امام مهدی المنتظر(ع)

مدیریت اطلاعات/ رویکرد شناسی شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی با گرایش به آنتولوژی

رویکرد شناسی شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی با گرایش به آنتولوژی

سید تقی واردی

 

(استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)

(فصلنامه علمی پژوهشی عصر آدینه، شماره 26، تابستان 1397)

عصر آدینه - پیاپی 26 (تابستان 1397) 

چکیده: در حالی که عصر حاضر، عصر اقبال به مهدویت و ظهور منجی امم است و مهدی باوران عالم نیاز به اطلاعات و موضوعات مهدوی دارند، مع الاسف به خاطر فقدان مدیریت محتوایی اطلاعات، دستیابی به اطلاعات وموضوعات دلخواه در این حوزه با چالش و سختی­هایی رو به رو است. این معضل قابل توجه، می­طلبد شبکه­ای مفهومی و هوشمند برای سازماندهی و مدیریت تمام اطلاعات و موضوعات مهدوی طراحی و پیاده سازی گردد. برای چنین منظوری، برخی گمانه­ها بر این است که رده بندی، یا سرعنوان­های موضوعی و یا اصطلاح نامه ظرفیت شبکه سازی این چنینی را داشته باشند. ولی با بررسی هر یک از آن­ها و سنجش مقدوراتشان به دست می­آید ظرفیتشان نسبت به این امر مهم محدود و کم بُنیه است. گرچه اصطلاح نامه نسبت به دو مورد دیگر وضعیت مناسب­تری دارد، ولی در برابر برخی از مطالبات و مقتضیات چنین شبکه­ای عظیم ناتوان و منفعل است. در این بین، رویکرد آنتولوژی (هستی شناسی) رویکرد پیشرفته­تری است و علاوه بر آن که معایب اصطلاح نامه را ندارد، ظرفیت بالایی برای برقراری انواع رابطه­ها دارد و به کاربر امکان می­دهد با برقراری رابطه­ها و تشخیص نوع آن­ها استنتاج تازه­ای از داده­ها داشته باشد. هستی شناسی نیاز به ابزار فنی و الکترونیکی ویژه­ای دارد که قابلیت اشتراک پذیری یکی از ملزومات آن به شمار می­آید. برای این منظور نرم افزارهایی طراحی و پیاده­سازی شدند، که بهترین و کامل­ترین آن­ها نرم افزار پروتج است. در این پژوهش، بعد از امکان سنجی رویکردهای مدیریت اطلاعات، رویکرد آنتولوژی به عنوان رویکردی نوین و کارساز معرفی و نحوه پیاده سازی آن در نرم افزار پروتج مورد بحث و بررسی قرار می­گیرد. 

 کلیدواژه ها: شبکه مفهومی، معارف مهدوی، هستی شناسی، رده بندی، سرعنوان­های موضوعی، اصطلاح نامه، نمایه سازی موضوعی

مقدمه

از زمانی که قرآن کریم بر قلب رسول خدا(ص) نازل و مردم جزیرة العرب با پدیده تازه ای به نام قرآن و اسلام رو به رو شدند، بحث مهدویت و ظهور منجی عالم بشریت در آخر الزمان نیز در فرهنگ اسلامی(با آیاتی چون: " وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ" و احادیثی مثل: " لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ الله ...") جایگاه ویژه ای پیدا کرد و از آن هنگام تا کنون در گفتار، نوشتار، رفتار و کردار مسلمانان(و حتی غیر مسلمانان) نمود جدی داشته است و در این بین، سهم نوشتار بیش از بخش های دیگر بوده و آثار مثبت و منفی فراوانی بر جای گذاشته است.

در این رهگذر، آثار قلمی و نوشته­های بی­شماری( اعم از موسوعه­ ها، تک نگاشت­ها و جزء نگاشت­ها) تدوین و تالیف یافته اند و از آن­ها تعدادی باقی و به دست آیندگان رسیده ولی تعداد بی­شمار دیگری با غفلت نااهلان و یا عداوت دشمنان از بین رفت و نام و اثری از آن­ها بر جای نمانده و اگر نامی هم مانده باشد، خبری از خود اثر نیست.

 هم اینک، که عصر فناوری اطلاعات و تولید برخط معلومات است، مباحث مربوط به مهدویت بسان سایر مباحث اعتقادی و اجتماعی جایگاه ویژه­ای یافته و هر روز صدها کتاب، پایان نامه، مقاله و سایر نوشته ها در قالب­های دیگر در باره حضرت حجت(عج) تحریر و در فضاهای مجازی و یا منشورات فیزیکی منتشر می­گردد.

تولید و نشر روز­افزون اطلاعات، در نگاه اول مثبت و خوش­بینانه است، ولی با تأمل بیشتر و در مقام بازیابی و استفاده، دانسته می­شود که چنین فرایندی کاربران را با چالش بزرگ به نام درهم­ریختگی و بی نظمی اطلاعات مواجه می­کند. زیرا فزونی و انباشتگی اطلاعات در محیط­های الکترونیکی و فضاهای مجازی بدون کنترل و مهار آن­ها، موجب سردرگمی و عدم دستیابی جستجوگران به مطالب دلخواه می­گردد.

متأسفانه در باره مدیریت محتوایی معارف مهدوی( آن مقدار اطلاعی که دارم) کار مهمی به عمل نیامده و جدیتی از سوی نهاد­های مسئول مشاهده نمی­شود. در حالی که موضوع دکترین مهدویت و نجات بخشی ملت های محروم و مستضعف جهان توسط قائم آل محمد(عج) در حال گسترش بین ملت­ها است و به عنوان راهکار عملی برای برون رفت از حکومت ظالمان و جائران میهنی و بین المللی بین بسیاری از مردم دنیا، به ویژه مسلمانان عالم مورد توجه قرار گرفته است.

علاوه بر این، مباحث مهدویت، مباحث بین رشته­ای و دارای دامنه­های متعدد است و برخی از رشته­ها یا دامنه­های علوم اسلامی و علوم انسانی بخشی از آن را متکفل شده اند و این موجب پراکندگی اطلاعات شده و چالش دیگری برای پژوهشگران و جستجوگران اطلاعات به وجود می­آورد.

 بعید است با توجه به موارد یاد شده و موارد دیگری که در این­جا ذکر نشده، کسی در سازماندهی اطلاعات و از آن مهم­تر، ایجاد شبکه مفهومی برخط برای تنظیم اطلاعات موضوع مهدویت تردید و دو دلی داشته و اذعان به ضرورت آن نداشته باشد.

 اما چالش اصلی، در چگونگی ایجاد چنین شبکه مفهومی است. با توجه به این که نمونه جامعی برای آن هنوز مطرح و طراحی نگردیده است، بی تردید پیشنهاد هر طرح تازه­ای استعداد نقد و حتی نفی را دارد.

 با این وجود، هر طرح تازه­ای نیاز به مقتضیات و مقدماتی دارد، که باید به صورت اصولی و مطابق با استانداردهای جهانی به عنوان یک طرح ملی و یا بین المللی با مشارکت نهادها و سازمان­های مسئول و همکاری متخصصان رشته های مربوط(با تخصص­های متنوع) مورد اهتمام جدی قرار گیرد. شاید در ابتدای امر به نظر آید رویکردهای رایج سازماندهی اطلاعات مانند رده بندی، سرعنوان­های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه تخصصی در این خصوص راه­گشا باشند، ولی با بررسی و ظرفیت سنجی آن­ها دانسته می­شود که هیچ یک از آن­ها توان تحمل چنین شبکه محتوایی را ندارند. گرچه اصطلاح نامه( تزاروس) می­تواند در این راه مددکار بوده و زمینه مناسبی برای چنین شبکه ای فراهم کند، ولی در ایجاد یک شبکه بزرگ و درهم تنیده­ای مانند شبکه مفهومی معارف مهدوی ناکافی است. اما در بین رویکردهای ساختاردهی اطلاعات، رویکرد دیگری است که موسوم به هستی شناسی( آنتولوژی) است که برگرفته از هستی شناسی فلسفه متافیزیک است و در علم اطلاعات نیز جایگاه ویژه­ای برای خود پیدا نموده است. با تحقیق و بررسی جوانب مختلف آن، می­توان اطمینان پیدا کرد که راه­حل مناسبی برای ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی باشد. زیرا ضعف­هایی که در اصطلاح نامه و از آن بیشتر در سرعنوان­های موضوعی فارسی و رده بندی مشاهده می­شود، در هستی شناسی مشاهده نمی­گردد و بالعکس محسناتی که در هستی شناسی وجود دارد، در آن­ها دیده نمی­شود. به عنوان مثال، اگر در هستی شناسی رابطه بین مدخل­ها به درستی برقرار گردد، هر رابطه­ای منتج به نتیجه تازه­ای می­شود. علاوه بر آن، مستند سازی محتوایی مدخل­های هستی شناسی از طریق بازنمایی موضوعی اطلاعات، نیز می­تواند بازیابی موضوعات مهدوی را دقیق­تر و سودمند­تر ­نماید.

از این طریق، امکان ایجاد یک شبکه مفهومی هوشمند دور از دسترس نیست. در این راه، لازم است از توان­های نرم افزاری و شبکه­ای سیستم­های ماشینی نیز بهره گرفت. نرم افزار پروتج(Portege) امکان می­دهد شبکه مفهومی معارف مهدوی از طریق هستی شناسی ایجاد گردد.

 در این پژوهش، به روش کتابخانه­ای تلاش خواهد شد ساز وکار علمی ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی در دو بخش به شرح ذیل ترسیم و تحلیل نموده و به عنوان یک طرح پژوهشی قابل اجرا، به مسئولان و متولیان مباحث تخصصی مهدوی جهت بررسی و اقدام عملی ارائه کرد: بخش اول: رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات. بخش دوم: چگونگی ایجاد شبکه مفهومی تخصصی مهدویت.

 

 بخش اول: رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات

تا کنون برای ساختاردهی اطلاعات، رویکردهای بنیادی متعددی توسط دانشمندان علم اطلاعات مطرح و حتی مورد بهره برداری قرار گرفته است، که معروفترین و پُرکاربرد­ترین آن­ها رده بندی، سرعنوان­های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه(تزاروس) است و در این سال­های اخیر بحث هستی شناسی(آنتولوژی) مطرح و به عنوان رویکردی کامل­تری نسبت به سایر رویکردهای ساختاردهی اطلاعات معرفی شده است.

 برای اطلاع از ظرفیت و وزانت رویکردهای فوق الذکر و قابلیت آن­ها برای تحمل یک شبکه مفهومی در خصوص معارف و موضوعات مهدوی، لازم است در آغاز شناختی مختصر از آن­ها داشته و سپس در ترازوی نقد و بررسی منصفانه قرار گیرند، تا نقطه­های ضعف­ها و قوتشان روشن و در تصمیم گیری مسئولان امر مورد توجه قرار گیرند.

 رده بندی(Classification)

رده بندی عبارت است از:" تنظیم منطقی اشیا بر حسب درجه شباهت" و به گفته اریک هانتر" به معنای کنار­هم قراردادن اشیا بر اساس خواص یا ویژگی­های مشترک آن­ها است. این مطلب، خود­بخود جدا کردن و کنار گذاشتن اشیاء ناهماهنگ را نیز شامل می­شود"(مارسلا، 1386: ص 20).

 به گفته وی: " فن رده بندی برای فهرستنویسی منابع کتابخانه­ها به وجود آمده و در نتیجه نخستین کاربرد مهم آن در کتابخانه­ها و مراکز اطلاع­رسانی، سازماندهی منظم منابع موجود بر اساس موضوع است"(مارسلا، 1386: ص 22).

 رده بندی دیرینه درازی بین انسان­ها دارد و به گفته تیلور، به تئوری مقوله­های ارسطویی بر می­گردد. وی در این باره گفت: نظام­های رده بندی امروزی ریشه در تئوری مقوله­های ارسطو دارد. او این ایده را مطرح کرد که تمام چیزها بر اساس عامل مشترکی که دارند در مقوله قرار می­گیرند. تئوری ارسطو یا همان « تئوری باستانی مقوله­ها» تا اواسط سده 1900 بی تغییر ماند. به این دلیل که فکر می­شد که مقوله­ها به خوبی شناخته شده و درک شده­اند ( تیلور، 1381، ص 243)

 رده بندی شیوه­های مختلفی دارد، که معروف­ترین آن­ها سه شیوه دیویی ده دهی، کتابخانه کنگره آمریکا و کولون(یا همان رانگاناتان) است، که در کتابخانه های کشورهایی چون آمریکا، انگلستان، هند و کشورهای انگلیس زبان رایج است. علاوه برآن، بر بسیاری از کتابخانه های مهم دنیا حاکم است.

لازم به ذکر است، در سال 1876 میلادی ملویل دیویی با الهام از رده بندی­های گذشته طرحی نو ریخت و رده بندی ده دهی را به وجود آورد که دانایی انسان را به ده رده و هر رده را به ده بخش و هر بخش را به ده بخش فرعی تقسیم کرد و پایه هزار موضوع را بنا نهاد(ابرامی، 1379: ص 146). اما در آغاز قرن بیستم میلادی کتابخانه کنگره آمریکا به سبب حجم روزافزون منابع اطلاعاتی خود ناگزیر به ایجاد نظمی نوین شده و طرح جدیدی را پایه گذاری کرد که به رده بندی کنگره معروف شده است( ابرامی، 1379: ص 149). در رده بندی کنگره، دانش بشری به هیجده شاخه اصلی تقسیم شد، که هر شاخه­ از علوم، تقسیمات فرعی­تری را می­پذیرد. اما از سال 1924 میلادی ریاضی­دانی پُرکار به نام" شیالی رامام ریتا رانگاناتان" از کشور هند وارد شغل کتابداری شد و با مواجه شدن با اشکالات و ابهامات دو رده بندی فوق الذکر، اقدام به سیستم جدیدی در رده بندی نمود و برای آن اصول و قوانینی را بنیان نهاد که همه متخصصان رشته کتابداری در برابر آن سر تعظیم فرود آوردند و از او به بزرگی یاد کردند( بر گرفته از: مقدم، 1373: ص 94). آن­چه طرح رانگاناتان را از طرح­های دیگر رده بندی متمایز می­کند، شیوه تحلیلی – ترکیبی آن در موضوعات است.

به هر روی، رده بندی در کنار منافع بی شماری که برای تنظیم محتوایی منابع دارد، با مشکلاتی رو به رو است، که در کتاب"آینده رده بندی"(مارسلا، 1386: ص 51) به برخی از آن­ها اشاره شده است. یکی از مشکلات جدی آن، رده بندی منابعی است که بین رشته­ای و یا بین موضوعی است. اگر در یک رده قرار گیرد، در رده دیگر جایش خالی است. به همین جهت ریچارد دوکینز گفت: در دنیای اطلاعات هیچگونه نظام رده بندی واحدی که بدون عیب و نقص به عنوان رده بندی صحیح مورد پذیرش قرار گیرد، وجود ندارد(مارسلا، 1386: ص 53).

در ایجاد شبکه مفهومی موضوعات مهدوی، بی تردید می­توان از طریق رده بندی، رده های اصلی اشیاء را شناخت و آن­ها را در جایگاه خود قرار داد، ولی نمی­توان انتظار داشت به عنوان ابزاری کارا در ایجاد ارتباط بین اشیاء مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، واژه" سفیانی" در اصطلاح نامه معارف مهدوی در رده " منحرفان مهدویت" قرار دارد واز این جهت بین آن­ها رابطه اعم و اخص بر قرار است، ولی نسبت به روابط دیگر این واژه با واژه­های دیگر ساکت است. در حالی که سفیانی با واژه­ها و یا اصطلاحات دیگری چون: یمانی، فتنه های قبل از ظهور، نشانه های حتمی ظهور و امثال ذلک مرتبط است و این ارتباط در نظام رده بندی دیده نمی­شود.

 بدین جهت رده بندی، در ایجاد چنین شبکه ای هوشمند و گسترده کافی نبوده و توصیه نمی­گردد و باید به سراغ مکانیسم دیگری رفت.

 سرعنوان­های موضوعی(Subject headings)

مجموعه اصطلاحاتی است که از سوی کتابخانه ملی ایران در سال 1348 تدوین شده تا در نمایه سازی مقالات نشریات و فهرستگان کتاب­های چاپ شده در ایران، به کار برده شود. این مجموعه از کار­ابزارهای اصلی فهرست نویسی تحلیلی و تعیین موضوع منابع به شمار می­آید.

هر مدخل سرعنوان­های موضوعی، شامل این موارد است: موضوع اصلی، تقسیم جغرافیایی، معادل موضوع به انگلیسی، شماره رده بندی دیویی و یادداشت دامنه موضوعی.(بر گرفته از ویکی پدیا)

 بدین منظور، فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی به منزله ابزاری استاندارد و ملی جهت بازنمایی موضوعی کتاب های فارسی از سوی کتابخانه ملی ایران و سایر کتابخانه ها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد(شریف، 1393: ص 47)

 به عبارت دیگر، سرعنوان­های موضوعی عبارت است از: " مجموعه­ای از واژه­ها و اصطلاح­ها که بر اساس اصول و ساختار خاصی برای بیان و ارائه موضوع یا محتوای کتاب یا سایر منابع تهیه و تنظیم شده اند"(پور احمد، 1387: ص 48).

سرعنوان­های موضوعی نیز به مانند رده بندی، در فهرست نویسی منابع، از جمله کتاب­ها و پایان نامه­های کتابخانه ها کاربرد دارند.

 این رویکرد، نخستین بار توسط انجمن کتابداران آمریکا در سال 1885 میلادی مورد توجه و تجربه قرار گرفت. این انجمن، فهرستی از سرعنوان­های موضوعی منتشر کرد، که به طور مرتب توسط کتابخانه ها و فهرستنویسان استفاده می­شد(پور احمد، 1387: ص 66). از آن پس مورد ویرایش­های متعددی قرار گرفت.

 سرعنوان­های موضوعی کتابخانه کنگره نه تنها در آمریکا بلکه در بیشتر کتابخانه­های انگلیسی زبان رواج پیدا کرده است. کشورهای دیگر چون ایران نیز از آن به عنوان الگو استفاده می­کنند و سرعنوان­های خود را بر اساس سبک و روش سرعنوان­های موضوعی کتابخانه کنگره منتشر ساخته اند(پور احمد، 1387: ص 66).

 اگر بخواهیم برای تشکیل شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی از سرعنوان­های موضوعی استفاده کنیم، با دو چالش بزرگ رو به رو می­گردیم: نخست این که توان ایجاد شبکه به هم پیوسته(با ارتباط تو در تو) را ندارد و دوم این که از اصول ساختار­دهی اطلاعات، که عبارت است از اصطلاح نامه استفاده نمی کند؛ زیرا از انواع رابطه­های معنایی اطلاعات، تنها رابطه هم­ارزی دارا است و از رابطه­های اعم و اخص و وابسته در آن گزارش نمی­گردد. به عنوان مثال، در موضوع مهدویت اصطلاحات و مترادفات ذیل را مرتب نموده است:

 

مهدویت (mahdism)

        × امام زمان

       ظهور

      علائم ظهور

     غیبت

      متمهدی

      مهدی موعود

 انتظار  (waiting)

   - انتظار(اسلام)

       انتظار(شیعه)

      ظهور

    غبیت

    مهدی موعود

 

همان گونه که مشاهده می­شود، اصطلاح مهدویت( (mahdism را با امام زمان، ظهور، علائم ظهور، غیبت، متمهدی و مهدی موعود مترادف نموده است. هم چنین اصطلاح انتظار(waiting) را مترادف انتظار(اسلام)، انتظار(شیعه)، ظهور، غیبت، مهدی موعود قرار داده است. علاوه بر این که بسیاری از این مترادف­ها صحیح نیست، اشکال اصلی آن است که ارتباط گسترده اصطلاح مهدویت با اصطلاحات و واژگان مرتبط در آن دیده نشده است. زیرا اولا مشخص نیست که این اصطلاحات با یکدیگر چه نوع رابطه­ای دارند؟ آیا تنها رابطه ترادف بینشان برقرار است، یا رابطه اعم و اخص نیز بینشان وجود دارد؟ ثانیا مهدویت با بسیاری از اصطلاحات دیگر مرتبط است. مانند: امامت، ولایت، آخرالزمان، حکومت واحده جهانی، رجعت، غیبت صغری، غیبت کبری و ... ، که توان برقراری چنین رابطه­هایی در این سیستم وجود ندارد. بنا بر این، از این رویکرد ساختاردهی اطلاعات باید غمض عین نمود و به سراغ رویکرد بهتری رفت. به خاطر همین ضعف های ساختاردهی سرعنوان­های موضوعی است، که اریک هانتر، سرعنوان­های موضوعی کنگره را که الگوی اصلی سرعنوان­های موضوعی فارسی است، به علت عدم تبعیت از اصطلاح­ نامه(تزاروس) مورد نقد قرار داد و گفت: "عناوین موضوعی به کار رفته در سرعنوان­های موضوعی کتابخانه کنگره فهرستی از عناوینی است که می­کوشد روابط میان واژگان را نشان دهد و برای کمک به انتخاب عناوین موضوعی، ابداع شده، اما این کار به دلیل فقدان اصول رده بندی زیربنایی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است"(مارسلا، 1386: ص 30). وی در پاراگراف دیگری افزود: " اصل موضوع این است که فهرست سرعنوان­های موضوعی کتابخانه کنگره یک اصطلاح نامه نیست. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا فقط اندکی از ارزش رده بندی در بازیابی موضوعی را درک می­کند"(مارسلا، 1386: ص 30).

پس لازم است گفتار درباره سرعنوان­های موضوعی را پایان داده و به دانشی که در­بر دارنده ساختار­دهی منطقی و معنایی علوم است، سخن باز کنیم و آن عبارت است از اصطلاح نامه.

 اصطلاح نامه(Thesaurus)

اصطلاح­ نامه بازنمودی از دانش بوده که روابط بین واژه­هایی که نشان دهنده فرضیاتی درباره ماهیت یک موضوع یا رشته هستند را نشان می­دهد(هینز، 1385: ص 139).

 - یک واژه ممکن است با دیگر واژه­ها که به وسیله روابط تعریف شده­اند، ارتباط داشته باشد. ارتباط بین آن­ها از طریق علایمی نشان داده می­شود و آن­ها عبارتند از:

 بج = اصطلاح مرجح، که در زبان لاتین با USE نشان داده می­شود، مفهومش آن است اصطلاح بعد از آن، مترادف یا شبه مترادف مدخل بوده، ولی نا مرجح می­باشد.

 بک = اصطلاح غیر مرجح، که در زبان لاتین با USE FOR نشان داده می­شود، مفهومش آن است اصطلاح بعد از آن، اصطلاح مرجح است.

 ا.ع = اصطلاح اعم، که در زبان لاتین با BT نشان داده می­شود، مفهومش آن است که اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی وسیع­تری را نشان می­دهد.

ا.خ = اصطلاح اخص، که در زبان لاتین با NT نشان داده می­شود، مفهومش آن است که اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی محدود­تر را نشان می­دهد.

ا.و = اصطلاح وابسته(مرتبط)، که در زبان لاتین با RT نشان داده می­شود، مفهومش آن است که اصطلاح بعد از آن با اصطلاح مدخل همبستگی دارد ولی مترادف، شبه مترادف، اعم یا اخص نیست.

 ا.ر = اصطلاح رأس، که در زبان لاتین با TT آورده می­شود، مفهومش آن است که اصطلاح بعد از این علامت، نام عام­ترین رده­ای است که اصطلاح مورد نظر به آن تعلق دارد.

ی.د = یادداشت دامنه، که در زبان لاتین با SN آورده می­شود، یادداشتی است که پس از یک اصطلاح می­آید و معنای خاص آن را در یک زبان نمایه­ای روشن می­سازد.(ن.ک: آوستین، 1365: ص 9؛ هینز، 1385: ص 137).

 اگر بخواهیم درک روشنی از روابط بین اصطلاحات در نظام اصطلاح نامه­ای داشته باشیم، لازم است چنین روابطی را بر روی واژه­­ای از واژگان معارف مهدوی پیاده نموده تا توان آن برای نظم بخشی اصطلاحات این حوزه را مورد سنجش و قضاوت قرار دهیم . به عنوان نمونه، در بین اصطلاحات معارف مهدوی، اصطلاح " استنتصار امام مهدی(عج)" را انتخاب و روابط سایر اصطلاحات مربوط به آن را به شرح ذیل ترسیم می­کنیم:

 استنصار امام مهدی(عج)

 بج: استمداد امام (عج)    

 یاری خواهی امام (عج)       

 ا.ع: افعال امام (عج) بعد از ظهور  

 ا.خ: استنصار امام (عج) از خدا  

      استنصار امام (عج) از مردم  

 ا.و: پناهندگی امام (عج) به کعبه

 مراسم آغاز ظهور      

در این بلوک واژه، دو اصطلاح " استمداد امام(عج)" و " یاری خواهی امام(عج)" از اصطلاحات غیر مرجح هستند. یعنی اصطلاح" استنصار امام مهدی(عج)" گر­چه مترادف با آن دو است، ولی نسبت به آن­ها ترجیح دارد و بدین جهت به جای آن­ها قرار می­گیرد. اما هنگامی که در نظام الفبایی نوبت به این دو اصطلاح رسد، آن­ها با علامت" بک" به این اصطلاح ارجاع داده می­شوند. مثلا: یاری خواهی امام(عج) بک: استنصار امام مهدی(عج)

 اما اصطلاح عام واژه مورد نظر، ممکن است برای اصطلاحی تنها یک عام باشد، همان طوری که در این بلوک واژه یکی است. ولی ممکن است در بلوک واژه­های دیگر چند اصطلاح عام برای آن وجود داشته باشند. به خاطر این که اصطلاح مورد نظر دارای چند سطح سلسله مراتبی بوده و آن­ها ممکن است به یک رأس سلسله مراتبی و یا چند رأس سلسله مراتبی منتهی گردند.

اما اصطلاح خاص نیز ممکن است برای یک اصطلاح متعدد باشد. در این بلوک واژه دو اصطلاح " استنصار امام(عج) از خدا" و " استنصار امام(عج) از مردم"، اصطلاحاتی هستند که در عرض هم قرار دارند. اما اگر اصطلاح خاص خودش اخص داشته باشد، در عرض یکدیگر قرار نمی­گیرند. بلکه همان اعم و اخص بین آن­ها نیز قائم می­گردد. مثلا اگر اصطلاح " استنصار امام(عج) از مردم" خودش دو اخص داشته باشد: یکی " استنصار امام(عج) از مردم مکه" و دیگری" استنصار امام(عج) از مردم کوفه"، در این صورت این دو اخص در زیر اصطلاح " استنصار امام مهدی(عج)" به عنوان اخص وی قرار نمی­گیرند. بلکه در ردیف اصطلاحات اخص" استنصار امام (عج) از مردم " واقع می­شوند.

اما اصطلاح رأس، عام­ترین رده­ای است که این اصطلاح در زیر مجموعه آن قرار می­گیرد و در اصطلاح" استنصار امام مهدی(عج)"، اصطلاح رأس آن "افعال مهدوی" می­باشد.

 اما علامت دیگر؛ یعنی یادداشت دامنه، در این بلوک واژه نیامده است و علتش آن است اصطلاح مورد نظر ابهام و اجمالی ندارد تا نیازی به یادداشت دامنه باشد.

 به هر روی، اصطلاح نامه دانشی بنیادین در مدیریت اطلاعات است و اگر در هر علم و حوزه معرفتی به درستی انجام یاید، علاوه بر ساختاردهی کلی آن علم و حوزه معرفتی و تعیین جایگاه هر اصطلاح در سلسله مراتب آن­ها، می­تواند پایه و اساس مدیریت اطلاعات از طریق بازنمایی و نمایه سازی باشد.

 با این نگاه، می­توان در ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی طرح نو انداخت و چشم­انداز مثبتی را به تصویر کشید.

به این معنا، تمام اطلاعات و موضوعات معارف مهدوی را از قبل شناسایی و اصطلاح گزینی نمود و با توجه به این که معارف مهدوی یک دانش بین رشته­ای است، رشته­های مربوط را تفکیک و سپس روابط بین اصطلاحات هر بخش را کشف و در قالب اصطلاح نامه تنظیم و دسته­بندی کرد و جایگاه هر اصطلاح را در ساختار سلسله مراتبی معارف مهدوی نشان داد. آن گاه، در مرحله بازنمایی و نمایه سازی موضوعی از همان اصطلاحات کنترل شده استفاده و ذخیره سازی کرد و در هنگام جستجو با همان اصطلاح نمایه شده، بازیابی نمود.

تجربه­ ای نا تمام 

در سال 1393، پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی اقدام به تدوین اصطلاح نامه­ای در حوزه معارف مهدوی نمود و آن را در سامانه رسمی خود (تحت وب) بارگذاری و در دسترس همگان قرار داد.

 این عمل ستودنی و مشکل­گشای پژوهشکده مزبور در آن تاریخ بود و نشان داد که پژوهشگران متخصص در هر علمی اگر نگرش مدیریت اطلاعاتی داشته و از دانش اصطلاح نامه نویسی بهره مند و از جهت مالی پشتیبانی گردند، می توانند کارهای برجسته­ای را به انجام رسانند و به جای پژوهش های موازی و کم مخاطب، به کارهای جدی و بنیادی بپردازند.

  ولی به نظر نگارنده، این کار از کمبودهایی رنج می­برد و در حد و قواره اصطلاح نامه کامل و جامع حوزه معارف مهدوی نیست. بایسته است همت بیشتری برای تکمیل و رفع کاستی­های آن به عمل آید و به عنوان یک اصطلاح نامه جامع مطابق با استانداردهای بین المللی به مهدی پژوهان و مهدی باوران عالم عرضه گردد.

 در این مجال، به برخی از کاستی­های اصطلاح نامه موجود اشاره می­گردد:

 1) گرایش اصلی در تدوین اصطلاح نامه فوق الذکر بر مباحث کلامی بوده و بدین جهت در ساختار اصلی آن، موارد ذیل به عنوان اصطلاح رأس تعیین شدند: اثبات مهدویت/ ازمنه مهدوی/ افعال الهی مهدوی/ افعال مهدوی معصومان/ اماکن مهدوی/ تکالیف مهدویت/ دعاهای مهدوی/سخنان مهدوی/ شناخت به امام زمان(عج)/ منجی گرایی/ وجود امام زمان(عج)/ یاران امام زمان(عج).

 این دسته بندی، علاوه بر آن که همه معارف مهدوی را تحت پوشش قرار نمی دهد، برخی در برخی دیگر تداخل دارند و تفکیک آن­ها از یکدیگر مشکل است. مثلا اصطلاح" افعال الهی مهدوی" در اصطلاحات متعددی چون" ازمنه مهدوی"، " اماکن مهدوی"، دعاهای مهدوی" و " سخنان مهدوی" به نحوی حضور دارد و همه آن­ها در ضمن افعال و کردار آن حضرت مورد بحث قرار می­گیرند.

افزون بر آن، عنوان اصطلاح نامه، عرصه­های دیگری چون: تاریخ، تفسیر، فقه، جامعه شناسی و ... را نیز در بر می­گیرد.

 بدین لحاظ، بهتر بود " اصطلاحات رأس" اصطلاح نامه معارف مهدوی بدین سان قرار گیرد:

 اخلاقی و تربیتی

 اعتقادی و کلامی

تاریخی و رجالی

 سیاسی و اجتماعی

 فقهی و حقوقی

 سپس تمامی اصطلاحات مربوط به این حوزه، در زیر مجموعه چند اصطلاح راس گفته شده قرار گیرند.

 

2) از پیش همارایی­های نامأنوس استفاده شده است.

بحث پیش همارایی واژگان برای معرفی یک اصطلاح شناخته شده در علم، یکی از دغدغه­های جدی متخصصان و تدوین کنندگان اصطلاح نامه است و تصمیم درباره مقدار و چگونگی پیش همارایی واژگان در بسیار از اوقات مورد اتفاق آنان نیست. در کتاب " راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یکزبانه" به دشواری پیش همارایی واژگان اشاره و راه­حل آن را بدین گونه بیان کرد: اتخاذ شیوه­ای ثابت در مورد اصطلاحات مرکب، یکی از دشوارترین قلمروها در زمینه نمایه سازی موضوعی است. قاعده کلی آن است که اصطلاحات، حتی الامکان معرّف مفاهیم ساده یا منحصر به فرد باشند و اصطلاحات مرکب به عناصر ساده­تر تجزیه شوند، مگر در مواردی که احتمال انحراف در درک مطلب پیش می­آید(آوستین، 1365: ص 27).

 با این نگاه، در اصطلاح نامه معارف مهدوی مشاهده می­گردد گاهی این قاعده مراعات نشده و اصطلاحاتی تدوین شده­اند که می­توانستند به صورت مفرد و یا با گره کم­تر انتخاب ­شوند. مانند اصطلاحات: جداسازی اهل حق از اهل باطل در عصر ظهور، جوان بودن حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور، مدعیان دین داری در عصر ظهور، مدعی دروغین وکالت امام زمان(عج)، مرگ علی بن محمد سمری، معرفی جانشین توسط امام عسکری(ع)، همراهی انگشتر سلیمان با امام زمان(ع) و ...

در حالی که هر یک از آن­ها می­توانند به دو یا چند اصطلاح به شرح ذیل تجزیه و بین آن­ها هنگام نمایه سازی با استفاده از حروف ربطی، پیوند برقرار کرد:

 -          "جداسازی اهل حق از اهل باطل در عصر ظهور" --» جداسازی+ اهل حق+ اهل باطل+ عصر ظهور

 -         "جوان بودن حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور"--» جوانی+ امام زمان(عج)+ عصر ظهور

 -         " مدعیان دین داری در عصر ظهور" --» مدعیان دین داری+ عصر ظهور

 -          " مدعی دروغین وکالت امام زمان(عج)" --» مدعی دروغین+ وکالت امام زمان(عج)

 -         " مرگ علی بن محمد سمری" --» مرگ+ علی بن محمد سمری

-         " معرفی جانشین توسط امام عسکری(ع)" --» معرفی+ جانشین+ امام حسن عسکری(ع)

 -         " همراهی انگشتر سلیمان با امام زمان(ع)" --» همراهی+ انگشتر سلیمان+ امام زمان(عج)

 3) از منابع جامع و تالیفات متأخرین کمتر بهره گرفته است.

برای یافتن اصطلاحات معارف مهدوی و برقراری روابط معنایی بین آن­ها، از منابعی استفاده شد که بیشتر قدیمی و یا روایی بوده اند)مانند: الاحتجاج شیخ طبرسي، الاختصاص شیخ مفید، الارشاد شیخ مفید، اعلام الورى شیخ طبرسی،  اقبال الاعمال سید بن طاوس، بحار الانوار علامه مجلسی، بصائرالدرجات محمد بن حسن صفار، توحيد المفضل، حق اليقين شبّر، الخرائج و الجرائح قطب راوندي، دلائل الامامه ابن جریر طبری، علل الشرائع شیخ صدوق، الغيبه  شیخ طوسي، فلاح السائل سید بن طاوس، الكافى كليني، كتاب الغيبه نعمانی،كشف الغمه اربلی و ...) ولی از منابع متأخر و تحلیلی که توسط دانشمندان معاصر تألیف و دارای اصطلاحات بیشتر و مشهور­­ترند، استفاده چندانی نشده است. به عنوان نمونه، از کتاب " موسوعه الامام المهدی(عج)" تالیف شهید آیت الله سید محمد صدر، که 4 مجلد( جلد اول: تاریخ الغیبة الصغری. جلد دوم:  تاریخ الغیبة الکبری. جلد سوم: تاریخ ما بعد الظهور. جلد چهارم: الیوم الموعود بین الفکر المادی و الدینی) بوده و همه آن­ها تحلیلی و استنباطی اند، هم چنین کتاب" غیبة الامام المهدی(عج)" که از سوی مرکز الرسالة منتشر شده و یا کتاب­هایی که از شهید علامه مطهری، علامه جوادی آملی، آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مکارم شیرازی و امثالهم منتشر شده اند، در این اصطلاح نامه دیده نمی شود.

بدین جهت، اصطلاح نامه فوق الذکر هم در ساختار اصطلاحات و هم در جامعیت آن­ها و هم در منابع اخذ اصطلاح، نیاز به بازنگری جدی دارد.

 

 هستی­ شناسی(Ontology)

آنتولوژی یا هستی شناسی در اصل شاخه‌ای­ است از فلسفه که به مطالعه وجود، هستی و بودن می‌پردازد. دانش هستی‌شناسی در پی تشخیص و شرح رده‌های بنیادین و ارتباطات آن­ها در هستی یا عالم وجود برمی‌آید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آن­ها درآن چارچوب قادر گردد.

 در گذشته، فلاسفه هستی شناس را بدین جهت حکمای طبیعی می­گفتند که آنان دنیای خارج و بررسی ویژگی­ها، خواص و عوارض مربوطه را در کارنامه خود داشتند(دوخانی، 1392: ص 413).

هستی شناسی به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب می آید که با پرسش‌های مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقوله بندی، سلسه مراتب و زیرشاخه ها، تفاوت­ها و شباهت­های موجودات سروکار دارد.

تعریف عام از هستی­شناسی عبارت است از: تصریح رسمی روشن از چگونگی ارائه اشیاء، مفاهیم و دیگر ماهیاتی که وانمود می­شود در برخی از حیطه­های علاقه وجود دارند و روابطی که در میان آن­ها بر قرار است(هینز، 1385: ص 72).

ولی بعدها، منحصر در فلسفه متافیزیک نمانده و در علوم دیگر نیز کاربرد پیدا کرد. هم اینک به عنوان دانش میان رشته­ای شناخته می­شود، که در علوم مختلف، از جمله فلسفه، علوم رایانه، کتابداری و اطلاع­رسانی، هوش مصنوعی، وب معنایی و غیره کاربرد فزاینده­ای پیدا نموده است.

تیلور درباره سرایت هستی شناسی از فلسفه به علم اطلاعات گفت: در رشته فلسفه، اصطلاح لغت هستی شناسی سابقه طولانی مدت و قابل تأملی دارد که به معنای ارائه تفسیری سیستماتیک از هستی است. در برهه­ای از زمان، در دهه اخیر این کلمه توسط جامعه اطلاع رسانان برای بیان عناصر زیربنایی به­کار گرفته شد تا مشابهت دانش انسان­ها و رایانه­ها را میسر می­سازد ( تیلور، 1381، ص 212).

 برخی برای تمایز بین دو گونه هستی شناسی، هستی شناسی از منظر فلسفه را " هستی شناسی" و هستی شناسی از منظر علوم اطلاعات و محاسبات را " هستان شناسی" نامیده­اند( معتمدی فروغی، 1395)، ولی این دسته­بندی چندان رواج پیدا نکرده و غالبا به هر دو گونه فوق الذکر، هستی شناسی گفته می­شود.

هستی شناسی در علوم اطلاعات و محاسبات

در علوم اطلاعات و محاسبات، هستی شناسی نمایشی صوری از مجموعه‌ای از مفاهیم یک دامنه و روابط بین آن‌ها است. شایان ذکر است، در علوم اطلاعات و محاسبات برای گسترش " وب معنایی" و کارایی بیشتر آن، نیاز به ساخت و ایجاد پایگاه " شناخت" است.

 پایگاه شناخت در سایه پیشرفت و تحولات علوم اطلاعات، علوم مخابرات و ارتباطات، علوم رایانه و محاسبات رونقی تازه یافته و در حال گسترش در عرصه­های دیگر علوم بشری است(بر گرفته از ویکی پدیا).

 وب معنایی( Semantic Web)، شیوه ای است برای ایجاد یک وب که در آن رایانه ها می­توانند از شبکه­ای از داده­های منبع استفاده کرده، آن­ها را تعبير، تحليل و پردازش كرده و به كاربر ارائه نمايند. اين امر ممكن است از بازيابي اسناد گرفته تا جمع بندي عناصر برنامه­اي مختلف براي خلق يك نرم افزار كاربردي را دربر گيرد(دوخانی، 1392: ص 409)

هستی شناسی بین برچسب­ها یا اسناد وب معنایی و اشیای واقعی که اسناد مذکور آن­ها را تشریح می­کنند، ارتباط برقرار می­کند. به همین جهت، هستی شناسی ستون فقرات وب معنایی محسوب شده و اهمیت بالایی در وب معنایی دارد.

به گفته دیوید هینز هستی شناسی دارای سه خصوصیت جهانی است:

1)      واژگان کنترل شده فناپذیر.

 2)      تفسیر بدون ابهام از رده­ها و روابط واژه­ای

 3)      روابط زیر رده­ای سلسله مراتبی شدید بین رده­ها.

   به گفته وی، هستی شناسی از شکل نوع خاصی از نظام رده بندی یا طبقه بندی تأثیرپذیر است. دامنه هستی­شناسی­ها از یک منبع واژگان کنترل شده، شروع می­شود و به یک روش سازماندهی محتوا سوق داده می­شود تا ظرفیت­های ناوبری، گشت­زنی و بازیابی را ارتقاء دهد(بر گرفته از: هینز، 1385: ص 73).

برای ایجاد هستی شناسی، دو روش خودكار و دستي مرسوم است. در روش خودكار بيشتر از تكنيك­هاي پردازش زبان طبيعي استفاده شده است. تاكنون روش خودكاري كه هستی شناسی قابل قبولي را ارائه كند، به وجود نیامده است. بدین جهت براي ايجاد هستی شناسی از روش هاي دستي و نيمه خودكار استفاده مي­گردد.(بر گرفته از: دوخانی، 1392: ص 413)

به هر روی، هستی شناسی در علوم رایانه­ای و وب معنایی، جلوه­ای از مجموع مفاهیم و روابط روشن بین آن­ها در یک حوزه، یا یک موضوع است، که کاربران را با تمام داده­های مربوط به آن آگاه و فضای گسترده­ای از دانش را برایش فراهم می­گرداند.

شایان ذکر است، پیاده­سازی هستی شناسی در حوزه خاص و یا در موضوع خاص، نیاز به زبان گرافیکی خاص در علوم رایانه­ای دارد. یکی از زبان­های رایج، نرم افزار پروتج( Portege)است. این نرم افزار، محیطی مناسب برای ویرایش و توسعه هستی شناسی فراهم می­کند. در پروتج با تعیین کلاس­ها، سلسله مراتب آن­ها و نمونه­های عضو هر یک، هستی شناسی را می­توان بهتر توصیف کرد.

 

تفاوت هستی شناسی با رده­ بندی

در هستی شناسی، واژگان به نحوی آراسته می­شوند که اولا بیانگر مفاهیم، اشیا و ارتباط بین آن­ها بوده و ثانیا رسمی باشند؛ یعنی توسط ماشین قابل فهم باشند. اما رده­بندی عبارت است از سیستمی که اشیا یا موجودات در آن بر اساس خصوصیات و روابط طبیعی و ذاتی آن­ها در گروه­هایی سازماندهی می­شوند. به همین جهت، بین آن­ها تنها رابطه عام و خاص(یا پدر و فرزند) بر قرار است و از رابطه علت و معلول و یا سایر رابطه­های دیگر صرف نظر می­کند.

 تفاوت هستی شناسی با اصطلاح نامه

در این که هستی شناسی و اصطلاح نامه، دو ابزار بنیادین مستقل و در عرض یکدیگر در ساختاردهی معلومات هستند، یا دو پدیده در طول یکدیگر و مکمل­هم می­باشند، اتفاق نظری بین متخصصان علم اطلاعات نیست. ولی بی تردید تفاوت­هایی بین آن دو وجود دارد که از چشم تیزبینان اهل فن پنهان نیست.

 در پژوهش­نامه­ ای، تفاوت بین آن دو بدین گونه بیان شده: هستی شناسی­ها به عنوان نظام­های نوین سازماندهی دانش، دارای ویژگی­هایی هستند که سبب افزایش کارآمدی بازیابی مفاهیم می­گردد. برخی از این ویژگی­ها عبارتند از: توصیفگرهای منحصر به فرد و معانی رسمی، هماهنگی درونی، میانکُنش پذیری میان نظام­های سازماندهی دانش مختلف، یکپارچه­سازی وسیع اطلاعات، قابلیت استنتاج، حمایت از پردازش زبان طبیعی از طریق افزایش روابط و معانی، امکان درک پرسش جستجو با استفاده از پردازش زبان طبیعی و پردازش معنایی. در حالی که اصطلاح نامه­ها با مشکلاتی مانند فقدان انتزاع مفهومی، پوشش معنایی محدود، ابهام در روابط، عدم هماهنگی میان مفاهیم با روابط مشابه و پردازش خودکار محدود به دلیل معانی مبهم رو به رو هستند(صنعت جو، 1390: ص 138)

 در توضیح و تکمیل گفتار فوق می­توان تفاوت بین هستی شناسی و اصطلاح نامه را بدین گونه تبیین نمود:

 1)  اصطلاح نامه­ها اگر چه به ارائه واژگان و روابط بین آن­ها برای درک مفهوم یک اصطلاح می­پردازد، ولی فاقد مشخصه­های کامل و صریح از مفاهیم هستند. در حالی که هستی شناسی به طور صریح و روشن دانش مفهومی را با استفاده از زبانی قراردادی بر اساس یک حوزه همراه با معانی دقیق آن­ها ارائه می کند.

 2)   در اصطلاح نامه­ها روابط عام و خاص به طور دقیق تعریف نمی­شود. به عنوان مثال، گاهی روابط مربوط به نوع و جنس به جای روابط کلی و جزیی به کار گرفته می­شود و بالعکس. در صورتی که در برخی از اصطلاح نامه­های دیگر این روابط به جای­هم به کار گرفته می­شود. در حالی که هستی شناسی به لحاظ ارائه روابط معنایی دقیق است و ابهام و جا به جایی در آن راه ندارد.

 3)   اصطلاح نامه، سیاهه­ای از واژگان است، که برای منابع موجود تهیه می­گردد و بیشتر درباره مدارک موجود و برای استفاده در مورد نوع خاصی از مدارک است. در حالی که هستی شناسی به ارائه گستره وسیعی از واژگان یک حوزه می­پردازد. علاوه بر این، در هستی شناسی به خاطر قواعد وضع شده، إعمال یک کنترل به راحتی انجام می­گیرد ولی در اصطلاح نامه به خاطر پیچیدگی روابط،  إعمال کنترل و جا به جایی واژگان با صعوبت انجام می­گیرد.

 4)   اصطلاح نامه­ها برای کاربران انسانی قابل استفاده است، در حالی که هستی شناسی برای پردازش اطلاعات توسط انسان و ماشین کاربرد دارد.

 به هر روی، هستی شناسی ابر­داده­ای است که توان ایجاد یک شبکه مفهومی با تمام لوازم و ملزومات آن را دارا می­باشد.

 بخش دوم: چگونگی ایجاد شبکه مفهومی تخصصی مهدویت

با بررسی رویکردهای بنیادین ساختاردهی اطلاعات در هر دامنه یا هر موضوعی، روشن شد که رویکردهای رده­بندی، سرعنوان­های موضوعی و اصطلاح نامه نویسی می­توانند در ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی در حد محدود کمک­هایی داشته باشند، ولی با توجه به حجم اطلاعات موجود و گستردگی معنایی و روابط مختلف بین آن­ها و تولید روز افزون چنین مطالبی در این حوزه مقدس، کافی به مقصود نمی­باشند، نه به تنهایی و نه با کمک یکدیگر. بلکه تنها با ابزار ابَرداده­ای به نام هستی شناسی می­توان به چنین مقصودی دست یافت و شبکه مفهومی مورد نظر را پدید آورد و تمام اطلاعات موجود در زمینه­های گوناگون این حوزه و اطلاعات نوپدید را از طریق این ابزار الکترونیکی مرتبط و سازماندهی و مدیریت نمود.

البته لازم است، برای ایجاد هستی شناسی معارف مهدوی، به مانند هستی شناسی­های دیگر، آن را به صورت فُرمیک(Formic) تهیه کرد؛ یعنی به گونه­ای که توسط سیستم­های ماشینی قابل درک باشد. برای این منظور نرم افزارهای متعددی طراحی و تولید شده اند، که یکی از معروف­ترین آن­ها، نرم افزار پروتج(Portege) است. این نرم افزار به متولیان و متصدیان امر امکان می­دهد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی را از طریق ابَرداده هستی شناسی طراحی و ایجاد نمایند و با برقراری درست روابط بین واژگان نمایه­ا ی، محمول­ های مورد نظر را استنتاج کنند.

به این معنا، تمام موجوداتی که در حوزه معارف مهدوی وجو دارند و یا ممکن است به وجود آیند، مورد شناسایی، ذخیره و مطالعه قرار داده و آن­ها را بر اساس ویژگی­هایشان دسته­بندی(کلاس­بندی) کنند و ارتباط بین آن­ها را برقرار و از هر ارتباطی یک نتیجه مطلوبی به دست آورند. در این صورت با استفاده از هستی شناسی، می­توانند شبکه مفهومی معارف مهدوی را تهیه و تولید کنند.

 مؤلفه های معارف مهدوی

برای ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی بر اساس هستی شناسی، حد اقل سه مؤلفه به شرح ذیل باید برای آن کارسازی شود:

 1)      موجودیت(Einti)

هر چیزی که در این حوزه وجود داشته و یا وجود خواهد داشت و قصد توصیف آن باشد، در این نرم افزار" موجودیت" نامیده می­شود.

 2)      کلاس­ها(CLASSES)

دسته بندی و طبقه بندی موجودات و اشتراک و افتراق آن­ها از یکدیگر بر اساس ویژگی­هایشان را کلاس می­گویند.

 3)      خصایص(Properties)

ویژگی­هایی که موجب برقراری ارتباط بین کلاس­ها و یا بین موجودیت­ها و یا بین موجودیت­ها و کلاس­ها می­گردد، به آن خصایص گفته می­شود(بر گرفته از: دوخانی، 1392: ص 413)

خصایص و ویژگی­هایی که موجب ارتباط و یا عدم ارتباط بین پدیده­ها می­گردد، عبارتند از: عام و خاص، مترادف و متباین، اثر و صاحب اثر، علت و معلول، ظرف و مظروف، فعل و فاعل و مفعول، عمل و عامل و معمول و ...

 تیلور درباره ارتباطات در هستی شناسی گفت: از جمله ارتباطات نشان داده شده در هستی شناسی لغوی مترادف­ها، اصطلاحات همارا، هم ارز، اصطلاحات کل به جزء، اصطلاحات مرتبط و متضادها هستند ( تیلور، 1381، ص 213).

 نمونه عملی

برای ترسیم یک نمونه عملی، واژه" مهدویت" به عنوان یک موجودیت اولی و اصلی در نظر گرفته می­شود.

 مرحله بعد، نوبت به کلاس­بندی می­رسد؛ به این معنا، در سیاستگذاری سازمانی باید مشخص شود که پدیده مهدویت با موجودیت­های هم­عرض و یا فراتر از خود نیز می­خواهد به صورت شبکه­ای ارتباط داشته باشد، یا خیر؟

 اگر جواب مثبت باشد، در این صورت واژه مهدویت با مفهومی که از آن انتزاع می­گردد، به عنوان یک کلاس در عرض کلاس­های دیگر و یا در زیر کلاس بالاتر قرار می­گیرد.

 اما اگر شبکه مفهومی مورد نظر در خصوص مهدویت باشد، نه فراتر از آن و نه در عرض آن، در این صورت پدیده مهدویت یک ابَر کلاس محسوب می­گردد، که در ذیل آن کلاس­های متعددی(sub classes) به وجود خواهند آمد و هر یک از آن­ها نیز زیرکلاس­های دیگری خواهند داشت.

 به عنوان مثال، می­توان به اصطلاح« منجی­گرایی» اشاره نمود، که در شبکه مفهومی مهدویت، یکی از زیر­کلاس­های آن به شمار می­آید، که خودش دو یا چند زیر­کلاس به شرح ذیل می­تواند داشته باشد:

 الف: در ادیان

ب: در اسلام

 هر یک از آن دو، می­توانند زیر کلاسی برای خود داشته باشند.

 ادیان

          بودائیت

           زرتشتیت

            مسیحیت

            یهودیت           

            اسلام

              اهل سنت

              شیعه

 هم چنین خود زیر کلاس­ها نیز می­توانند برای خود کلاس­های زیرین دیگری داشته باشند. مثلا همین واژه«شیعه» به دو دسته از مذاهب کلامی و فقهی متعدد شیعه تقسیم می­گردد: مذاهب موجود و مذاهب زوال یافته.

 

مذاهب موجود شیعه

                       شیعه اثنی عشریه

                       شیعه اسماعیلیه

                        شیعه زیدیه

 مذاهب زوال یافته

                     شیعه حنفیه

                      شیعه افطحیه

 برای تعیین و ایجاد زیر­کلاس­ها محدودیتی وجود ندارد.

شایسته است برای درک بیشتر کلاس­ها، به بحث توصیف کلاس­ها نیز اشاره شود. مراد از توصیف هر کلاس آن است، که مفهوم کلاس تبیین و تمایز آن با سایر کلاس­های موازی در حد یک سطر، یا کمی بیشتر بیان گردد. اگر فرهنگ­نامه ای برای معارف مهدوی تهیه و تولید گردد، در این مقام می­تواند نقش بارزی داشته باشد.

 توصیف هر کلاس، کمک شایانی در شفاف­سازی آن­ها و نحوه ارتباط با کلاس دیگر و سپس در مرحله استنتاج به جستجوگر می­نماید.

 به عنوان مثال، در دو زیر­کلاس پیش گفته؛ یعنی مذاهب موجود و مذاهب زوال یافته، می­توان این توصیفات را به وجود آورد:

 مذاهب موجود: مذاهب شیعه­ای که در عصر حاضر نام و اثری از آن­ها­ باقی بوده و پیروانی برای آن­ها در جهان وجود دارد که خود را منتسب به آن­ها می­نمایند.

 مذاهب زوال یافته: مذاهب شیعه­ای که در طول تاریخ تشیع، مدتی بین مردم بروز و ظهور داشته و پیروانی برای آن­­ها موجود بود، ولی در عصر حاضر نام و اثری از آن­ها نیست و کسی خود را در جهان پیرو آن­ها نمی دانند.

مرحله سوم، نحوه ارتباط هر یک از موجودیت­ها با موجودیت دیگر، یاکلاس­های فوق با کلاس دیگر و یا ارتباط موجودیت­ها با کلاس­ها است.

 اگر منجی­گرایی را به عنوان یک کلاس فرض کردیم، اولا باید رابطه آن با مهدویت که ابَر کلاس است، مشخص گردد. سپس رابطه آن با کلاس­های موازی، مانند: نفی منجی روشن گردد. سپس با کلاس­های زیرین، مثل ادیان و اسلام و همین طور کلاس­های پایین تر، مثل شیعه امامیه و شیعه اسماعیلیه.

 منظور این که اکثر واژگان نمایه ای در موضوع مهدویت می­توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و ارتباط آن­ها روشن و صریح و شفاف باشد و هیچ گونه اغماض و اجمالی در آن مشاهده نگردد.

 پس از برقراری رابطه­ها نوبت به استنناج می­رسد. یعنی هر رابطه­ای می توان منتج به نتیجه­ای باشد. به عنوان مثال هنگامی که رابطه منجی­گرایی با مسیحیت را برقرار می­کنیم، نتیجه می­گیریم که رابطه آن دو از باب اثر و مؤثر است؛ یعنی مسیحیت نیز اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان دارد.

گام­های عملیاتی

اگر مؤلفه­های فوق الذکر تحلیل و به صورت عملیاتی درآید، لاجرم گام­های ذیل باید برداشته شود: 

 گام اول: تعيين دامنه و حوزه آنتولوژي. مراحل مختلف توسعه يك آنتولوژي، با تعريف دامنه و حوزه آن آغاز مي­گردد. 

 گام دوم: در نظر گرفتن مسئله استفاده مجدد از آنتولوژي‌ها. یعنی لحاظ‌كردن كاري كه قبلاً توسط ديگران انجام شده و إعمال تغييرات اصلاحات و يا توسيع در منابع موجود جهت انطباق با دامنه و كاربرد خاص مورد نظرها. 

 گام سوم: شمارش واژه‌هاي مهم در آنتولوژي. تهيه ليستي از تمام واژه‌هايي كه بنا است براي آن جمله­ای ساخته شود و يا در يك كاربرد درباره آن توضيح داده شود. 

 گام چهارم: تعريف كلاس‌ها و سلسله مراتب كلاس‌ها. به سه روش ذیل:

 1)      بالا به پايين. یعنی ابتدا مفاهيم عام در دامنه مشخص، سپس با اتخاذ زير كلاس‌هاي خاص‌تر به آن توسعه داده می­شود.

 2)      پايين به بالا. یعنی ابتدا كلاس‌هايي خاص مشخص، سپس برگ‌هاي سلسله مراتب كلاس‌ها معین و آن گاه در قالب عام گروه‌بندي می­گردد.

 3)      تركيبي. تركيبي از روش بالا به پايين و پايين به بالا مي‌باشد. رهيافت تركيبي راه‌حل ساده‌تر محسوب مي‌شود؛ زیرا از ليستي كه در گام سوم ايجاد شده، واژه‌هايي انتخاب مي‌گردند كه اشياء مستقل را توصيف مي‌كنند. اين واژه‌ها و آنتولوژي، «كلاس» را مشخص كرده و نقاط لنگرگاه در سلسله مراتب كلاس‌ها را تشكيل مي‌دهند.

 گام پنجم: تعريف ويژگي‌هاي كلاس و یا شکاف­های توسعه پذیر(Slots)

گام ششم: تعريف جنبه‌هاي شکاف­های توسعه پذیر(Slots): اين ويژگي تعداد مقاديري كه يك slot مي‌تواند داشته باشد را تعريف مي‌كند.

 مستند­سازی

یکی از بحث­هایی که در شبکه مفهومی مهدویت می­تواند نقش بارزی ایفا کند، مستند سازی موجودیت­ها و یا همان واژگان نمایه سازی است.

 برای مستند سازی موجودیت­های هستی شناسی، شیوه­های مختلفی وجود دارد، که کارآمد­ترین آن­ها نمایه سازی موضوعی است و از بین شیوه­های نمایه سازی­ موضوعی، نیز نمایه موضوعی ترکیبی که از ترکیب دو یا چند موجودیت هستی شناسی تشکیل می­گردد و به شکل چکیده نما در می­آید، بهترین بازنمایی­ها را به نمایش می­گذارد.

لازم به ذکر است، منظور از ترکیب موجودیت­های هستی شناسی، ترکیب­های غیر منعطف و پیش همارا نیست، بلکه مراد ترکیبی است که هر موجودیت به تنهایی هویت خود را داشته و در ترکیب با چند موجودیت دیگر یک دانش جدیدی را افاده می­نماید. در عین حال، هر گاه به تنهایی بازیابی گردد، همراه با نمایه­های چکیده نما می­باشد، که موجب ایصال الی المطلوب کاربر می­گردد.

 رده بندی کولون(رانگاناتان) نیز مبتنی بر ترکیبی بودن موضوعات بود و بدین جهت در بین رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات، این رویکرد می­تواند کمک شایانی در مستندسازی و بازنمایی اطلاعات به ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی بنماید.

نتیجه­ گیری

برای شبکه سازی مفهومی معارف و موضوعات مهدوی، در بدو امر به نظر می­آید رویکردهای مرسوم سازماندهی و مدیریت اطلاعات، مانند رده بندی، سرعنوان­های موضوعی و اصطلاح نامه کافی به مقصود باشند. ولی با امعان نظر در گستردگی اطلاعات و بین رشته­ای بودن موضوعات مهدوی از یک طرف و پیچیدگی روابط بین موجودیت­های این حوزه، نمی­توان اطمینان نمود که چنین رویکرهایی توان و ظرفیت آن را داشته باشند. بدین جهت باید به سمت رویکردی جامع­تر و با ظرفیت­تر رفت که مصداق فعلی آن، هستی شناسی است.

 برای هستی شناسی نرم­افزارهای کاربردی چندی وجود دارد، که کامل­ترین و جامع­ترین آن­ها نرم افزار پروتج( Portege) است. پروتج مؤلفه هایی دارد، که اگر به درستی رعایت شوند، امکان ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی از طریق آن، دور از انتظار نیست.

 گرچه می­توان با هستی شناسی، چنین شبکه مفهومی مهم را ایجاد نمود، ولی اگر این شبکه از طریق نمایه سازی موضوعی ترکیبی مستندسازی گردد، به مراتب کار اطلاع رسانی و مدیریت اطلاعات آن سودمند­تر خواهد شد.

 

منابع

1.       آوستین، درک و پیتردیل(1365)، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یکزبانه، ترجمه عباس حری، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، تهران، ویرایش دوم.

 2.       ابرامی، هوشنگ(1379)، شناختی از دانش­شناسی، به کوشش رحمت الله فتاحی، نشر کتابدار، تهران، چاپ سوم.

 3.       پور احمد، علی اکبر و محمد رضا حسنی(1387)، فهرستنویسی موضوعی: اصول و روش­ها، ویراستار: رحمت الله فتاحی، نشر کتابدار، تهران، چاپ اول.

 4.       تیلور، آرلین جی( 1381)، سازماندهی اطلاعات، ترجمه محمد حسین دیانی، کتابخانه رایانه­ای، مشهد، چاپ اول.

 5.       دوخاني، فيروزه(1392)، چشم اندازي به نرم افزار پروتج،  گفتمان علم و فناور ي 1(7): 407 – 432. 

 6.       شریف، عاطفه، محمد رضا داور پناه، اعظم صنعت جو(1393)، تحلیل و مقایسه فهرست سرعنوان­های موضوعی فارسی با فهرست سرعنوان­های موضوعی کنگره از منظر ویژگی­های ساختار زبانی و شبکه معنایی، پژوهش­نامه کتابداری و اطلاع رسانی، 4(1): 47 – 72.

 7.       صنعت جو، اعظم، اکرم فتحیان(1390). مقایسه کارآمدی اصطلاحنامه و هستی شناسی در بازیابی مفاهیم موضوعی(مطالعه موردی اصطلاحنامه اصفا). پژوهش نامه کتابداری و اطلاع رسانی. 1 (2)، 135 – 156.

 

8.       مارسلا، ریتا و آرتوی مالت بای (1386)، آینده رده بندی، ترجمه زهرا اباذری و فهیمه باب الحوائجی، نشر چاپار، تهران، چاپ اول.

 

9.       معتمدی فروغی، محمد رضا(1395)، بررسی مفهوم هستان شناسی در وب معنایی و مقایسه هستان شناسی­ها، مرجع دانش((civilica.

 

10.   مقدم، محمد باقر(1373)، درآمدی بر رده بندی علوم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، چاپ اول.

 

11.   هینز، دیوید(1385)، ابر داده برای مدیریت و بازیابی اطلاعات، ترجمه علیرضا سعادت علیجانی و فاطمه ذاکری فرد، نشر چاپار، تهران، چاپ اول.

  

شما اینجا هستید: خانه امام مهدی المنتظر(ع) مدیریت اطلاعات مدیریت اطلاعات علوم اسلامی مدیریت اطلاعات/ رویکرد شناسی شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی با گرایش به آنتولوژی