امام حسین الشهید(ع)

بعد از شهادت امام حسین(ع)

قیام عظیم امام حسین(ع) از دو بخش مهم تشکیل شده بود که بخشی تا عصر روز عاشورا با رهبری امام حسین(ع) به پایان رسید و بخش دوم از عصر عاشورا با رهبری امام سجاد(ع) و عمه اش حضرت زینب(س) آغاز گردید که اجمال آن در موارد ذیل تقدیم می گردد

پس از شهادت امام حسین علیه السلام

دشمنان اهل بیت علیه السلام پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ، دست از جنایات خویش برنداشتند، بلکه در این روز غم آلود جنایت های دیگری مرتکب شدند که به اختصار بیان می کنیم:

1. غارت خیمه ها

سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه های آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکی ها را به یغما بردند. آنان ، حتی حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس های زنان را از آن ها ستاندند، به طوری که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کاری شمر و گروه نابکارش شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند.)

از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذی الجوشن و گروهی از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به علی بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیماری از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟

من گفتم: سبحان الله چه بی رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم می خواهید بکشید؟ همین بیماری که بر او عارض شده ، او را کافی است . به هر طریقی بود آنان را از کشتن علی بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولی آن بی رحم ها پوستی را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.

2. آتش زدن خیمه ها

دشمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایی ها و اشیای موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بی سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان های اطراف گریختند:

راوی گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پای برهنه در حالی که لباس های ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خواری به اسیری رفتند.

3. تاختن اسب بر پیکر شهیدان

عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانی آمادگی تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگی کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاه حضرمی ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک. این عده پس از نعل بندی اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهای پر از جراحت و بی سر شهیدان را در هم شکستند.

این گروه نابکار وقتی برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد برای گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدی که استخوانهای سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم!

عبیدالله بن زیاد، اعتنایی به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکی به آنها بدهند.

این عده پس از قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی (در سال 66 هجری قمری) در کوفه به سزای اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پای آنان را با میخ های آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزای بدنشان از هم جدا شد.

4. ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه

عمر بن سعد در عصر عاشورا برای خوش خدمتی بیش تر و اعلام وفاداری به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنی امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.

ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم بود. آنان شبه به کوفه رسیدند.

در آن هنگام درهای دارالاماره بسته بود.

به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز بعد سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند

سرهای دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وی نزدیک شوند. شایان ذکر است که از شهدا تنها سر حضرت علی اصغر(ع) و سر حر بن یزید را به عللی از بدن هایشان جدا نکردند.

5. اسارت اهل بیت علیه السلام

پس از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ارسال سرهای شهیدان به کوفه، عمر بن سعد در روز یازدهم محرم، بر کشته های خویش نماز گزارد و آنان را دفن نمود، ولی بدن مقدس شهیدان را در بیابان کربلا رها کرد. آنگاه دستور داد زنان، کودکان و بازماندگان واقعه عاشورا را اسیر کرده و به کوفه ببرند. هنگام خروج از سرزمین کربلا به خواسته اسیران و یا به دستور عمر بن سعد جهت تازه کردن داغ اسیران و عزیز از دست دادگان ، آنان را از کنار پیکرهای شهیدان عبور دادند.

چون کجاوه های بی محمل به قتلگاه رسیدند، اسیران مظلوم اهل بیت علیه السلام از فراز کجاوه ها خود را به زمین انداختند و به سوی شهیدان غرقه به خون خویش شتافتند.

هر کس بدن شهیدی را در برگرفت و بر او مویه و سوگواری کرد و سپس از او خداحافظی نمود، ولی سوگواری و گریستن سکینه بر پدرش امام حسین علیه السلام و نحوه خداحافظی اش، سنگ خاره را آب می کرد. هم چنین عمه اش زینب کبری علیهاالسلام با اندوه و دل شکستگی فراوان از شهیدان، به ویژه با بدن مقدس برادرش امام حسین علیه السلام خداحافظی کرد. این آخرین دیدار آنان با بدن عزیزانشان بود.

راوی گفت: به خدا سوگند فراموش نمی کنم زینب دختر علی علیه السلام را آن هنگام که بر برادرش مویه می کرد و با صدای غمگین و دلی داغدار، خطاب به جدش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می گفت : ای محمد، کروبیان بر تو درود فرستادند! این حسین توست که با اعضای پاره در خون خویش آغشته است . این دختران تواند که آنان را اسیر کرده اند. ای محمد، این حسین توست که به دست زادگان زنا کشته شده و پیکر مطهرش بر روی خاک افتاده است و باد صبا بر او خاک و غبار می افشاند. ای محمد، این حسین توست که سرش را از قفا بریده اند و عمامه و ردای او را ربوده اند و ....

مرحوم محتشم کاشانی ، زبان حال زینب کبری علیهاالسلام را چنین به نظم درآورده است:

پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول

رو در مدینه کرد که : یا ایهاالرسول

این کشته فتاده به هامون حسین توست

 وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر، کز آتش جان سوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده ، به دریای خون که هست

 زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

 از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون ، حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

 شاه شهید ناشده مدفون حسین توست .

پس از آن اسیران را به کوفه و از کوفه به شام بردند تا بدین صورت، قدرت نمایی کرده و پیروزی خود را به مردم بنمایانند، لیکن غافل از این که انقلاب امام حسین علیه السلام از دو بخش تشکیل یافته بود، بخشی که به وسیله امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش تا عصر عاشورا به پایان رسید و بخشی دیگر از سوی امام زین العابدین علیه السلام، زینب کبری علیهاالسلام و دیگر اسیران می بایست اجرا شود.

بخش دوم نیز، همانند بخش اول بسیار موفقیت آمیز بود، زیرا حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیه السلام و جنایت بنی امیه و عوامل ستم پیشه آنان ، از طریق اسیران با اطلاع ملت خواب زده رسید و آنان را از خواب غفلت بیدار و به وظایفشان آشنا کرد، بذر حقیقت جویی را در سراسر عالم اسلامی افشاند و همگان را برای احقاق حق و زدودن باطل فرا خواند.

6. خاک سپاری شهیدان کربلا

همانطوری که گفتیم، عمر بن سعد کشته های خویش را در روز یازدهم محرم دفن نمود و در حالی که کشته های اهل بیت علیه السلام و یاران ایشان بر زمین مانده بودند، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد.

گروهی از طایفه بنی اسد که در ((غاضریه )) در نزدیک کربلا ساکن بودند با هدایت امام سجاد(ع) در روز سیزدهم محرم وارد کربلا شده و بر شهیدان نمازگزاردند و آنان را دفع نمودند.

به این طریق که امام حسین علیه السلام را در همین مکانی که اکنون معروف است دفن کرده و علی بن الحسین علیه السلام را در پایین پای پدر به خاک سپردند و از برای سایر شهیدان در پایین پا قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند، ولی حضرت عباس علیه السلام را در راه غاضریه (در محل فعلی حرم ) دفن کردند.

سید تقی واردی. هفتم مرداد 1402، مطابق با یازدهم محرم 1445 هجری قمری

 

شما اینجا هستید: خانه امام حسین الشهید(ع) بعد از شهادت امام حسین(ع)