نقد گذاشت. آن­چه معروف است، برای سازماندهی اطلاعات سه روش علمی وجود دارد: فهرست نویسی، رده بندی و نمایه سازی. ولیکن برخی معتقدند نمایه سازی روش اصلی سازماندهی اطلاعات است و فهرست نویسی و رده بندی از زیر مجموعه­ها و یا از مصادیق آن به حساب می­آیند. یکی از مؤلفان فن نمایه سازی در این باره گفت: از آن­جا که نمایه سازی شیوه­های دستیابی به اطلاعات مجموعه­ای از مدارک یا یک مدرک و یا بخش­هایی از یک مدرک را، صرف نظر از محل نگهداری آن، فراهم می­کند می­توان گفت نمایه سازی روش بنیادین سازماندهی دانش است و فهرست نویسی و رده بندی مصادیق آن هستند(نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 20). اما از دیدگاه دیگر، سیر تحول نمایه سازی حاکی از آن است که نمایه سازی به عنوان یک عنصر یا پدیده متفاوت و نوین در مقابل فهرست نویسی سنتی خودنمایی کرد(نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 20).

به هر روی، با توجه به این که سه روش فوق الذکر به تنهایی می­توانند اطلاعات یک مجموعه را سازماندهی کنند، باید ظرفیت­های آن­ها را برای سازماندهی موضوعات فقهی سنجید و عیار آن­ها را معین نمود. بنا بر این، لازم است شناختی از هر یک از آن­ها و کاربری و توانمندیشان به شرح ذیل داشته باشیم:

فهرست نویسی(Cataloging)

به گفته اریک هانتر، به سیاهه یا صورت اسامی مواد که بر حسب طرح یا نقشه معینی منظم شده باشد، فهرست گفته می شود.( هانتر، 1372، ص 1). فهرست نویسی به معنای « ثبت مشخصات کتابشناختی کتاب­ها برای تهیه فهرست از آن­ها» است. به عبارت دیگر فهرست نویسی به مجموعه مراحلی گفته می شود که طبق روش خاصی مشخصات کتاب­ها را جهت تهیه فهرست و استفاده، چه به صورت کتابی و چه در برگه دان( و در زمان ما در محیط الکترونیکی) ثبت می کند.(فتاحی، 1373: ص 11)

فهرست نویسی به دو گونه می باشد:

1) فهرست نویسی توصیفی، که حاوی اطلاعات کتاب شناختی مدرک است و جنبه های برون متنی یک اثر یا سند را بیان می کند. اطلاعاتی چون: عنوان اثر، نام نویسنده، تعداد جلد، شماره جلد، ناشر، تاریخ نشر، نوبت چاپ و غیره.

2) فهرست نویسی موضوعی، که عبارت است از « بررسی و تحلیل اثر از نظر محتوا، تشخیص و تعیین موضوع( یا موضوعات) آن و انتخاب واژه یا عبارتی(سرعنوان موضوعی یا اصطلاحنامه) که به بهترین وجه گویای محتوای اثر برای خواننده باشد.»(فتاحی، 1373: ص 81)

در فهرست نویسی موضوعی اثر، که به آن تحلیلی موضوعی نیز گفته می شود، با مطالعه و بررسی متن سند، موضوع و یا موضوعات آن با توصیفگر(اصطلاح کنترل شده) بیان می­گردد.

برای روشن سازی تفاوت فهرست نویسی توصیفی با فهرست نویسی موضوعی، خوب است اشاره به کتاب جواهر الکلام، گردد. هنگامی که فهرست نویسی توصیفی شود و در اختیار خواننده قرار گیرد، خواننده به اطلاعات کتابشناختی آن اطمینان حاصل می­کند، ولیکن از جهت محتوایی نمی­داند که آیا این کتاب در باره جواهرات و اشیای قیمتی است، یا درباره خوب سخن گفتن و زیبا بیان نمودن است و یا در باره اعتقادات و مسائل کلامی است؟ در حالی که موضوع آن هیچ یک از این ها نیست. در این­جا نقش فهرست نویسی موضوعی بروز و ظهور می­کند و فهرست نویس وارد عمل شده و با مطالعه و بررسی متن آن، موضوع« فقه» را برایش تعیین می­کند. بعد برای هر مجلد، موضوع خاص آن را انتخاب می کند. به عنوان مثال، برای جلد اول طهارت و برای جلد دوم نماز و روزه را بر می­گزیند.

فهرست نویسی(اعم از توصیفی و موضوعی) در بازنمایی و بازیابی اطلاعات کتاب­شناختی سودمند است و برای اطلاع و آشنایی با مدارک و مآخذ در یک حوزه تخصصی لازم و بلکه ضروری است، ولی برای بازیابی موضوعات و مسائل فرعی فقهی نمی­تواند کمک چندانی به کاربر نماید و از این جهت، فاقد کارآمدی است؛ زیرا بازیابی اطلاعات در فهرست نویسی توصیفی از طریق نام نویسنده، یا ناشر، یا مترجم، یا عنوان و یا سال نشر و امثال آن است. اگر موضوعی هم برای آن ثبت کرده باشند، موضوع کلی است. مانند: فقه، کلام اسلامی، علوم قرآن و .... اما موضوعات فرعی و جزئی، به ویژه اصطلاحات همارایی شده(مثل: آب جاری متصل به نهر/ آب خرمای جوشیده/ اتحاد نماز امام و ماموم/ ولایت فقیه در وصیت بلا وصی/ ...) در آن بازنمایی نمی­گردد، تا امکان بازیابی آن باشد. در حالی که منابع فقهی سرشار از موضوعات فرعی و مسائل خُرد است، که برای فقها و مجتهدین و هم­چنین مکلفین، موضوعیت دارد.  

بدین جهت، فهرست نویسی توان تنظیم و مدیریت محتوایی موضوعات فرعی فقهی را ندارد، ولی برای اطلاع کتابشناختی و هم چنین تنظیم موضوعات کلی نه تنها مفید، بلکه برای منابع فقهی لازم و ضروری است، که مع الاسف جای آن خالی است.

رده بندی(Classification)

رده بندی نیز یکی از شیوه­های تنظیم اطلاعات و طبقه بندی معلومات است، که پیشینه­ای به قدمت تمدن آدمی دارد. ارسطو در قرن 4 ق.م نخستین کسی بود که به رده بندی دانش متوجه شد و تقسیماتی را بنیان نهاد که در طول قرون نفوذی عمیق یافت(ابرامی، 1379: ص 144). در سال 1876 میلادی ملویل دیویی با الهام از رده بندی­های گذشته طرحی نو ریخت و رده بندی ده دهی را به وجود آورد که دانایی انسان را به ده رده و هر رده را به ده بخش و هر بخش را به ده بخش فرعی تقسیم کرد و پایه هزار موضوع را بنا نهاد(ابرامی، 1379: ص 146). اما در آغاز قرن بیستم میلادی کتابخانه کنگره آمریکا به سبب حجم روزافزون منابع اطلاعاتی خود ناگزیر به ایجاد نظمی نوین شد و طرح جدیدی را پایه گذاری کرد که به رده بندی کنگره معروف شده است( ابرامی، 1379: ص 149). هم اینک این دو شیوه رده بندی بر کتابخانه های مهم دنیا حکومت دارند.

اما در باره مفهوم رده بندی اریک هانتر گفت: رده بندی به معنای کنار هم قراردادن اشیا بر اساس خواص، یا ویژگی­های مشترک آن­ها است.(مارسلا، 1386: ص 20)

بنا بر استاندارد بین المللی Bs Iso 25964-2، رویکرد اصلی رده بندی، سازماندهی مفاهیم در قالب رده­ها است. سپس رده­ها به رده­های اخص تقسیم می­شوند و این رده­ها هم به رده­های اخص بیشتری تقسیم می­شوند تا به سطح جزء نگری مورد نیاز دست یابیم.(مؤسسه استاندارد بریتانیا، 1392: ص 101)

گر­چه بیشترین استفاده از آن برای طبقه بندی جانداران است، ولی در علوم، از جمله علوم اسلامی نیز مورد استفاده قرار می­گیرد. به عنوان مثال، اگر واژه­هایی چون: توحید، حج، صداقت، معاد، زکات، امامت، نماز، هم نشینی و ملایمت، در جایی وجود داشته باشد، می­توان از طریق شناسایی ویژگی های مشترک آن­ها، همه را در سه رده الفبایی به شرح ذیل طبقه بندی نمود:

1)      اخلاق اسلامی

                 صداقت

                ملایمت

                هم نشینی 

2)      علم فقه

         حج

         زکات

         نماز

3)      علم کلام

           امامت

           توحید

          معاد

رده بندی به طور کامل جنبه­هایی از ویژگی­ها و خصوصیات رشته را به نمایش می گذارد. تئوری و جنبه های عملی آن در دانشگاه تدریس می شود که دارای پژواک نظری است و ایده­هایی را از سایر رشته­ها شامل فلسفه، روانشناسی، علم رده بندی، معرفت شناسی، مطالعات استفاده کنندگان کتابخانه، زبانشناسی، منطق و ریاضیات می گیرد.(مارسلا، 1386: ص 186)

در واقع، رده بندی روشی برای طبقه بندی کتب و منابع یک علم یاعلوم است و نه محتوا و اصطلاحات یا موضوعات یک علم، بدین جهت اگر گفته شود در سازماندهی موضوعات فقهی آیا می تواند کمکی نماید، بی تردید پاسخش منفی است. ولی در دسته بندی متابع اطلاعاتی و هم چنین در تنظیم اصطلاحات و تعیین جایگاه هر یک از اصطلاحات در رده و طبقه خود می­تواند کارساز باشد.

کلیولند ناکارامدی رده بندی در نمایه سازی را مورد تشکیک قرار داد و گفت: اما نمایه­های عمومی که رده بندی می­شوند موجب سر درگمی استفاده کننده می­گردند. علت این امر اساسا آن است که آن­ها درک نمی­کنند این نمایه­ها چگونه درست شده­اند. نمایه­ها باید کاربر مدار باشند در حالی که بیشتر استفاده کنندگان در استفاده از نمایه­های رده ای دچار مشکل می­شوند. ذهن استفاده کنندگان، حتی افراد خبره یک حوزه که باید با تجزیه سلسله مراتبی واژگان حرفه خود آشنا باشند با نظم الفبایی آشنا است. (کلیولند، 1385: ص 94)

بدین جهت، با اذعان به این که رده بندی در تدوین اصطلاح نامه­های تخصصی تاثیر بسزایی دارند، ولی در بازیابی موضوعات و مسائل فقهی، کارامدی چندانی نمی­توان از آن انتظار داشت و آن را به عوان راه حل موفق معرفی کرد. ناگزیر باید به سراغ راه­کار دیگر رفت.

نمایه سازی(Indexing)

« نمایه» از مصدر نمودن یا نمائیدن به معنای نشان دادن، نمایش دادن و راهنمایی کردن است( نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 19).

در حوزه علم اطلاعات و کتابداری به عمل «تحلیل مدرک از طریق تشخیص، گزینش و تخصیص واژه­ها، اصطلاح­ها یا توصیفگرها به محتوای موضوعی مدرک که موجب تسهیل و تسریع بازیابی مدارک معین یا بحش­های خاصی از اطلاعات می­شود(نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 20)، گفته می­شود. «نمایه ساز» کسی که عمل نمایه را انجام می­دهد.

به عبارت دیگر: نمایه سازی فرایند ساختن نمایه است و نمایه ساز فردی است که نمایه سازی می­کند. (کلیولند، 1385: ص 13)

درباره اهمیت نمایه گفته شد: نمایه، سیاهه، ضمیمه، یا تنظیم دوباره فهرست مندرجات نیست، بلکه پیشینه دانش متمایزی است که اعتبار و ثبات درونی خاص خود را دارد. ایده­ها و افکار به صورتی درهم­تنیده و تودرتو به هم مربوط شده­اند. به همین دلیل است که می گوییم این پیشینه دانش مستقل، ارزش مضاعفی به آثار اطلاعاتی مربوطه می­بخشد. (کلیولند، 1385: ص 17)

در نمایه سازی می­توان موضوعات هر علم، از جمله علم فقه را به گونه­ای بازنمایی نمود تا در مرحله بازیابی هر کاربری قادر باشد در اسرع وقت به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کند. در واقع این هنر و قابلیت نمایه سازی است که کاربر برای بازیابی اطلاعات وقت بسیار کم صرف کند و موفقیت بیشتری به دست آورد.

اگر واقع نگر باشیم، متوجه خواهیم شد که تنها راه مدیریت اطلاعات و موضوعات فقهی، نمایه سازی منابع مهم فقه است و با این عمل می­توان چالش بزرگ دسترسی به اطلاعات این علم عظیم را بر طرف و راه را بر همگان هموار کرد.

به هر روی، اگر بنا بر نمایه سازی موضوعات فقه باشد، لاجرم باید زبان­ها، شیوه­ها و نوآوری های نمایه سازی نیز مورد بررسی و تصمیم گیری قرار گیرد. به همین جهت هر یک از موارد فوق الذکر به روشنی تبیین و مصداق مقبول با برهان و مثال معرفی می­گردد.

زبان­های نمایه سازی (Indexing  Language)

 

اگر منابع فقهی برای یافتن موضوعات فرعی فقهی مورد نمایه سازی قرار گیرند، نخستین پرسشی که برای آن مطرح می-شود، آن است که با چه زبانی نمایه سازی شوند؟

منظور از زبان نمایه سازی در نظام‌های اطلاع رسانی، زبان­های رایج بین قومیت­ها نیست. بلکه به زبان ساختگی و قراردادی اطلاق می‌شود که برای مقاصد نمایه سازی به ویژه قابلیت بازیابی اطلاعات و مدارک به کار گرفته می­شود. به طور کلی زبان نمایه سازی، استانداردی را مهیا می­کند که هم نمایه ساز و هم کاربر و جستجوگر می­توانند از آن استفاده کنند. به گفته جنیفر راولی « زبان نمایه سازی، زبانی است که برای توصیف موضوع یا سایر جنبه های اطلاعات یا مدارک در نمایه به کار می­رود.»(راولی،1374: ص 91)

زبان نمایه سازی برای ایجاد هم­زبانی بیش­تر بین تولیدکنندگان و استفاده کنندگان اطلاعات نقش تعیین کننده دارد( نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 36)

در واقع بین نمایه ساز(که اطلاعات را با ابزاری نمایه می کند) و جستجوگر(که در پی یافتن اطلاعات مورد نیاز خود است) از طریق زبانی مشترک ارتباط برقرار می شود، که به آن زبان نمایه سازی گفته می شود.

به طور کلی زبان­های نمایه سازی بر سه دسته­اند: آزاد، طبیعی و کنترل شده

 

( Free  Language )زبان آزاد

ماهیت زبان نمایه سازی آزاد آن است که هر واژه یا اصطلاح مناسب موضوع را می­توان به عنوان واژه موضوعی در نظر گرفت.(راولی، 1374: ص 93) بدین جهت در نمایه آزاد، نمایه ساز مقید به متن محتوا نیست و از هر توصیفگری که خود می­پسندد، انتخاب می­کند، حتی از اعداد، أشکال و علایم رمزی. این روش ممکن است توسط انسان انجام گیرد، یا توسط رایانه.

نمی­توان گفت این نوع نمایه ناکارامد است. بسا برای برخی اغراض بشری کارامدی بالایی داشته باشد. به عنوان مثال برای مراکز امنیتی و اطلاعاتی، که طبقه بندی اطلاعاتشان سرّی و محدود است و دریافت کنندگان شناخته شده ای دارند، می­تواند مفید باشد. اما برای سازماندهی اطلاعات علوم انسانی و اسلامی که اطلاعات غیر سرّی داشته و هدف اصلی نمایه سازی آن­ها دسترسی آزاد افراد به موضوعات است، کارامدیش اطمینان آور نیست. بدین جهت برای نمایه سازی منابع فقهی توصیه نمی­گردد. چون منابع فقهی سرشار از اصطلاحات اصلی و فرعی است که تنها از طریق آن­ها می­توان به موضوعات مورد نظر دسترسی پیدا کرد. هم اینک اصطلاحنامه فقه با بیش از پنجاه هزار اصطلاح فقهی تهیه و تدوین شده، آیا می­توان برای هر یک آن­ها یک علامت، یا یک شکل و یا واژه­ای غیر از واژگان اصطلاحنامه ای تعریف کرد؟ علاوه بر این، افراد استفاده کننده از این منابع در یک سازمان، یا در یک حوزه و یا در یک عصر خاص نیستند که با هم توافق کنند که به جای اصطلاح مثلا « نماز» فلان شکل آورده شود. از باب نمونه کتاب فقهی استدلالی«مکاسب» شیخ انصاری که هر سطر آن حاوی اصطلاحات و حتی موضوعات متعددی است، چگونه می­توان با واژگان و یا اعداد و أشکال آن را تنظیم و یا نمایه سازی نمود؟ به عنوان مثال، هنگامی که ایشان می­فرماید: «[المسألة ] الثامنة عشر: الكذب حرام بضرورة العقول والأديان، ويدل عليه الأدلة الأربعة، إلا أن الذي ينبغي الكلام فيه مقامان: أحدهما - في أنه من الكبائر. الثاني - في مسوغاته.»(انصاری، 1420 ق: ج 2، ص 11)، در آن چند موضوع را بیان می­نماید:1. حرمت تکسب­ به کذب. 2. قبح کذب به ضرورت عقل و در نگاه ادیان. 3.ادله شرعی حرمت کذب. 4. گناه کبیره بودن کذب. 5. مسوغات کذب.

 

تصور این که چنین مطالبی را با نمایه آزاد بتوان بازنمایی نمود، بسیار مشکل و در عمل و اجرا غیر ممکن است. حال اگر بنا بر نمایه هزار جلد کتاب دیگر همانند مکاسب باشد و همه را بخواهند به همین نحو نمایه کنند، چه اتفاقی می­افتد؟ بی تردید نیاز به یک کتاب قطوری است که در آن تعریف شود فلان علامت، برای مفهوم کذب است و فلان شکل برای حرمت کذب و فلان تصویر برای مسوغات کذب و امثال آن، که از آن می­توان به اکل از قفا تعبیر کرد.

زبان طبیعی ((National   Language

در این زبان، نمایه ساز مقید به توصیفگری است که در متن منبع و مدرک آمده باشد و تخطی از زبان مدرک جایز نیست. خصوصیت بارز این زبان، فقدان یک واژگان کنترل شده(یا همان اصلاحنامه) است.

استفاده از این زبان مزایا و معایبی دارد. به گفته کلیولند « تعدد واژگان، بیان احساسات و بیانات را بصورتی عمیق ممکن می­سازد و به انسان­ها توانایی ارتباط در سطحی بالا را فراهم می­آورد، اما دارای پیچیدگی معنایی نیز می باشد که خود موجب اشتباه در درک و فهم می­گردد.»(کلیولند، 1385: ص 67).

معضل اصلی نمایه سازی با زبان طبیعی، ناهمگون بودن برخی از مفاهیم اصطلاحات با تعابیری است که مؤلف در متن سند آورده است؛ زیرا مؤلف گاهی از استعاره، یا از کنایه و یا از ضمیر و رموز کلامی استفاده می­کند که اگر همان عبارت وی نمایه شود، نمایه درستی به عمل نمی­آید و آدرس غلط و اشتباه به جستجوگر داده می­شود.

علاوه بر آن، در مشترک لفظی( مانند واژه«عین» در زبان عربی و واژه«شیر» در زبان فارسی) که در معانی متعدد کارایی دارند، نمی­تواند جستجوگر را به مطلب دلخواه راهنمایی کند. هم چنین در مشترک معنوی(مانند الفاظ و یا القاب متعددی که برای یک مفهوم و یا یک شخص به کار گرفته می شود)، موجب پراکنده شدن اطلاعات می­گردد. به عنوان مثال، از ابوعلی سینا در منابع فارسی تعابیر متعددی چون: حسین بن عبدالله بن سینا/ ابوعلی سینا/ بوعلی/ بوعلی سینا/ ابن سینا/ شیخ الرئیس/ رئیس العقلاء به کار گرفته می­شود، در حالی که همه آن­ها برای یک شخص خاص است. اگر از زبان طبیعی برای نمایه سازی استفاده شود، باید هر یک از آن­ها به تنهایی بازنمایی شود و در نتیجه اطلاعات نمایه شده پراکنده می­گردند.

در فقه نیز هدف از نمایه، رهنمون کردن جستجوگر به مطلب یا موضوع خاص در متون فقهی است، نه ارائه اطلاعات اشتباه و یا پراکنده کردن اطلاعات. به عنوان مثال، هنگامی که شیخ طوسی(ره) در یک صفحه از کتاب مبسوط، در بحث وجوب نیت در طهارت، از ماده « غسل» چند صورت آن را بیان نمود: ... وضوء كانت أو غسلا.../ ... اجتمعت أغسال.../ ... إلا بعد الغسل.../ ... فإذا نوى بالغسل.../ ... بغسل الوجه في الوضوء..../ ... وقد غسل بعض أعضاء الطهارة...(طوسی، 1387 ق: ج 1، ص 19)، اگر هر یک از این واژه­ها بدون اصلاح و کنترل آن­ها، به عنوان نمایه اخذ گردد، در مقام بازیابی تنها همان مورد آورده می­شود و موارد دیگر که در همان مفهوم و معنا هستند، آورده نمی­شوند. یعنی تمام اطلاعات بازیابی نشده اند. علاوه بر این، ممکن است« غَسل» را بازیابی کند، که ربطی به « غُسل» ندارد. یعنی آدرس غلط داده است. این گونه مشکلات در منابع فقهی غیر قابل شمارش است. اصولا ریزش اطلاعاتی این نوع نمایه سازی بسیار زیاد و ملال­­آور است. اکثر برنامه های نرم افزاری فقهی موجود( داخل و خارج کشور) بر همین زبان تعبیه و تهیه شده اند، که یافتن اطلاعات دلخواه را برای جستجوگر آسان نکرده اند. به همین جهت، توصیه ای برای به کارگیری این زبان در سازماندهی موضوعات فقهی نمی­شود.

 

زبان کنترل شده (مقید) ((Controlled  Language

در این زبان، نمایه ساز برای بازنمایی مفاهیم استخراج شده از متن، از توصیفگر و یا از اصطلاحی استفاده می­کند که با مفهوم مطابقت کامل داشته باشد. اعم از این که با عبارت موجود در متن وفق داشته، یا نداشته باشد. بدین جهت مقید است واژگانی را برای نمایه بر گزیند که کنترل شده بوده و با مفهوم مورد نظر تطابق صد در صدی داشته باشد. با این حساب وی نه متعهد به کار گرفتن واژگانی است که در متن آمده و نه آزاد است هر اصطلاح، علامت و نشانه ای که خود می­خواهد بر گزیند.

زبان کنترل شده در سه ابزار مدیریت اطلاعات؛ یعنی اصطلاحنامه، سرعنوان های موضوعی و رده بندی پدید می­آید و نمایه ساز، از آن برای بازنمایی اطلاعات و جستجوگر، برای بازیابی اطلاعات مورد استفاده قرار می­دهند.

به گفته کلیولند « واژگان کنترل شده زبانی مصنوعی است که در آن متخصص اطلاعات مانند پلی ارتباطی بین متن و استفاده کننده قرار می­گیرد. استفاده کنندگان باید وفق این زبان جدید جستجو کنند، نه وفق زبانی که در فعالیت روزانه خود به کار می­برند.»(کلیولند، 1385، ص 69).

وی در جای دیگر گفت «واژگان کنترل شده مجموعه­ای یکدست و ثابت از واژه­ها همراه با قواعد استفاده از آن­ها است که هنگام نمایه سازی باید آن­ها را دنبال نمود. در مرحله جستجو، درخواستی با استفاده از همان فهرست واژگان ثابت بیان می­گردد.»(کلیولند، 1385: ص 67)

واژگان کنترل شده به سه دسته اصلی تقسیم می­شوند: طرح­های رده بندی کتابشناختی(مثل رده بندی دهدهی دیویی)، فهرست سرعنوان­های موضوعی و اصطلاحنامه.(لنکستر، 1388: ص 25)

وی در جای دیگر گفت: واژگان کنترل شده نوعی ساختار معنا شناختی را در بر دارند. این ساختار، به خصوص برای موارد زیر طراحی شده است:

          کنترل مترادف­ها از طریق یک واژه برتر به عنوان واژه استاندارد و ارجاع سایر واژه­های مترادف به آن..1

          2. فرق گذاشتن بین کلمات هم نگاشت. برای مثال شیر(حیوان) اصطلاحی است که با شیر(مواد لبنی) تفاوت دارد.

          3. گردآوردن با ایجاد ارتباط بین اصطلاحاتی که معانی آن­ها بسیار به هم نردیک است. (لنکستر، 1388، ص 24)

بی جهت نیست گفته اند: واژگان کنترل شده بسیاری از مشکلات معنایی را حل می­کند، امکان شناسایی ارتباط­های هم ریشه را فراهم می­سازد و نقشه حوزه­های دانش را به دست می­دهد.(کلیولند، 1385: ص 69)

 

انتخاب زبان نمایه سازی منابع فقهی

بعد از بیان خصوصیات هر یک از سه زبان نمایه سازی، نوبت به انتخاب یکی از آن­ها برای نمایه سازی منابع فقهی می­رسد، که کدامیک از آن­ها برای بازنمایی موضوعات اصلی و فرعی فقهی مناسب است.

همان گونه که در ذیل نمایه سازی به زبان آزاد اشاره شد، امکان نمایه سازی موضوعات فراوان فقهی با این زبان بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است.

اما نمایه سازی به زبان طبیعی که به آن جستجوی متنی( Text searching) نیز گفته می­شود، مبتنی بر جستجوی کلمات در متن است و این زبان با پیشرفت تکنولوژی و امکان الکترونیکی کردن منابع فقهی کمک شایانی در یافتن اطلاعات موجود در متن می­کند و استفاده از آن برای بازنمایی منابع فقهی غیر قابل انکار است. همان گونه که بسیاری از پایگاه­های اطلاعاتی فقه، مانند معجم الفقه(آیت الله کورانی)، جامع فقه(مرکز نور) و الشامله(اهل سنت) بر این اساس بنا شده اند و پایگاه جامع نور علاوه بر آن، گام­هایی برای سازماندهی معنایی نیز برداشته است. ولی این زبان همان گونه که در بخش نمایه به زبان طبیعی گفته شد، نمی تواند کاربران را به مقصود اصلی که یافتن موضوع دلخواه از بین موضوعات عدیده فقهی است، برساند. لاجرم باید به سمت و سوی نمایه سازی با زبان کنترل شده رفت. بیشتر مراکز سازماندهی اطلاعات در علوم انسانی و تجربی همین طریق را برگزیده­اند.

به همین جهت توصیه و تاکید بر نمایه سازی منابع فقهی به زبان کنترل شده، با تحفظ استفاده از جستجوی متنی است.

 

گونه­های نمایه سازی موضوعی

نمایه سازی انواع مختلفی دارد و به لحاظ جهتی خاص به دسته­هایی تقسیم می­شود. از جمله از جهت محتوایی به دو دسته می­باشد:

1. نمایه توصیفی

 پرداختن به ویژگی های اطلاعاتی غیر موضوعی یک مدرک که معمولاً به اطلاعات کتاب شناختی موسوم  می­باشد را «نمایه توصیفی» و یا « فهرست نویسی» می گویند، که در بخش فهرست نویسی اشاره شد. مانند نمایه های: عنوان، نویسنده، مترجم، زبان، تعداد جلد، ناشر، تاریخ نشر، تعداد چاپ و غیره.

2. نمایه تحلیلی

مطالعه و تحلیل متن سند و ثبت و ضبط یافته های درون متنی را «نمایه تحلیلی» می گویند(نوروزی، نمایه سازی موضوعی، 1389: ص 112).

نمایه تحلیلی نیز بر دو دسته می­باشد:

1-2. نمایه های واژه ای، که تنها واژگان به کار رفته در متن سند را ثبت و ضبط می کند. که پیش از این در زبان طبیعی به آن اشاره شد.

2-2. نمایه موضوعی، که به موضوعات موجود در سند می پردازد و آن ها را با استفاده از اصطلاحات کنترل شده ثبت و ضبط کرده و دسترسی به آن ها را از طریق موضوع امکان پذیر می­سازد. به گفته راولی: نمایه های موضوعی، یک رشته مفاهیمی هستند که در آن­جا یک واژه یا یک عبارت، موضوعی را که به عنوان محل دستیابی عمل می­کند، توصیف می­نماید.(راولی، 1374: ص 84)

آن­چه برای سازماندهی محتوایی منابع فقهی کارساز و اثر بخش است، نمایه سازی تحلیلی موضوعی است، که با این روش می­توان موضوعات کلان و خرد فقهی را شناسایی و سازماندهی نمود.

انواع نمایش نمایه­ها

یکی از بحث­هایی که در نمایه موضوعات فقهی(مانند نمایه سایر منابع علمی) باید روشن و شفاف سازی گردد، چگونگی شیوه نمایش نمایه­ها است. زیرا برای نمایش نمایه های موضوعی منابع، از جمله نمایه­های پایان کتاب، سه روش وجود دارد، که عبارتند از نمایه ساده، نمایه درون بافتی و نمایه برون بافتی(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 53).

 

1)      نمایه ساده

نمایه­ای است که فاقد بیانگر بوده و به صورت الفبایی تنظیم می­یابد و هر اصطلاح و یا مدخلی خودش به تنهایی شناسه محسوب شده و به جاینما آدرس داده می­­ شود. اگر بیانگری برای آن وجود داشته باشد، خود بیانگر نیز در ردیف الفبایی شناسه قرار گرفته و به جاینما آدرس داده می­شود.[1] در نمایه ساده در مواردی که شناسه به تنهایی خود مدخل قرار گرفته است برای جلوگیری از زیاد شدن جاینماها باید یک توضیحگر در برابر آن بیاید و یا در مقدمه ذکر شود. در نظام نمایه ساده به طور معمول شبکه مفهومی، بین مفاهیم برقرار نمی­شود.(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 53)

به عنوان مثال، اگر کتابی حاوی موضوعات ذیل باشد، کیفیت نمایه سازی آن بدین گونه است:

آب، 124، 128، 130

آبادان(شهر)، 149، 150، 166

آبادانی، 190، 191، 192

آب خالص، 125، 126، 127

آبرو، 45، 85، 120

آبزیان، 301، 302، 303

آبشار، 220، 221، 222

آبله، 420، 421، 422

آب تلخ، 126، 127، 135

آب مشكوک، 124، 125، 148 

آبونمان، 433، 433، 434

آبیاری، 455، 456، 457

بیماری، 85، 86، 87

در فهرست فوق، با این که واژه­هایی چون آب خالص، آب تلخ و آب مشکوک، از بیانگرهای آب محسوب می­شوند، با این حال به صورت مستقل در ردیف الفبایی خود قرار گرفته و به عنوان بیانگر واژه آب قرار نگرفتند. هم چنین برای واژه آبادان توضیحگر«شهر» قرار داده شد.[2]

2)      نمایه سازی درون بافتی

به آن نمایه پاراگرافی، پیوسته و یا پیوسته سطری نیز می­گویند. در این نمایه سازی، ساختار اصطلاحات به صورت نحوی و خطی است که به زبان طبیعی در ذیل هر شناسه قرار  می­گیرد(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 54)

ترتیب نوشتن بیانگر در نمایه درون بافتی سطری است. یعنی تا جایی که سطر اجازه می­دهد بیانگرها ثبت شده و به جاینماهای خود آدرس داده می­شوند. توالی بیانگر ها تابع توالی حضور آن­ها در متن اصلی است. همان فهرست فوق الذکر در این نوع از نمایه سازی به این صورت ثبت و درج می­گردد:

آب، 124، 128، 130

      آب مشكوک، 124، 125، 148؛ آب خالص، 125، 126، 127؛ آب تلخ، 126، 127، 135، آبشار، 220، 221

آبادان(شهر)، 149، 150، 166

آبادانی، 190، 191، 192

آبرو، 45، 85، 120

آبزیان، 301، 302، 303

آبونمان، 433، 433، 434

آبیاری، 455، 456، 457

بیماری، 85، 86، 87

         آبله، 420، 421، 422

در این­جا همان گونه ملاحظه می­نمایید، آب مشکوک، آب خالص، آب تلخ و آبشار به عنوان بیانگر آب در زیر مجموعه آن قرار گرفته و از ردیف الفبایی خارج شده­اند. ولی بین خود آن­ها توالی صفحات حاکم است، نه توالی الفبایی. به همین جهت آب تلخ که در ردیف الفبایی باید اول باشد، در ردیف سوم قرار گرفته و آب مشکوک که باید در آخر باشد، به خاطر توالی صفحه نزدیک­ترش در ردیف اول قرار گرفته است. هم چنین واژه آبله که باید در ردیف اصلی فهرست، جایگاه هفتم را داشته باشد، به عنوان بیانگر بیماری در جایگاه آخر قرار گرفته است.

3)      نمایه سازی برون بافتی

به نمایه برون بافتی، نمایه خطی، جُدا، سطری و گسسته نیز گفته می­شود و در آن، بیانگرها در بافت نحوی قرار نمی­گیرند، بلکه در ذیل مدخل اصلی به صورت الفبایی مرتب می­شوند. در این­جا بر خلاف نمایه درون بافتی، توالی صفحه ها مطرح نیست(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 55).

به عنوان مثال، همان لیست فوق الذکر بدین نحو سازماندهی می­گردد:

 

آب، 124، 128، 130

       آب تلخ، 126، 127، 135

       آب خالص، 125، 126، 127

      آبشار، 220، 221،     222

     آب مشكوک، 124، 125، 148

آبادان(شهر)، 149، 150، 166

آبادانی، 190، 191، 192

آبرو، 45، 85، 120

آبزیان، 301، 302، 303

آبونمان، 433، 433، 434

آبیاری، 455، 456، 457

بیماری، 85، 86، 87

         آبله، 420، 421، 422

 

در این نمایه، واژه های آب تلخ، آب خالص، آبشار و آب مشکوک به عنوان بیانگرهای آب در ذیل واژه آب به صورت الفبایی تنظیم یافتند. با این­که توالی صفحه 124 که نزدیک­ترین صفحه به آب بوده و به آب مشکوک اختصاص یافته بود، در آخر قرار گرفته است. در صورتی که در نمایه درون بافتی در مرحله اول قرار گرفته بود.

البته ممکن است برخی از بیانگرها به خاطر این­که خود بیانگرهایی دارند، در جایگاه الفبایی به عنوان شناسه و مدخل اصلی قرار گیرند و بیانگرهایش در ذیل آن به صورت الفبایی مرتب گردند.

 

 

مزایا و معایب نمایه­های سه گانه

هر یک از سه روش فوق الذکر(نمایه ساده، نمایه درون بافتی و نمایه برون بافتی) مزایا و معایبی دارند که در انتخاب آن­ها برای نمایه موضوعات فقهی می­تواند اثر گذار باشند و آن­ها عبارتند:

مزایا و معایب نمایه ساده

مزایای این نمایه آن است که به صورت الفبایی است و هر واژه ای که به ذهن کاربر تبادر کند، آن را در جایگاه الفبایی می­یابد. این موجب سرعت در بازیابی اطلاعات می­­گردد و برای همه کاربران خوش­آیند است. در منابع فارسی نمایه ساده، بیش­تر به چشم می­خورد که در آن مسائل فنی و تخصصی نیز رعایت نشده است(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 53).

اما معایب آن عبارتند از:

 1. فاقد بیانگر است و کاربر نمی­تواند با دیدن هر یک از مدخل­ها و یا اصطلاحات نمایه­ای اطمینان حاصل کند بیانگری برای آن وجود دارد، یانه؟

 2. چون از یک مدخل و یا اصطلاح نمایه­ای تشکیل می­گردد، نمی­تواند یک موضوع معین را تحت پوشش قرار دهد و لاجرم باید آن موضوع در ضمن چند اصطلاح جدا از هم ثبت و درج گردد و در آن صورت معلوم نیست که آن­ها با یکدیگر ارتباط دارند، یا نه؟ به عنوان مثال شهید اول در اللمعة الدمشقیه در باره زکات فرمود: كتاب الزكاة. وفصوله أربعة ، الأول : تجب زكاة المال على البالغ العاقل الحر المتمكن من التصرف في الانعام الثلاثة والغلات الأربع والنقدين ، وتستحب فيما تنبت الأرض من المكيل والموزون ، وفي مال التجارة وأوجبها ابن بابويه فيه وفي إناث الخيل السائمة ديناران عن العتيق ودينار عن غيره ، ولا تستحب في الرقيق والبغال والحمير.(شهید اول، 1411 ق: ص 41)

در این گفتار وی اگر نمایه عمیق و جامعی به عمل آید، لازم است واژگان ذیل برای نمایه سازی اخذ شوند:

ابن بابويه، محمد بن علي

استحباب زکات

انعام ثلاثه

بغال

حمیر

خیل سائمه

رقیق

زکات مال

مال التجاره

متعلقات زکات

مکلفین زکات

مکیل

موزون

نقدین

وجوب زکات

بی تردید هنگامی که هر یک از این واژگان بازیابی شوند، به همین آدرس راهنمایی شده و اطلاعات به درستی در اختیار کاربر قرار می­گیرد. ولی اگر دو یا چند واژه از واژگان فوق با یکدیگر بازیابی شوند، باز به این آدرس راهنمایی می­شود، ولی این بار معلوم نیست به درستی آدرس داده شده و یا رهزن بوده است؟ زیرا ممکن است کسی نظر ابن بابویه  درباره استحباب زکات را بخواهد و سیستم به این صفحه سند ارجاع داده و یا نظر ابن بابویه در وجوب زکات انعام ثلاثه را می­ خواست بازیابی کند، که سیستم وی را به این صفحه ارجاع داده است. در حالی که ابن بابویه در این دو مورد، در این صفحه نظری نداشته و نظر وی صرفا درباره وجوب زکات مال التجاره بوده است. همین طور ترکیب هر یک از اصطلاحات فوق با دیگری ممکن است در بازیابی اطلاعات، راهنمایی درستی به دست ندهد. علاوه بر این معلوم نیست که کدام یک از آن­ها بیانگر دیگری هستند.

مزایا و معایب نمایه درون بافتی

مزایای نمایه درون بافتی عبارتند از:

 1. بیانگرها به راحتی و بدون نیاز به اصطلاحنامه و یا سرعنوان­های موضوعی ساخته و پرداخته می­شوند.

 2. تمام بیانگرهای لازمِ یک مدخل در ذیل آن گردآوری شده و اطلاعات مجموعه یکجا در اختیار کاربر قرار می­گیرد. بدین جهت جلوه زیبایی به نمایش در می­آید. همین امر باعث شده طالب بیشتری نسبت به نمایه­های دیگر داشته باشد.

ولی معایب آن عبارتند از:

 1. اگر کاربر به یکی از بیانگرها و اخص­های مدخل نیاز داشته باشد، راهی برای دسترسی وی نیست، مگر آن که از قبل بداند که این بیانگر در ذیل فلان مدخل است. چنین پیش ذهنیتی برای همگان، حتی برای مختصصان آن علم نیز بسا مشکل است.

2. بیانگرها چون برای اخص نمودن و محدود کردن مدخل­ها به وجود می­آیند، الزامی برای کنترل واژگانی آن­ها نیست. بدین جهت در قالب واژگان کنترل شده قرار نمی­گیرند. در نتیجه، ممکن است به صورت جملات پیوسته و بلند درآمده که قابل بازیابی به روش سیستمی نمی­باشند.

3. به خاطر چیدمان کلمات و بیانگرها پشتِ سرِهم، از نظر فرمت فیزیکی غیر جذاب و خسته کننده است.(ن. ک: راولی،1374: ص 163)

4. دیدگاه نمایه سازان در بیانگر قراردادن پدیده­ای برای یک مدخل یکسان نیست. یا ممکن است حافظه نمایه ساز برای اخص قراردادن پدیده­ای برای یک مدخل، وی را یاری نکند. به هر روی، إعمال سلیقه در آن غیر قابل اجتناب است. همین امر موجب شده که برخی پدیده­ای را اخص یک مدخل بدانند و برخی دیگر چنین اعتقادی نداشته باشند و یا یک نمایه سازی در کتابی چنین موردی را اخص مدخل قرار دهد و در کتاب دیگر چنین نکند.

مزایا و معایب نمایه برون بافتی

گر­چه نمایه­های درون بافتی و برون بافتی شباهت­ها و تفاوت­هایی با یکدیگر دارند(نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 56)، ولی مزایا و معایبشان تقریبا یکسان است. به ویژه در بخش معایب، تمام اشکالات درون بافتی، غیر از اشکال سوم، در نمایه برون بافتی نیز خود نمایی می­کند. علاوه بر این، چه نمایه درون بافتی و چه نمایه برون بافتی برای نمایه­های پایان کتاب است، که به طور معمول چاپ و منتشر می­شوند، نه نمایه­ سازی مجموعه­های بزرگی چون منابع فقهی در محیط­های الکترونیکی، که هر کدام شامل مجموعه­ دیگری می­باشند.

بدین جهات، هیچ یک از نمایه­های متداول موضوعی فوق الذکر کامل و بی عیب و نقص نبوده و برای نمایه موضوعات فقهی چندان کارساز نمی­باشند و بدین لحاظ برای سازماندهی محتوایی منابع فقهی پیش نهاد نمی­گردند. لاجرم باید به سراغ راه حل دیگری رفت. راهی که محققان پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی آن را در یکی دو دهه اخیر ابداع و بومی­سازی نموده و بر اساس آن برخی از رشته­های تخصصی علوم اسلامی را سازماندهی کردند و تجربه مثبتی از خود به جای گذاشتند و آن عبارت است از نمایه موضوعی ترکیبی، که با چیدن چند اصطلاح مورد نیاز در کنار یکدیگر و ارجاع آن به جاینمای مربوط، یک نمایه شبه چکیده­ای به شرح ذیل به دست می­آید.

 چیستی نمایه ترکیبی

نمایه ترکیبی، از ترکیب چند واژه نمایه­ای برای ارائه یک مفهوم و یا یک موضوع به وجود می­آید و با استفاده از هریک از واژه­های آن، همان موضوع بدون ریزش اطلاعات و به صورت دقیق بازیابی می­گردد.

با ذکر مثالی می­توان آن را روشن و شفاف نمود. اگر در همان متنی که از شهید اول در سطور بالا ذکر شد(شهید اول، 1411 ق: ص 41)، دقت شود، می­توان به روش نمایه ترکیبی، نمایه­های ذیل را به وجود آورد:

-        وجوب زکات مال بر بالغ عاقل آزاد

-        وجوب زکات مال در انعام ثلاثة، غلات و نقدین

-        استحباب زکات مال در نباتات، مکیل، موزون و مال التجاره

-        وجوب زکات مال در مال التجاره و خیل سائمه نزد ابن بابویه قمی

-        عدم استحباب زکات مال در رقیق، بغال و حمیر.

در این نمایه­ها، اولا موضوع به درستی معلوم و روشن است و ابهامی در آن­ها نیست. ثانیا تقسیمات بحث با استفاده از واژگان خاص­تر به راحتی انجام می­گیرد و ثالثا هر یک از واژگان اصلی که در ترکیب قرار گرفته اند و در این­جا زیرشان خط مشکی دارد، به تنهایی قابل بازیابی هستند و هنگامی که بازیابی شوند، با تمام نمایه های مربوط به نمایش در می­آیند. در حقیقت، نمایه ترکیبی به ارائه طریق بسنده نمی­کند، بلکه ایصال الی المطلوب را سرلوحه کار خود قرار می­دهد.

 پیشینه نمایه ترکیبی

آن مقداری که نویسنده اطلاع دارد، در داخل کشور و به زبان­های فارسی و عربی تا کنون چنین نمایه­ای ارائه نشده است. مگر آن مقداری که پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی در شهر مقدس قم برای برخی منابع تخصصی علوم اسلامی( مانند: اصول فقه، علوم قرآن، کلام اسلامی و اخلاق اسلامی) انجام داده است.

علل عدم اقبال از نمایه درهم­کرد

ممکن است برای خوانندگان این پرسش مطرح شود: اگر نمایه ترکیبی راه­حل مناسبی برای سازماندهی اطلاعات است، چرا مراکز پژوهشی کشور، به ویژه مراکز علمی و پژوهشی حوزوی به آن اقدام نکرده اند؟ پاسخ آن است: مراکز علمی و پژوهشی دولتی به خاطر تبعیت از الگو­های خارجی و عدم بومی­سازی شیوه­های رایج نمایه سازی، به همان نمایه سازی معروف اقدام و برای ریزش کاذب اطلاعات راه­حل مناسبی نداشته و به حداقل­های اطلاع رسانی بسنده می­کنند. اما در حوزه­های علوم اسلامی، به ویژه حوزه علمیه قم، که پیشتاز نوآوری­های اطلاع رسانی و فناوری اطلاعات است، مع الاسف هنوز اصل نمایه سازی موضوعی اطلاعات برای بسیاری از تصمیم گیران و مدیران مراکز علمی و پژوهشی احساس ضرورت نشده و آن را توجیه پذیر نمی دانند و آنانی که به ضرورت آن واقف و عزم بر نمایه سازی نموده­اند، ذهنیتی از نمایه های پایان کتاب­های رایج دارند، که به طور معمول غیر ضابطه­مند و سلیقه­ای است و محدود در همان صفحات یک کتاب است. در حالی که نمایه ترکیبی ضابطه­مند و بر اساس اصطلاح نامه می­باشد و فراتر از یک کتاب، بلکه قابلیت نمایه­های مجموعه­های بزرگی(مانند جواهر الکلام) و حتی منابع یک رشته تخصصی علوم اسلامی(مانند منابع فقه) را دارد.

اما عدم اقبال از چنین نمایه­ای، ممکن است موارد ذیل باشد:

1.       نمایه ترکیبی، نیاز به تخصص دارد(هم تخصص در نمایه سازی ترکیبی و هم تخصص در علمی که نمایه می­شود و هم آشنایی با اصطلاح نامه).

2.       از نظر وقتی، زمان­بَر است. ممکن است برای نمایه عمیق یک جلد کتاب حجیم فقهی، مثل مکاسب شیخ انصاری و یا مفتاح الکرامه علامه عاملی چند ماه زمان نیاز باشد.

3.       نیاز به ابزارهای رایانه ای و برنامه های ورود اطلاعات و جستجو و عرضه اطلاعات هوشمند دارد.

4.       نیاز به تخصیص بودجه و پشتیبانی مالی دارد.

5.       از همه مهم­تر تفکر مدیریتی است، که برای انجام چنین کار مهمی در مجموعه باید فراهم باشد.

الزامات نمایه ترکیبی

نمایه ترکیبی اگر به درستی برای نمایه سازان تبیین و توسط افراد وارد به فن نمایه سازی و متخصص(یا حد اقل عالم) به علم مربوط نمایه سازی گردد، بی­تردید تحولی در سازماندهی محتوایی آن علم به وجود آورده و موجب دسترسی آسان و سریع به اطلاعات دلخواه در هنگام بازیابی می­گردد. ولیکن نباید فراموش کرد که انجام آن، الزاماتی دارد که با اهتمام به آن­ها می­توان به چنین مقصودی دست یافت و برخی از الزامات آن عبارتند از:

1)      عامل بندی و رعایت تقدم و تأخر اصطلاحات و واژگان به کار رفته در نمایه ها. به این معنا، نمایه ساز همیشه خود را در جای جستجوگر قرار داده و ساز وکاری برای دسترسی مستقیم وی به اطلاعات فراهم کند. بدین جهت قراردادن اصطلاحات و واژگان نمایه­ای را به گونه ای قرار دهد که جستجوگر تصور کند یک چکیده مختصر است، نه چیدن چند اصطلاح در کنار یکدیگر.

2)      برای پیوند بین اصطلاحات و واژگان نمایه­ای و همارایی و معنادار کردن آن­ها از حروف و کلمات اضافی و پیوندی استفاده کند. همان حروف و کلماتی که به تنهایی مفهوم و معنایی ندارند. مانند: آن، آن­ها، از، او، با، بر، بعد از، به، به خاطر، به سبب، به عنوان، به وسیله، بین، پیرامون، تا، توسط، در، درباره، در برابر، قبل از، نزد، و، وی، ی، یا.

البته چنین حروف و کلماتی، جایگاهی در اصطلاحنامه ندارند و بدین جهت در بازیابی اطلاعات به کار گرفته نمی­شوند و تنها به خاطر پیوند بین اصطلاحات و چکیده نما شدن نمایه ها مورد استفاده قرار می­گیرند.

3) استفاده از نرم افزاری که بر اساس اصطلاح نامه برنامه نویسی شده باشد، تا ارجاعات را به درستی انجام دهد و روابط بین اصطلاحات را نیز مشخص گرداند.

مزایای نمایه ترکیبی

نمایه ترکیبی، از تمام مزایای نمایه های ساده، درون بافتی و برون بافتی بهره­مند است، ولی هیچ یک از معایب آن­ها را ندارد. علاوه برآن، مزایای دیگری به شرح ذیل دارد:

1)      زمان جستجوی موضوع دلخواه را به حد اقل می­رساند.

2)      جستجوگر را با موضوعات زیر مجموعه اصطلاح مورد نظر آشنا می­کند.

3)      موضوعات مرتبط با اصطلاح مورد نظر را به صورت الفبایی به نمایش می­گذارد.

4)      بسامد بحث های مؤلفان در موضوع خاص، یا موضوعات متعدد را نشان می دهد. به این معنا با نگاه به نمایه های زیرمجموعه اصطلاح مورد نظر، می توان به دست آورد که بیشترین مباحث مؤلفان در چه جنبه های آن اصطلاح بوده و چه جنبه هایی مغفول مانده و نیاز به بررسی دارد.

می­توان با مثالی آن را روشن­تر نمود. در همان کلام شهید اول که در صفحات قبل مرور شد و برای آن نمایه سازی ترکیبی به عمل آمده بود، مدخل«زکات مال» انتخاب و بر فرض مورد جستجو قرار گیرد، این نمایه های چکیده نما به نمایش در می­آیند:

-        وجوب زکات مال بر بالغ عاقل آزاد

-        وجوب زکات مال در انعام ثلاثة، غلات و نقدین

-        استحباب زکات مال در نباتات، مکیل، موزون و مال التجاره

-        وجوب زکات مال در مال التجاره و خیل سائمه نزد ابن بابویه قمی

-        عدم استحباب زکات مال در رقیق، بغال و حمیر.

اگر منابع فقهی دیگر نیز بحث زکات مال را مطرح کنند و آن­ها نیز به همین صورت نمایه سازی شوند، همین بحث­ها در منابع دیگر آدرس داده می­شوند و یا بحث­های دیگری که مطرح کرده اند. مثل:

-        آیه 103 توبه درباره وجوب زکات مال و کیفیت دریافت آن

-        حکمت وجوب زکات مال بر مسلمانان

-        اتفاق نظر شیعه و اهل سنت در وجوب زکات مال

-        زکات مال در مسیحیت و یهودیت

-        علل امتناع از پرداخت زکات مال.

همان گونه ملاحظه می­شود، جستجوگر که در پی بحث زکات مال بود، با بازیابی آن در این سیستم، با بحث­های تازه و زیادی از زکات مال مواجه می­شود، که هنگام جستجوی اطلاعات تصور آن­ها را نداشت. در واقع، نمایه ترکیبی ارزش افزوده ای را در اختیار کاربر قرار داده و دانش­های تازه ای را برایش گشوده است. از این طریق، می­توان بسامد هر یک از موضوعات فقهی را بین منابع فقهی به دست آورد.

اگر اصطلاح دیگری از اصطلاح به کار رفته در همان متن قبلی جستجو شود، نمایش آن به همین صورت خواهد بود. مثلا اگر واژه« انعام ثلاثه» جستجو شود، یک نمایه از همین نمایه های فوق به نمایش در می­آید:

-    وجوب زکات مال در انعام ثلاثة، غلات و نقدین

بی تردید اگر منابع دیگری بحث انعام ثلاثه را مطرح کنند، به هیمن روال بازنمایی و بازیابی می­گردد.

به هر روی، با این شیوه نمایه سازی می­توان بر معضلاتی چون انفجار اطلاعات و ریزش کاذب در ذخیره و بازیابی اطلاعات غلبه و آن را به نحو علمی مدیریت نمود. برای مدیریت اطلاعات منابع علمی فقها به قصد یافتن موضوعات خرد و کلان فقهی، نمایه سازی ترکیبی چکیده نما بهترین راه­حل است.

جمع­بندی و نتیجه­گیری

منابع فراوان فقهی که علاوه بر نشر مکتوب، با پیشرفت تکنولوژی شتابی در نشر الکترونیکی یافته، نیازمند مدیریت اطلاعات و تنظیم هوشمند موضوعات است و برای چنین منظوری، سه روش فهرست نویسی، رده بندی و نمایه سازی قابل تصور است، ولی روش نمایه سازی راه کامل­تر و اطمینان بخش­تر است و از بین سه زبان نمایه سازی؛ یعنی آزاد، طبیعی و کنترل شده، زبان کنترل شده که از اصطلاحنامه پیروی می­کند، ارجح و کارساز­تر است. اما از سه روش نمایه سازی موضوعی، یعنی نمایه سازی ساده، درون بافتی و برون بافتی، با اذعان به این­که در نمایه های مکتوب پایان کتاب­ها اگر به درستی عمل شوند، می­توانند مفید قرار گیرند، ولی در نمایه های الکترونیکی(که امروزه در مجموعه­های بزرگ چند صد جلدی و یا چند هزار جلدی قرار دارند) چنین فایده­ای برای آن­ها نمی­توان تصور کرد. باید به دنبال راه­حل بهتری بود.

رویکرد مطلوب در نمایه های تخصصی عظیم، مانند منابع فقهی، رویکردی است که به عللی مغفول مانده و یا هنوز برای تصمیم گیرندگان سازماندهی اطلاعات به درستی معرفی نشده است و آن عبارت است از نمایه سازی موضوعی ترکیبی، که از ترکیب اصطلاحات و واژگان نمایه­ای برای ساخت یک نمایه چکیده نما و یا در واقع برای ایجاد یک دانش جدید به وجود می­آید. چنین نمایه­ای ظرفیت سازماندهی محتوایی منابع فقهی و بازنمایی موضوعات فرعی فقهی بر اساس اصطلاحنامه فقه را دارد.

 

منابع

الف: کتاب­ها

1.       ابرامی، هوشنگ(1379)، شناختی از دانش­شناسی، به کوشش رحمت الله فتاحی، نشر کتابدار، تهران، چاپ سوم.

2.       انصاری، مرتضی بن محمد امین(1420 ق)، کتاب المکاسب، مجمع الفکر الاسلامی، قم، چاپ سوم.

3.       راولی، جنیفر (1374)، نمایه سازی و چکیده نویسی، ترجمه جعفر مهراد، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول.

4.       شهید اول، محمد بن جمال الدین مکی عاملی (1411 ق)، اللمعة الدمشقیة، دارالفکر، چاپ اول.

5.       طوسی، محمد بن حسن (1387 ق)، المبسوط فی فقه الامامیة، تصحیح و تعلیق سید محمد تقی کشفی، مرتضویه، چاپ سوم.

6.       فتاحی، رحمت الله (1373)، فهرست نویسی - اصول و روشها، ویراسته اسدالله آزاد، دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.

7.       کلیولند، دونالد بی و آنادی کلیولند (1385)، درآمدی بر نمایه سازی و چکیده نویسی، ترجمه سید مهدی حسینی، نشر چاپار، چاپ اول

8.       لنکستر، اف. دبلیو(1388)، نمایه سازی و چکیده نویسی، ترجمه عباس گیلوری، نشر چاپار، چاپ دوم.

9.       مارسلا، ریتا و آرتوی مالت بای (1386)، آینده رده بندی، ترجمه زهرا اباذری و فهیمه باب الحوائجی، نشر چاپار، چاپ اول.

10.   مؤسسه استاندارد بریتانیا (1392)، اطلاعات و مستند­سازی، ترجمه زهرا دهسرایی و نسیم قیاسی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، چاپ اول.

11.   نوروزی، علیرضا(1393)، نمایه سازی کتاب، نشر چاپار، ویرایش دوم، چاپ دوم.

12.   نوروزی، علیرضا و خالید ولایتی(1389)، نمایه سازی موضوعی: نمایه سازی مفهومی، نشر چاپار، چاپ اول.

13.    هانتر، اریک (1372)، فهرست نویسی کامپیوتری، ترجمه جعفر مهراد و مجید آذرخش، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، چاپ اول.

 

. هر مدخل نمایه ­ای متشکل از چند جزء می­باشد، که به آن­ها عناصر نمایه گفته می­شود و آن­ها عبارتند از: 1. شناسه، که جزء محوری یک مدخل نمایه­ای است و محل دسترسی به اطلاعات را در یک نظام تعریف شده معمولا الفبایی نشان می­دهد. 2. بیانگر، که برای اخص کردن شناسه و یا نشان دادن جنبه­های مختلف آن ایجاد می­گردد. 3. جاینما، که عدد یا نشانه­ای است که محل دستیابی به اطلاعات را در متن سند مشخص می­سازد. 4. ارجاع، یعنی راهنمایی از یک شناسه به شناسه دیگر یا رجوع از بیانگرهای یک شناسه به خود شناسه و یا شناسه­های دیگر.(ر.ک: نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 27 – 51)[1]

. توضیحگر عبارت است از واژه یا واژه­هایی که به شناسه اضافه می­شود تا آن را از اصطلاح مشابه دیگری که معنای دیگری دارد، متمایز سازد. توضیحگر بعد از شناسه در داخل پرانتز قرار می­گیرد و معنای«از نظر» می­دهد. مثل: حرکت(فلسفه)/ حرکت(فیزیک).( .(ر.ک: نوروزی، نمایه سازی کتاب، 1393: ص 30)[2]

---------------------------------

//اخذ مطلب و یا کپی آن از این مقاله تنها با ذکر نام نویسنده و مشخصات فصلنامه جایز است. در غیر این صورت شرعا حرام و قانونا ممنوع می باشد.//

شما اینجا هستید: خانه مقالات علمی- پژوهشی مدیریت اطلاعات/ علل ترجیح نمایۀ‌ موضوعی با رویکرد ترکیبی در بازنمایی موضوعات فقهی