صفحه اصلی

فقهی/ علل ترجیح نمایۀ‌ موضوعی با رویکرد ترکیبی در بازنمایی موضوعات فقهی

مقاله « علل ترجیح نمایۀ‌ موضوعی با رویکرد ترکیبی
در بازنمایی موضوعات فقهی»

(فصلنامه علمی پژوهشی فقه،  دوره 25، شماره 95، پاییز 1397)

سید تقی واردی(استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)

 

چکیده
این مقاله به امکان‌سنجی رویکردهای متداول در سازمان‌دهی محتوایی اطلاعات (مانند فهرست‌نویسی، رده‌بندی و نمایه‌سازی)، به‌منظور نظم‌بخشی و بازنمایی موضوعات فقهی براساس اصطلاح‌نامۀ فقه می‌پردازد. از میان آنها نمایه­ سازی را به خاطر بازنمایی تحلیلی و بازیابی هدف­مند اطلاعات بر سایر شیوه­ های سازمان­دهی ترجیح داده و به‌سبب کثرت و تنوع موضوعات، و فراوانی منابع و محمل‌های برون‌داد فقهی، تنها شیوۀ نمایه‌سازی تحلیلی - موضوعی را برای سازمان‌دهی اطلاعات و مدیریت موضوعات علم فقه معرفی می‌نماید. باوجود این، از میان رویکردهای متداول نمایه‌سازی، سه رویکرد نمایه‌سازی ساده، نمایه‌سازی درون‌بافتی و نمایه‌سازی برون‌بافتی را به‌سبب برخی معایب، برای سازمان­دهی موضوعات علم فقه ناکافی دانسته و بر نمایه‌سازی موضوعیِ ترکیبی، که از ترکیب چند اصطلاح و یا واژگان نمایه­ ای برای معرفی یک موضوع تشکیل شده تأکید و به آن توصیه می­ کند. نمایه­ سازی ترکیبی که ابداعی و بومی‌سازی شده پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی می­ باشد، موضوعات کلان و خرد هر علم، از جمله علم فقه را که دارای فروع فراوانی است به خوبی توصیف و در مقام بازیابی اطلاعات آن موجب دستیابی هدف­مند و دلخواه جستجوگر می­ گردد و به جای ارائه طریق، ایصال الی المطلوب می­ کند.
کلیدواژگان: سازمان‌دهی اطلاعات، موضوعات فقهی، علم فقه، نمایه‌سازی، نمایۀ موضوعی ترکیبی.

مقدمه
منابع فقهی عالمان مسلمان (اعم از شیعه و غیرشیعه) دربردارندۀ اطلاعات و موضوعات فرعی فراوانی است. این منابع از دیرباز در اختیار مسلمانان، به‌ویژه محققان، مدرسان و مؤلفان قرار داشته و به‌عنوان گنجینۀ عظیم بشری مورد استفادۀ علمی و پژوهشی آنان بوده است. بی‌تردید، آنچه تاکنون در این زمینه تألیف و تصنیف شده، قابل‌احصا و بررسی نیست؛ چون بسیاری از آنها به چاپ نرسیده و به‌ مرور زمان ازبین رفته‌اند و آنها که به چاپ و نشر رسیده‌اند، در برخی از کتابخانه‌ها مهجور مانده‌اند و کسی از وجودشان اطلاع ندارد. همچنین، منابع قابل‌استفاده، به‌ویژه آنها که در فضاهای الکترونیکی قرار گرفته‌اند، آن‌قدر پرشمار و متنوع‌اند که دسترسی به همۀ آنها ممکن نیست. منابعی که دسترسی به آنها ممکن است نیز متأسفانه فاقد سازمان‌دهی محتوایی‌اند و بدین جهت، دستیابی به مطلب موردنیاز در بین آنها بسیار دشوار و وقت‌گیر است. گر‌چه در سال‌های اخیر در داخل و خارج کشور فعالیت‌هایی برای سازمان‌دهی این منابع انجام شده است، ولی بیشترِ این تلاش‌ها جنبۀ گردآوری، متن‌پردازی و تجمیع منابع در برنامه‌های نرم‌افزاری داشته‌اند تا سازمان‌دهی محتوایی و موضوعی. در این بین، پژوهشکدۀ مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی (وابسته به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) اقدام ارزشمند و تحسین‌برانگیزی در دو دهۀ اخیر به‌عمل آورده و اصطلاح‌نامۀ فقه را تدوین و تألیف نموده است. این اصطلاح‌نامه دربردارندۀ بیش از پنجاه هزار اصطلاح فقهی به سه روش الفبایی، ترسیمی و درختی است و با استاندارد تزاروس‌نویسی تطابق دارد. گر‌چه با تألیف این مجموعه، نقشۀ مهندسی و علمی دانش فقه را می‌توان ترسیم نمود، ولی تا هنگامی که این اصطلاحات به متون فقه پیوند داده نشوند و استناد محتوایی برای تک‌تک آنها به‌وجود نیاید، به سازمان‌دهی و نظم‌بخشی موضوعات فقهی کمکی نمی‌کند؛ چون نقش اصطلاح‌نامه برای سازمان‌دهی اطلاعات فقه، نقش قالب و ابزار است که با آن می‌توان موضوعات متنوع فقهی را بازنمایی نمود. بدین جهت، به‌خودیِ‌خود قابل‌استفاده نیست؛ مگر آنکه جنبۀ آلی داشته باشد و برای سازمان‌دهی محتوایی منابع فقهی به‌کار گرفته شود. ممکن است گفته شود اگر غرض اصلی یا یکی از اغراض این اصطلاح‌نامه، ترسیم ساختار علم فقه است، چگونه گفته می‌شود جنبۀ آلی دارد؟ پاسخ آن است که اگر چنین سخنی پذیرفته شود، بحث دیگری است و با بحث ما منافاتی نخواهد داشت.
به همین منظور، باید درپی سازمان‌دهی محتوایی منابع فقهی و موضوعات مطرح در آنها بود و برای آن راهِ‌حلی پیدا کرد؛ زیرا بدون سازمان‌دهی آنها دستیابی به اطلاعات موردنظر دشوار و چه‌بسا ناممکن است. به گفتۀ یکی از متخصصان علم اطلاعات، «هر مخزن اطلاعات تا زمانی که به‌منظور دستیابی، سازمان‌دهی نشود و برای استفاده آماده نباشد، مانند انباری پُر از اسناد است» (کلیولند و کلیولند، 1385: ص57).
البته، ممکن است گفته شود سرنوشت همۀ علوم بشری، از جمله علوم اسلامی، این‌چنین است و به علم فقه اختصاص ندارد، ولی باید یادآور شد که از سویی، علم فقه گسترده‌ترین علم در میان علوم اسلامی و در واقع، مادر همۀ علوم اسلامی است و از سوی دیگر، هریک از مسائل علم فقه فروع فراوانی دارد که بازیابی آنها تنها از طریق اصطلاحات کنترل‌شده (اصطلاح‌نامه) و هماراییِ آنها شدنی است و لازمۀ دستیابی به موضوعات فرعی فقهی تهیۀ چکیده یا چکیده‌نامه‌های موضوعی است که جست‌وجوگر را به موضوع دلخواه برساند. بدین جهت، مدیریت اطلاعات علم فقه اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند و تفاوت آن با علوم دیگری که چنین وسعتی نداشته و اصطلاحات آن چندان به همارایی نیاز ندارد، برای متخصصان علم اطلاعات بسیار روشن است.
ضرورت بحث
دربارۀ اینکه چه ضرورتی اقتضا می‌کند که مدیریت اطلاعات منابع فقهی بحث و بررسی شود، کافی است به این نکته اشاره شود: علم فقه یکی از کهن‌ترین و پُردامنه‌ترین علوم اسلامی است. هزاران متن (کتاب، پایان‌نامه و مقاله) از عصر ائمۀ اطهار(ع) تا به زمان ما تصنیف و تألیف شده‌اند، ولی اطلاعات عالمان و فقیهان اسلامی دربارۀ آنها اندک است. هرکس تعداد محدودی از منابع را در اختیار دارد یا اصولاً از آنها اطلاع ندارد و اگر اطلاع و حتی دسترسی به آنها داشته باشد، امکان استفادۀ بهینه برایش فراهم نیست. افزون بر این، در عصر حاضر با پیشرفت فنّاوری و اشاعۀ کتابخانه‌های الکترونیکی و دیجیتالی، منابع فقهی فراوانی در شبکه‌ها و سیستم‌های الکترونیکی انباشته شده است. این نه‌تنها جست‌وجوگر را در مقام بازیابی به اطلاعاتِ دلخواه راهنمایی نمی‌کند، بلکه موجب سرگردانی و صَرف وقت زیاد وی نیز می‌گردد.
بنابراین، اگر اطلاعات فقهی به‌صورت علمی و فنی سازمان‌دهی گردد و مدیریت محتوایی منابع فقهی به‌وجود آید، این کاستی در ارائۀ اطلاعات فقهی ازبین می رود.
بدین جهت، در ضرورت مدیریت اطلاعات منابع فقهی بحثی نیست. بحث اصلی و مهم در گزینش شیوه و روش سازمان‌دهی موضوعات فقهی است. از آنجا که تاکنون چنین کاری صورت نگرفته و آن اندازه هم که برخی از مراکز علمی انجام داده‌اند، براساس اصطلاح‌نامه نبوده، لازم است شیوه‌ها و روش‌های گوناگون سازمان‌دهی اطلاعات، به‌ویژه روشی که با موضوع‌یابی مسائل فقهی سازگار باشد، بررسی شود و از بین آنها، شیوه‌ای جامع و مفید به متولیان پژوهشی و آموزشی این علم گسترده‌دامن معرفی گردد.
با این هدف، تلاش بر این است که در این پژوهش، ابتدا شیوه‌های رایج سازمان‌دهی اطلاعات، مانند فهرست‌نویسی، رده‌بندی و نمایه‌سازی و در بخش نمایه‌سازی، به زبان‌های نمایه‌سازی آزاد، طبیعی و کنترل‌شده اشاره گردد. آنگاه، سه روش نمایش نمایه‌سازی موضوعی (ساده، درون‌بافتی و برون‌بافتی)، به‌تفصیل، بحث و بررسی شود. همچنین، مزیت‌ها و معایب آنها تشریح و علل ناکارآمدی آنها برای مدیریت موضوعات فقه روشن و شفاف گردد. سپس رویکرد دیگری که بومی‌سازی‌شدۀ رویکردهای بین‌المللی است و به آن نمایۀ موضوعی ترکیبی گفته می‌شود، بررسی و تبیین گردد. در پایان نیز با ذکر ادله و قرائن و شواهد، آن رویکرد را رویکرد مناسب بازنمایی موضوعات فقهی معرفی گردد.
1. روش‌های سازمان‌دهی اطلاعات
براساس برهان سَبر و تقسیم، در آغاز باید روش‌های متداول سازمان‌دهی اطلاعات، که با موضوعات فقهی نیز تناسب داشته باشد، را تعریف کرد؛ سپس ظرفیت هریک از آنها را برای تحمل وزنه‌ای سنگین (موضوعات فرعی فقهی) در ترازوی نقد گذاشت. معروف است که سه روش علمی برای سازمان‌دهی اطلاعات وجود دارد: فهرست‌نویسی، رده‌بندی و نمایه‌سازی. باوجود این، برخی معتقدند نمایه‌سازی روش اصلی سازمان‌دهی اطلاعات است و فهرست‌نویسی و رده‌بندی از زیرمجموعه‌ها یا مصداق‌های آن به‌شمار می‌آیند. یکی از مؤلفان فنّ نمایه‌سازی در این باره می‌نویسد:
از آنجا که نمایه‌سازی شیوه‌های دستیابی به اطلاعات مجموعه‌ای از مدارک یا یک مدرک و یا بخش‌هایی از یک مدرک را، صرف‌نظر از محل نگهداری آن، فراهم می‌کند می‌توان گفت نمایه‌سازی روش بنیادین سازمان‌دهی دانش است و فهرست‌نویسی و رده‌بندی مصادیق آن هستند (نوروزی و ولایتی، 1389: ص20).
اما از دیدگاه دیگر، سیر تحول نمایه‌سازی حاکی از آن است که نمایه‌سازی به‌عنوان عنصر یا پدیده‌ای متفاوت و نوین در مقابل فهرست‌نویسیِ سنتی خودنمایی کرده است (نوروزی و ولایتی، 1389: ص20).
به هر روی، با توجه به اینکه سه روش ذکرشده به‌تنهایی می‌توانند اطلاعات یک مجموعه را سازمان‌دهی کنند، باید ظرفیت‌های آنها را برای سازمان‌دهی موضوعات فقهی سنجید و عیار آنها را معیّن نمود. بنابراین، لازم است از هر یک از آنها و کاربری و توانمندی‌شان شناختی به شرح ذیل داشته باشیم:
1-1. فهرست‌نویسی
به‌گفتۀ اریک هانتر (Eric J. Hunter)، به سیاهه یا صورت اسامی مواد که برحسب طرح یا نقشۀ معیّنی منظم شده باشد، فهرست گفته می‌شود (هانتر، 1372: ص1). فهرست‌نویسی (Cataloging) به‌معنای «ثبت مشخصات کتاب‌شناختی کتاب‌ها برای تهیۀ فهرست از آنها» است. به عبارت دیگر، فهرست‌نویسی به مجموعه‌ مراحلی گفته می‌شود که طبق روش خاصی مشخصات کتاب‌ها را جهت تهیۀ فهرست و استفاده، چه به‌صورت کتابی و چه در برگه‌دان (و در زمان ما، در محیط الکترونیکی) ثبت می‌کند (فتاحی، 1373: ص11).
فهرست‌نویسی به دو گونه است:
الف. فهرست‌نویسی توصیفی، که حاوی اطلاعات کتاب‌شناختی مدرک است و جنبه‌های برون‌متنی یک اثر یا سند را بیان می‌کند؛ اطلاعاتی مانند عنوان اثر، نام نویسنده، تعداد جلد، شمارۀ جلد، ناشر، تاریخ نشر و نوبت چاپ.
ب. فهرست‌نویسی موضوعی، که عبارت است از «بررسی و تحلیل اثر ازنظرِ محتوا، تشخیص و تعیین موضوع (یا موضوعات) آن و انتخاب واژه یا عبارتی (سرعنوان موضوعی یا اصطلاح‌نامه) که به بهترین وجه گویای محتوای اثر برای خواننده باشد» (فتاحی، 1373: ص81). به فهرست‌نویسی موضوعی، تحلیلی ـ موضوعی نیز گفته می‌شود. در این شیوه، با مطالعه و بررسی متن سند، موضوع یا موضوعات آن با توصیفگر (اصطلاح کنترل‌شده) بیان می‌گردد.
برای روشن‌سازی تفاوت فهرست‌نویسی توصیفی با فهرست‌نویسی موضوعی، اشاره به کتاب جواهرالکلام مفید است. هنگامی‌که این کتاب فهرست‌نویسی توصیفی شود و در اختیار خواننده قرار گیرد، خواننده به اطلاعات کتاب‌شناختی آن اطمینان حاصل می‌کند؛ ولی از جهت محتوایی نمی‌داند که آیا این کتاب دربارۀ جواهرات و اشیای قیمتی است یا دربارۀ خوب سخن گفتن و بیانِ زیبا است یا دربارۀ اعتقادات و مسائل کلامی؟ درحالی‌که موضوع آن هیچ‌یک از اینها نیست. در اینجا نقش فهرست‌نویسی موضوعی بروز و ظهور می‌کند و فهرست‌نویس وارد عمل شده و با مطالعه و بررسی متن آن، موضوع «فقه» را برایش تعیین می‌کند. سپس برای هر مجلد، موضوع خاص آن را انتخاب می‌کند؛ مثلاً برای جلد اول، طهارت و برای جلد دوم، نماز و روزه را بر می‌گزیند.
فهرست‌نویسی (اعم از توصیفی و موضوعی) در بازنمایی و بازیابی اطلاعات کتاب‌شناختی سودمند است و برای اطلاع و آشنایی با مدارک و مآخذ در یک حوزۀ تخصصی لازم و بلکه ضروری است؛ ولی برای بازیابی موضوعات و مسائل فرعی فقهی نمی‌تواند به کاربر کمک چندانی کند و از این جهت، کارآمد نیست؛ زیرا بازیابی اطلاعات در فهرست‌نویسی توصیفی از طریق نام نویسنده یا ناشر یا مترجم یا عنوان یا سال نشر و امثال آن است. اگر موضوعی هم برای آن ثبت کرده باشند، موضوع کلی‌ای است، مانند فقه، کلام اسلامی و علوم قرآن. اما موضوعات فرعی و جزئی، به‌ویژه اصطلاحات همارایی‌شده (مثل آب جاری متصل به نهر، آب خرمای جوشیده، اتحاد نماز امام و مأموم، ولایت فقیه در وصیت بلا وصی) در آن بازنمایی نمی‌گردد تا امکان بازیابی آن باشد؛ درحالی‌که منابع فقهی سرشار از موضوعات فرعی و مسائل خُردی است که برای فقیهان و مجتهدان و همچنین مکلفان، موضوعیت دارد.
بدین جهت، فهرست‌نویسی توان تنظیم و مدیریت محتوایی موضوعات فرعی فقهی را ندارد، ولی برای اطلاع کتاب‌شناختی و همچنین تنظیم موضوعات کلی نه‌تنها مفید، بلکه برای منابع فقهی لازم و ضروری است. البته، متأسفانه جای این نوع فهرست‌نویسی خالی است.
1-2. رده‌بندی
رده‌بندی (Classification) یکی از شیوه‌های تنظیم اطلاعات و طبقه‌بندی معلومات است که پیشینه‌ای به قدمت تمدن آدمی دارد. ارسطو در سدۀ چهارم پیش از میلاد، نخستین کسی بود که به رده‌بندی دانش توجه کرد و تقسیماتی را بنیان نهاد که در طول سده‌ها نفوذی عمیق یافت (ابرامی، 1379: ص144). در سال 1876 میلادی ملویل دیویی (Melvil Dewey) با الهام از رده‌بندی‌های گذشته، طرحی نو ریخت و رده‌بندی ده‌دهی را به‌وجود آورد. او دانایی انسان را به دَه رده و هر رده را به دَه بخش و هر بخش را به دَه بخش فرعی تقسیم کرد و پایۀ هزار موضوع را بنا نهاد (ابرامی، 1379: ص146). در آغاز سدۀ بیستم میلادی، کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا به‌سبب حجم روزافزون منابع اطلاعاتی خود، ناگزیر به ایجاد نظمی نوین شد و طرح جدیدی را پایه‌گذاری کرد که به رده‌بندی کنگره معروف شده است (ابرامی، 1379: ص149). هم‌اینک این دو شیوۀ رده‌بندی بر کتابخانه‌های مهم دنیا حاکم است.
اریک هانتر دربارۀ مفهوم رده‌بندی می‌نویسد: «رده‌بندی به‌معنای کنار هم قرار دادن اشیا براساس خواص یا ویژگی‌های مشترک آنهاست» (مارسلا و مالت بای، 1386: ص20).
بنابر استاندارد بین‌المللی BS ISO 25964-2، رویکرد اصلی رده‌بندی، سازمان‌دهی مفاهیم در قالب رده‌ها است. سپس رده‌ها به رده‌های اخص تقسیم می‌شوند و این رده‌ها هم به رده‌های اخص بیشتری تقسیم می‌شوند تا به سطح جزءنگریِ موردنیاز دست یابیم (مؤسسۀ استاندارد بریتانیا، 1392: ص101).
گر‌چه بیشترین استفاده از رده‌بندی برای طبقه‌بندی جانداران است، ولی از این شیوه در علوم، از جمله علوم اسلامی نیز استفاده می‌شود. مثلاً اگر واژه‌هایی مانند توحید، حج، صداقت، معاد، زکات، امامت، نماز، هم‌نشینی و ملایمت در جایی وجود داشته باشد، از طریق شناسایی ویژگی‌های مشترک آنها، همه را می‌توان در سه ردۀ الفبایی به شرح ذیل طبقه‌بندی نمود:
الف. اخلاق اسلامی
صداقت
ملایمت
هم‌نشینی
ب. علم فقه
حج
زکات
نماز
ج. علم کلام
امامت
توحید
معاد
رده‌بندی به‌طور کامل جنبه‌هایی از ویژگی‌ها و خصوصیات رشته را به‌نمایش می‌گذارد. تئوری و جنبه‌های عملی آن در دانشگاه تدریس می‌شود که دارای پژواک نظری است و ایده‌هایی را از رشته‌های فلسفه، روان‌شناسی، علم رده‌بندی، معرفت‌شناسی، مطالعات استفاده‌کنندگان کتابخانه، زبان‌شناسی، منطق و ریاضیات می‌گیرد (مارسلا و مالت بای، 1386: ص186)
در واقع، رده‌بندی روشی برای طبقه‌بندی کتاب‌ها و منابع یک علم یا علوم است، نه محتوا و اصطلاحات یا موضوعات یک علم. بدین جهت، اگر پرسیده شود که آیا این شیوه در سازمان‌دهی موضوعات فقهی می‌تواند کمکی نماید، بی‌تردید پاسخ منفی است؛ ولی در دسته‌بندی منابع اطلاعاتی و همچنین در تنظیم اصطلاحات و تعیین جایگاه هریک از اصطلاحات در رده و طبقۀ خود می‌تواند کارساز باشد.
کلیولند ناکارآمدی رده‌بندی در نمایه‌سازی را مورد تشکیک قرار داده است. او می‌نویسد:
اما نمایه‌های عمومی که رده‌بندی می‌شوند، موجب سردرگمی استفاده‌کننده می‌گردند. علت این امر اساساً آن است که آنها درک نمی‌کنند این نمایه‌ها چگونه درست شده‌اند. نمایه‌ها باید کاربرمدار باشند؛ درحالی‌که بیشترِ استفاده‌کنندگان در استفاده از نمایه‌های رده‌ای دچار مشکل می‌شوند. ذهن استفاده‌کنندگان، حتی افراد خبرۀ یک حوزه، که باید با تجزیۀ سلسله‌مراتبیِ واژگان حرفۀ خود آشنا باشند، با نظم الفبایی آشنا است (کلیولند و کلیولند، 1385: ص94).
بدین جهت، باوجود اینکه رده‌بندی در تدوین اصطلاح‌نامه‌های تخصصی تأثیر بسزایی دارد، ولی در بازیابی موضوعات و مسائل فقهی، کارآمدیِ چندانی نمی‌توان از آن انتظار داشت و آن را به‌عنوان راهِ‌حل موفق نمی‌توان معرفی کرد. از این‌رو، ناگزیر باید درپی راهکار دیگری رفت.
1-3. نمایه‌سازی
«نمایه»، از مصدر «نمودن» یا «نماییدن»، به‌معنای نشان دادن، نمایش دادن و راهنمایی کردن است (نوروزی و ولایتی، 1389: ص19). در حوزۀ علم اطلاعات و کتابداری به عمل «تحلیل مدرک از طریق تشخیص، گزینش و تخصیص واژه‌ها، اصطلاح‌ها یا توصیفگرها به محتوای موضوعی مدرک که موجب تسهیل و تسریع بازیابی مدارک معیّن یا بخش‌های خاصی از اطلاعات می‌شود» (نوروزی و ولایتی، 1389: ص20)، «نمایه‌سازی» (Indexing) گفته می‌شود. «نمایه‌ساز» کسی است که عمل نمایه را انجام می‌دهد. به عبارت دیگر، نمایه‌سازی فرایند ساختن نمایه است و نمایه‌ساز فردی است که نمایه‌سازی می‌کند (کلیولند و کلیولند، 1385: ص13).
دربارۀ اهمیت نمایه گفته‌اند: نمایه سیاهه، ضمیمه یا تنظیم دوبارۀ فهرست مندرجات نیست؛ بلکه پیشینۀ دانش متمایزی است که اعتبار و ثبات درونی خاص خود را دارد. ایده‌ها و افکار به صورتی درهم‌تنیده و تودرتو به هم مربوط شده‌اند. به همین دلیل است که می‌گوییم این پیشینۀ دانش مستقل، به آثار اطلاعاتی مربوطه ارزش مضاعفی می‌بخشد (کلیولند و کلیولند، 1385: ص17).
در نمایه‌سازی می‌توان موضوعات هر علم، از جمله علم فقه را به گونه‌ای بازنمایی نمود که در مرحلۀ بازیابی، هر کاربر بتواند در کوتاه‌ترین زمان به اطلاعات موردنیاز خود دسترسی پیدا کند. در واقع، این هنر و قابلیت نمایه‌سازی است که کاربر برای بازیابی اطلاعات، وقت بسیار کمی صرف کند و موفقیت بیشتری به‌دست آورَد. اگر واقع‌نگر باشیم، متوجه خواهیم شد که تنها راه مدیریت اطلاعات و موضوعات فقهی، نمایه‌سازی منابع مهم فقه است. با این عمل چالش بزرگ دسترسی به اطلاعات این علم عظیم را می‌توان برطرف و راه را بر همگان هموار کرد. به هر روی، اگر بنا بر نمایه‌سازی موضوعات فقه باشد، ناگزیر باید زبان‌ها، شیوه‌ها و نوآوری‌های نمایه‌سازی نیز بررسی و درباره‌شان تصمیم‌گیری شود. به همین جهت، هریک از موارد ذکرشده به‌روشنی تبیین و مصداق مقبول با برهان و مثال معرفی می‌گردد.
1-3-1. زبان‌های نمایه‌سازی
اگر منابع فقهی برای یافتن موضوعات فرعی فقهی نمایه‌سازی شوند، نخستین پرسشی که درباره‌شان مطرح می‌شود، آن است که باید با چه زبانی نمایه‌سازی شوند؟ منظور از زبان نمایه‌سازی(Indexing Language) در نظام‌های اطلاع‌رسانی، زبان‌های رایج بین قومیت‌ها نیست؛ بلکه به زبانِ ساختگی و قراردادی‌ای اطلاق می‌شود که برای مقاصد نمایه‌سازی به‌ویژه قابلیت بازیابی اطلاعات و مدارک به‌کار گرفته می‌شود. به‌طور کلی، زبان نمایه‌سازی می‌تواند استانداردی را فراهم کند که هم نمایه‌ساز و هم کاربر و جست‌وجوگر از آن استفاده کنند. به‌گفتۀ جنیفر راولی (Jennifer E. Rowley)، «زبان نمایه‌سازی، زبانی است که برای توصیف موضوع یا سایر جنبه‌های اطلاعات یا مدارک در نمایه به‌کار می‌رود» (راولی، 1374: ص91). زبان نمایه‌سازی برای ایجاد هم‌زبانی بیشتر بین تولیدکنندگان و استفاده‌کنندگان اطلاعات نقش تعیین‌کننده‌ای دارد (نوروزی و ولایتی، 1389: ص36). در واقع، بین نمایه‌ساز (که اطلاعات را با ابزاری نمایه می‌کند) و جست‌وجوگر (که درپی یافتن اطلاعات موردنیاز خود است) از طریق زبانی مشترک ارتباط برقرار می شود. به این زبان، زبانِ نمایه‌سازی گفته می‌شود. به‌طور کلی، زبان‌های نمایه‌سازی سه دسته‌اند: آزاد، طبیعی و کنترل‌شده.
1-3-1-1. زبان آزاد
ماهیت زبان نمایه‌سازیِ آزاد (Free Language) آن است که هر واژه یا اصطلاحِ مناسب موضوع را می‌توان به‌عنوان واژه‌ای موضوعی درنظر گرفت (راولی، 1374: ص93). بدین جهت، در نمایۀ آزاد، نمایه‌ساز مقید به متن محتوا نیست و از هر توصیفگری که خود می‌پسندد، انتخاب می‌کند؛ حتی از اعداد، اشکال و علایم رمزی. این روش ممکن است توسط انسان انجام گیرد یا رایانه.
نمی‌توان گفت این نوع نمایه ناکارآمد است. چه‌بسا کارآمدی بالایی برای برخی اغراض بشری داشته باشد. مثلاً برای مراکز امنیتی و اطلاعاتی، که طبقه‌بندی اطلاعات‌شان سرّی و محدود است و دریافت‌کنندگان شناخته شده‌ای دارند، می‌تواند مفید باشد؛ اما برای سازمان‌دهی اطلاعات علوم انسانی و اسلامی که اطلاعات غیرسرّی دارند و هدف اصلیِ نمایه‌سازی آنها دسترسی آزاد افراد به موضوعات است، کارآمدی‌اش اطمینان‌آور نیست. بدین جهت، برای نمایه‌سازیِ منابع فقهی توصیه نمی‌گردد؛ چون منابع فقهی سرشار از اصطلاحات اصلی و فرعی‌ای است که تنها ازطریق آنها می‌توان به موضوعات موردنظر دسترسی پیدا کرد. هم‌اینک اصطلاح‌نامۀ فقه با بیش از پنجاه هزار اصطلاح فقهی تهیه و تدوین شده است. آیا می‌توان برای هریک آنها یک علامت یا یک شکل یا واژه‌ای غیر از واژگان اصطلاح‌نامه‌ای تعریف کرد؟ علاوه بر این، افراد استفاده‌کننده از این منابع در یک سازمان یا حوزه یا عصر خاص نیستند که با هم توافق کنند که مثلاً به‌جای اصطلاح «نماز»، فلان شکل آورده شود. برای نمونه، کتاب فقهی ـ استدلالی مکاسب شیخ انصاری، که هر سطر آن حاوی اصطلاحات و حتی موضوعات متعددی است، را چگونه می‌توان با واژگان یا اعداد و اشکال تنظیم یا نمایه‌سازی نمود؟ مثلاً ایشان می‌فرماید: «[المسألة] الثامنة عشر: الكذب حرام بضرورة العقول والأديان، ويدل عليه الأدلة الأربعة، إلا أن الذي ينبغي الكلام فيه مقامان: أحدهما ـ في أنه من الكبائر. الثاني ـ في مسوغاته» (انصاری، 1420ق، ج2: ص11). ایشان در اینجا چند موضوع را بیان می‌نماید: 1. حرمت تکسب‌به کذب؛ 2. قبح کذب به‌ضرورت عقل و در نگاه ادیان؛ 3. ادلۀ شرعی حرمت کذب؛ 4. گناه کبیره بودن کذب؛ 5. مسوغات کذب. تصور اینکه چنین مطالبی را با نمایۀ آزاد بتوان بازنمایی نمود، بسیار مشکل و در عمل و اجرا ناممکن است. حال، اگر بنا بر نمایۀ هزار جلد کتاب دیگر همانند مکاسب باشد و همه را بخواهند به همین نحو نمایه کنند، چه اتفاقی می‌افتد؟ بی‌تردید، به کتاب قطوری نیاز است که در آن تعریف شود فلان علامت، برای مفهوم کذب است و فلان شکل برای حرمت کذب و فلان تصویر برای مسوغات کذب و امثال آن. از این امر می‌توان به «اکل از قفا» تعبیر کرد.
1-3-1-2. زبان طبیعی
در زبان طبیعی (National Language)، نمایه‌ساز مقید به توصیفگری است که در متنِ منبع و مدرک آمده باشد و تخطی از زبان مدرک جایز نیست. خصوصیت بارز این زبان، فقدان واژگان کنترل‌شده (یا همان اصطلاح‌نامه) است.
استفاده از این زبان مزایا و معایبی دارد. به‌گفتۀ کلیولند، «تعدد واژگان، بیان احساسات و بیانات را به‌صورتی عمیق ممکن می‌سازد و برای انسان‌ها توانایی ارتباط در سطحی بالا فراهم می‌آورد، اما دارای پیچیدگی معنایی نیز هست که خود موجب اشتباه در درک و فهم می‌گردد» (کلیولند و کلیولند، 1385: ص67).
معضل اصلی نمایه‌سازی با زبان طبیعی، ناهمگون بودن برخی از مفاهیم اصطلاحات با تعابیری است که مؤلف در متن سند آورده است؛ زیرا مؤلف گاهی از استعاره یا کنایه یا ضمیر و رموز کلامی استفاده می‌کند که اگر همان عبارت وی نمایه شود، نمایۀ درستی به‌عمل نمی‌آید و آدرس اشتباه به جست‌وجوگر داده می‌شود.
علاوه بر آن، نمایه‌سازی با زبان طبیعی در واژگان دارای اشتراک لفظی (مانند واژۀ «عین» در زبان عربی و واژۀ «شیر» در زبان فارسی) که در معانی متعدد کارایی دارند، نمی‌تواند جست‌وجوگر را به مطلب دلخواه راهنمایی کند. همچنین، در مشترک معنوی (مانند الفاظ یا القاب متعددی که برای یک مفهوم یا یک شخص به‌کار گرفته می‌شود)، موجب پراکنده شدن اطلاعات می‌گردد. مثلاً از ابوعلی‌سینا در منابع فارسی تعابیر متعددی چون حسین‌بن‌عبدالله‌بن‌سینا، ابوعلی‌سینا، بوعلی، بوعلی‌سینا، ابن‌سینا، شیخ‌الرئیس و رئیس‌العقلاء وجود دارد؛ درحالی‌که همۀ آنها برای یک شخص خاص است. اگر از زبان طبیعی برای نمایه‌سازی استفاده شود، باید هریک از آنها به‌تنهایی بازنمایی شود و در نتیجه، اطلاعات نمایه‌شده پراکنده می‌گردند.
در فقه نیز هدف از نمایه، رهنمون کردن جست‌وجوگر به مطلب یا موضوع خاص در متون فقهی است، نه ارائۀ اطلاعات اشتباه یا پراکنده کردن اطلاعات. مثلاً شیخ طوسی; در یک صفحه از کتاب مبسوط، در بحث وجوب نیت در طهارت، از مادۀ «غسل» چند صورت آن را بیان نموده است: «... وضوء كانت أو غسلاً...»؛ «... إجتمعت أغسال...»؛ «... إلا بعد الغسل...»؛ «... فإذا نوى بالغسل...»؛ «... بغسل الوجه في الوضوء...»؛ «... وقد غسل بعض أعضاء الطهارة...» (شیخ طوسی، 1387ق: ج1: ص19). اگر هریک از این واژه‌ها بدون اصلاح و کنترل آنها، به‌عنوان نمایه اخذ گردد، در مقام بازیابی تنها همان مورد آورده می‌شود و موارد دیگر که در همان مفهوم و معنا هستند، آورده نمی‌شوند. این یعنی تمام اطلاعات بازیابی نشده‌اند. علاوه بر این، کاربر ممکن است «غَسل» را بازیابی کند که ربطی به «غُسل» ندارد. این یعنی آدرس به او غلط داده شده است. این‌گونه مشکلات در منابع فقهی بی‌شمارند. اصولاً ریزش اطلاعاتی این نوع نمایه‌سازی بسیار زیاد و ملال‌‌آور است. اکثر برنامه‌های نرم‌افزاری فقهی موجود (در داخل و خارج کشور) براساس همین زبان تعبیه و تهیه شده‌اند. این امر سبب شده است که یافتن اطلاعات دلخواه برای جست‌وجوگر آسان نباشد. به همین جهت، به‌کارگیری این زبان در سازمان‌دهی موضوعات فقهی توصیه نمی‌شود.
1-3-1-3. زبان کنترل‌شده (مقید)
در زبان کنترل‌شده (Controlled Language)، نمایه‌ساز برای بازنمایی مفاهیم استخراج‌شده از متن، از توصیفگر یا اصطلاحی استفاده می‌کند که با مفهوم مطابقت کامل داشته باشد؛ اعم از اینکه با عبارت موجود در متن وفق داشته یا نداشته باشد. بدین جهت، او مقید است واژگانی را برای نمایه برگزیند که کنترل‌شده بوده و با مفهوم موردنظر تطابق صددرصدی داشته باشد. بنابراین، وی نه متعهد به به‌کار گرفتن واژگانی است که در متن آمده و نه آزاد است هر اصطلاح، علامت و نشانه‌ای که خود می‌خواهد، برگزیند.
زبان کنترل‌شده در سه ابزار مدیریت اطلاعات یعنی اصطلاح‌نامه، سرعنوان‌های موضوعی و رده‌بندی پدید می‌آید. نمایه‌ساز از آن برای بازنمایی اطلاعات استفاده می‌کند و جست‌وجوگر برای بازیابی اطلاعات.
به گفته کلیولند، «واژگان کنترل‌شده زبانی مصنوعی است که در آن متخصص اطلاعات مانند پلی ارتباطی بین متن و استفاده‌کننده قرار می‌گیرد. استفاده‌کنندگان باید وفق این زبان جدید جست‌وجو کنند، نه وفق زبانی که در فعالیت روزانۀ خود به‌کار می‌برند» (کلیولند و کلیولند، 1385: ص69). وی در جای دیگر می‌نویسد: «واژگان کنترل‌شده مجموعه‌ای یکدست و ثابت از واژه‌ها همراه با قواعد استفاده از آنها است که هنگام نمایه‌سازی باید آنها را دنبال نمود. در مرحلۀ جست‌وجو، درخواستی با استفاده از همان فهرست واژگان ثابت بیان می‌گردد» (کلیولند و کلیولند، 1385: ص67).
واژگان کنترل‌شده به سه دستۀ اصلی تقسیم می‌شوند: طرح‌های رده‌بندی کتاب‌شناختی (مثل رده‌بندی دَه‌دهی دیویی)، فهرست سرعنوان‌های موضوعی و اصطلاح‌نامه (لنکستر، 1388: ص25).
لنکستر درباره واژگان کنترل­شده گفت: واژگان کنترل‌شده نوعی ساختار معناشناختی را دربر دارند. این ساختار به‌ویژه برای موارد زیر طراحی شده است:
الف. کنترل مترادف‌ها از طریق یک واژۀ برتر به‌عنوان واژۀ استاندارد و ارجاع سایر واژه‌های مترادف به آن؛
ب. فرق گذاشتن بین کلمات هم‌نگاشت: مثلاً شیر (حیوان) اصطلاحی است که با شیر (لبنیات) تفاوت دارد؛
ج. گرد آوردن با ایجاد ارتباط بین اصطلاحاتی که معانی آنها بسیار به هم نزدیک است (لنکستر، 1388: ص24).
بی‌جهت نیست که برخی گفته‌اند: واژگان کنترل‌شده بسیاری از مشکلات معنایی را حل می‌کند، امکان شناسایی ارتباط‌های هم‌ریشه را فراهم می‌سازد و نقشۀ حوزه‌های دانش را به‌دست می‌دهد (کلیولند و کلیولند، 1385: ص69).
2. انتخاب زبان نمایه‌سازی منابع فقهی
پس از بیان ویژگی‌های هریک از سه زبان نمایه‌سازی، نوبت به انتخاب یکی از آنها برای نمایه‌سازی منابع فقهی می‌رسد. باید دید که کدام‌یک از آنها برای بازنمایی موضوعات اصلی و فرعی فقهی مناسب است.
همان‌گونه که در ذیل نمایه‌سازی به زبان آزاد اشاره شد، امکان نمایه‌سازی موضوعات فراوان فقهی با این زبان بسیار مشکل و حتی نشدنی است.
نمایه‌سازی به زبان طبیعی که به آن جست‌وجوی متنی(Text Searching) نیز گفته می‌شود، مبتنی بر جست‌وجوی کلمات در متن است. این زبان با پیشرفت فنّاوری و امکان الکترونیکی کردن منابع فقهی کمک شایانی در یافتن اطلاعات موجود در متن می‌کند و استفاده از آن برای بازنمایی منابع فقهی، انکارناپذیر است. همان‌گونه که بسیاری از پایگاه‌های اطلاعاتی فقه، مانند معجم الفقه (آیت‌الله کورانی)، جامع فقه (مرکز نور) و الشاملة (اهلِ‌سنت) بر این اساس بنا شده‌اند. علاوه بر آن، پایگاه جامع نور گام‌هایی برای سازمان‌دهی معنایی نیز برداشته است. باوجود این، این زبان، همان‌گونه که در بخش نمایه به زبان طبیعی گفته شد، نمی‌تواند کاربران را به مقصود اصلی برساند که همانا یافتن موضوع دلخواه از بین موضوعات پرشمار فقهی است.
از این‌رو، ناگزیر باید به‌سمت نمایه‌سازی با زبان کنترل‌شده رفت. بیشتر مراکز سازمان‌دهی اطلاعات در علوم انسانی و تجربی همین طریق را برگزیده‌اند. به همین جهت، به نمایه‌سازی منابع فقهی به زبان کنترل‌شده، با تحفظ استفاده از جست‌وجوی متنی توصیه و بر آن تأکید می‌شود.
3. گونه‌های نمایه‌سازی موضوعی
نمایه‌سازی انواع مختلفی دارد و به‌لحاظ جهتی خاص به دسته‌هایی تقسیم می‌شود. از جمله، از جهت محتوایی، دو دسته است:
3-1. نمایۀ توصیفی
پرداختن به ویژگی‌های اطلاعاتیِ غیرموضوعی یک مدرک، که معمولاً اطلاعات کتاب‌شناختی نامیده می‌شود، را «نمایۀ توصیفی»(Descriptive Profile ) یا « فهرست‌نویسی» می‌گویند. در بخش فهرست‌نویسی به این نوع نمایه اشاره شد. نمونۀ آن نمایه‌های عنوان، نویسنده، مترجم، زبان، تعداد جلد، ناشر، تاریخ نشر، نوبت چاپ و ... است.
3-2. نمایۀ تحلیلی
مطالعه و تحلیل متن سند و ثبت و ضبط یافته‌های درون‌متنی را «نمایۀ تحلیلی» می‌گویند (نوروزی و ولایتی، 1389: ص112).
نمایۀ تحلیلی(Analytical Profile ) نیز دو دسته است:
الف. «نمایۀ واژه‌ای» ( Word Index)که فقط واژگان به‌کاررفته در متن سند را ثبت و ضبط می‌کند. پیش از این، در زبان طبیعی (1-3-1-2) به آن اشاره شد.
ب. «نمایۀ موضوعی» Subject Index) )که به موضوعات موجود در سند می‌پردازد و آنها را با استفاده از اصطلاحات کنترل‌شده ثبت و ضبط کرده و دسترسی به آنها را از طریق موضوع امکان‌پذیر می‌سازد. به‌گفتۀ راولی، نمایه‌های موضوعی یک رشته مفاهیمی هستند که در آن‌، یک واژه یا یک عبارتْ موضوعی را توصیف می‌نماید که به‌عنوان محل دستیابی [به آن موضوع در متن سند] عمل می‌کند (راولی، 1374: ص84).
نمایه‌سازی تحلیلی موضوعی برای سازمان‌دهی محتوایی منابع فقهی کارساز و اثربخش است. با این روش می‌توان موضوعات کلان و خُرد فقهی را شناسایی و سازمان‌دهی نمود.
4. انواع نمایش نمایه‌ها
یکی از بحث‌هایی که در نمایۀ موضوعات فقهی (مانند نمایۀ سایر منابع علمی) باید روشن و شفاف‌ گردد، چگونگی شیوۀ نمایش نمایه‌ها است. برای نمایش نمایه‌های موضوعی منابع، از جمله نمایه‌های پایان کتاب، سه روش وجود دارد: نمایۀ ساده، نمایۀ درون‌بافتی و نمایۀ برون‌بافتی (نوروزی، 1393: ص53).
4-1. نمایۀ ساده
نمایۀ ساده(Simple Profile ) نمایه‌ای است که فاقد بیانگر بوده و به‌صورت الفبایی تنظیم می‌یابد. در این نمایه، هر اصطلاح یا مدخلی خودش به‌تنهایی شناسه محسوب شده و به جای‌نما آدرس داده می‌شود. اگر بیانگری برای آن وجود داشته باشد، خود بیانگر نیز در ردیف الفبایی شناسه قرار گرفته و به جای‌نما آدرس داده می‌شود. در نمایۀ ساده در مواردی که شناسه به‌تنهایی، خودش مدخل قرار گرفته است، برای جلوگیری از زیاد شدن جای‌نماها باید یک توضیحگر در برابر آن بیاید یا در مقدمه ذکر شود. در نظام نمایۀ ساده، به‌طور معمول بین مفاهیم، شبکۀ مفهومی برقرار نمی‌شود (نوروزی، 1393: ص53). مثلاً اگر کتابی حاوی موضوعات ذیل باشد، کیفیت نمایه‌سازی آن بدین‌گونه است:
-    آب، 124، 128، 130
-    آبادان (شهر)، 149، 150، 166
-    آبادانی، 190، 191، 192
-    آب خالص، 125، 126، 127
-    آبرو، 45، 85، 120
-    آبزیان، 301، 302، 303
-    آبشار، 220، 221، 222
-    آبله، 420، 421، 422
-    آب تلخ، 126، 127، 135
-    آب مشكوک، 124، 125، 148
-    آبونمان، 433، 433، 434
-    آبیاری، 455، 456، 457
-    بیماری، 85، 86، 87
در فهرست بالا، با اینکه واژه‌هایی چون «آب خالص»، «آب تلخ» و «آب مشکوک» از بیانگرهای «آب» محسوب می‌شوند، با این حال به‌صورت مستقل در ردیف الفبایی خود قرار گرفته و به‌عنوان بیانگر واژۀ آب قرار نگرفته‌اند. همچنین، برای واژۀ «آبادان» توضیحگر «شهر» قرار داده شده است.
4-2. نمایۀ درون‌بافتی
به نمایۀ درون‌بافتی(Inside Texture Profile )، نمایۀ پاراگرافی، پیوسته یا پیوستۀ سطری نیز می‌گویند. در این نمایه‌سازی، ساختار اصطلاحات به‌صورت نحوی و خطی است که به زبان طبیعی در ذیل هر شناسه قرار می‌گیرد (نوروزی، 1393: ص54).
ترتیب نوشتن بیانگر در نمایۀ درون‌بافتی سطری است؛ یعنی تا جایی که سطر اجازه می‌دهد، بیانگرها ثبت شده و به جای‌نماهای خود آدرس داده می‌شوند. توالی بیانگرها تابع توالی حضور آنها در متن اصلی است. همان فهرست ذکرشده در بالا در این نوع از نمایه‌سازی به این صورت ثبت و درج می‌گردد:
-    آب، 124، 128، 130
آب مشكوک، 124، 125، 148؛ آب خالص، 125، 126، 127؛ آب تلخ، 126، 127، 135؛ آبشار، 220، 221
-    آبادان (شهر)، 149، 150، 166
-    آبادانی، 190، 191، 192
-    آبرو، 45، 85، 120
-    آبزیان، 301، 302، 303
-    آبونمان، 433، 433، 434
-    آبیاری، 455، 456، 457
-    بیماری، 85، 86، 87
آبله، 420، 421، 422
در اینجا، همان‌گونه که ملاحظه می‌نمایید، آب مشکوک، آب خالص، آب تلخ و آبشار به‌عنوان بیانگر آب در زیرمجموعۀ آن قرار گرفته و از ردیف الفبایی خارج شده‌اند؛ ولی بین خودِ آنها توالی صفحات حاکم است، نه توالی الفبایی. به همین جهت، آب تلخ که در ردیف الفبایی باید اول باشد، در ردیف سوم قرار گرفته و آب مشکوک که باید در آخر باشد، به‌سبب توالی صفحۀ نزدیک‌ترش در ردیف اول قرار گرفته است. همچنین، واژۀ آبله که باید در ردیف اصلی فهرست، جایگاه هفتم را داشته باشد، به‌عنوان بیانگر بیماری در جایگاه آخر قرار گرفته است.
4-3. نمایۀ برون‌بافتی
به نمایه برون‌بافتی( Outbound Profile)، نمایۀ خطی، جُدا، سطری و گسسته نیز گفته می‌شود. در این نمایه، بیانگرها در بافت نحوی قرار نمی‌گیرند؛ بلکه در ذیل مدخل اصلی به‌صورت الفبایی مرتب می‌شوند. در اینجا، برخلاف نمایۀ درون‌بافتی، توالی صفحه‌ها مطرح نیست (نوروزی، 1393: ص55). مثلاً همان لیست ذکرشده بدین نحو سازمان‌دهی می‌گردد:
-    آب، 124، 128، 130
آب تلخ، 126، 127، 135
آب خالص، 125، 126، 127
آبشار، 220، 221، 222
آب مشكوک، 124، 125، 148
-    آبادان (شهر)، 149، 150، 166
-    آبادانی، 190، 191، 192
-    آبرو، 45، 85، 120
-    آبزیان، 301، 302، 303
-    آبونمان، 433، 433، 434
-    آبیاری، 455، 456، 457
-    بیماری، 85، 86، 87
آبله، 420، 421، 422
در این نمایه، واژه‌های آب تلخ، آب خالص، آبشار و آب مشکوک به‌عنوان بیانگرهای آب در ذیل واژۀ آب به‌صورت الفبایی تنظیم یافته‌اند. با این توالی، صفحۀ 124 که نزدیک‌ترین صفحه به آب بوده و به آب مشکوک اختصاص یافته بود، در آخر قرار گرفته است؛ درصورتی‌که در نمایۀ درون‌بافتی در مرحلۀ اول قرار گرفته بود.
البته، ممکن است برخی از بیانگرها به‌سبب اینکه خودشان بیانگرهایی دارند، در جایگاه الفبایی به‌عنوان شناسه و مدخل اصلی قرار گیرند و بیانگرهایشان در ذیل آنها به‌صورت الفبایی مرتب گردند.
4-4. مزایا و معایب نمایه‌های سه‌گانه
هریک از سه روش ذکرشده (نمایۀ ساده، نمایۀ درون‌بافتی و نمایۀ برون‌بافتی) مزایا و معایبی دارند که در انتخاب آنها برای نمایۀ موضوعات فقهی می‌تواند اثرگذار باشد.
4-4-1. مزایا و معایب نمایۀ ساده
مزیت این نمایه آن است که به‌صورت الفبایی است و هر واژه‌ای که به ذهن کاربر تبادر کند، آن را در جایگاه الفبایی می‌یابد. این موجب سرعت در بازیابی اطلاعات می‌‌گردد و برای همۀ کاربران خوشایند است. در منابع فارسی، نمایۀ ساده بیشتر به‌چشم می‌خورد؛ درحالی‌که در آنها مسائل فنی و تخصصی نیز رعایت نشده است (نوروزی، 1393: ص53).
اما معایب آن عبارت‌اند از:
الف. فاقد بیانگر است و کاربر نمی‌تواند با دیدن هریک از مدخل‌ها یا اصطلاحاتِ نمایه‌ای اطمینان حاصل کند که آیا بیانگری برای آن وجود دارد یانه.
ب. چون از یک مدخل یا اصطلاح نمایه‌ای تشکیل می‌گردد، نمی‌تواند یک موضوع معیّن را تحت پوشش قرار دهد و ناگزیر باید آن موضوع در ضمن چند اصطلاح جدا از هم ثبت و درج گردد. در آن صورت، معلوم نیست که آنها با یکدیگر ارتباط دارند یا نه. مثلاً شهید اول در اللمعة الدمشقیة دربارۀ زکات می‌نویسد:
كتاب الزكاة. وفصوله أربعة، الأول: تجب زكاة المال على البالغ العاقل الحر المتمكن من التصرف في الانعام الثلاثة والغلات الأربع والنقدين، وتستحب فيما تنبت الأرض من المكيل والموزون، وفي مال التجارة وأوجبها ابن بابويه فيه وفي إناث الخيل السائمة ديناران عن العتيق ودينار عن غيره، ولا تستحب في الرقيق والبغال والحمير (شهید اول، 1411ق: ص41).
در این گفتارِ وی اگر نمایۀ عمیق و جامعی به‌عمل آید، لازم است واژگان ذیل برای نمایه‌سازی اخذ شوند:
-    ابن‌بابويه، محمدبن‌علي
-    استحباب زکات
-    انعام ثلاثه
-    بغال
-    حمیر
-    خیل سائمه
-    رقیق
-    زکات مال
-    مال‌التجاره
-    متعلقات زکات
-    مکلفین زکات
-    مکیل
-    موزون
-    نقدین
-    وجوب زکات
بی‌تردید، هنگامی‌که هریک از این واژگان بازیابی شوند، به همین آدرس راهنمایی شده و اطلاعات به‌درستی در اختیار کاربر قرار می‌گیرد. اگر دو یا چند واژه از واژگان بالا با یکدیگر بازیابی شوند، باز به این آدرس راهنمایی می‌شود، ولی این بار معلوم نیست به‌درستی آدرس داده شده و یا رهزن بوده است؛ زیرا ممکن است کسی نظر ابن‌بابویه دربارۀ استحباب زکات را بخواهد و سیستم به این صفحۀ سند ارجاع داده باشد یا کسی نظر ابن‌بابویه در وجوب زکات انعام ثلاثه را بخواهد بازیابی کند و سیستم وی را به این صفحه ارجاع داده است. درحالی‌که ابن‌بابویه در این دو مورد، در این صفحه نظری نداشته و نظر وی صرفاً دربارۀ وجوب زکات مال‌التجاره بوده است. همین‌طور ترکیب هریک از اصطلاحات بالا با دیگری ممکن است در بازیابی اطلاعات، راهنمایی درستی به‌دست ندهد. علاوه بر این، معلوم نیست که کدام‌یک از آنها بیانگر دیگری هستند.
4-4-2. مزایا و معایب نمایۀ درون‌بافتی
مزایای نمایۀ درون‌بافتی عبارت‌اند از:
الف. بیانگرها به‌راحتی و بدون نیاز به اصطلاح‌نامه یا سرعنوان‌های موضوعی ساخته و پرداخته می‌شوند.
ب. تمام بیانگرهای لازمِ یک مدخل در ذیل آن گردآوری شده و اطلاعات مجموعه یکجا در اختیار کاربر قرار می‌گیرد. بدین جهت، جلوۀ زیبایی به‌نمایش در می‌آید. همین امر باعث شده این نمایه خواهانِ بیشتری نسبت به نمایه‌های دیگر داشته باشد.
ولی معایب آن عبارت‌اند از:
الف. اگر کاربر به یکی از بیانگرها و اخص‌های مدخل نیاز داشته باشد، راهی برای دسترسی وی نیست، مگر آن که از قبل بداند که این بیانگر در ذیل فلان مدخل است. چنین پیش‌ذهنیتی برای همگان، حتی برای متخصصان آن علم نیز چه‌بسا مشکل است.
ب. بیانگرها چون برای اخص نمودن و محدود کردن مدخل‌ها به‌وجود می‌آیند، الزامی برای کنترل واژگانی آنها نیست. بدین جهت، در قالب واژگان کنترل‌شده قرار نمی‌گیرند. در نتیجه، ممکن است به‌صورت جملات پیوسته و بلند درآمده که قابل‌بازیابی به روش سیستمی نیستند.
ج. به‌سبب چیدمان کلمات و بیانگرها پشتِ‌سرهم، از نظر فرمت فیزیکی غیرجذاب و خسته‌کننده است (ر.ک: راولی، 1374: ص163).
د. دیدگاه نمایه‌سازان در بیانگرْ قرار دادن پدیده‌ای برای یک مدخل یکسان نیست یا ممکن است حافظۀ نمایه‌ساز برای اخص قرار دادن پدیده‌ای برای یک مدخل، وی را یاری نکند. به هر روی، اِعمال سلیقه در آن اجتناب‌ناپذیر است. همین امر موجب شده که برخی پدیده‌ای را اخص یک مدخل بدانند و برخی دیگر چنین اعتقادی نداشته باشند. همچنین، ممکن است نمایه‌ساز در کتابی چنین موردی را اخص مدخل قرار دهد و در کتاب دیگر چنین نکند.
4-4-3. مزایا و معایب نمایۀ برون‌بافتی
گر‌چه نمایه‌های درون‌بافتی و برون‌بافتی شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند (نوروزی، 1393: ص56)، ولی مزایا و معایب‌شان تقریباً یکسان است. به‌ویژه در بخش معایب، تمام اشکالات درون‌بافتی، غیر از اشکال سوم، در نمایۀ برون‌بافتی نیز خودنمایی می‌کند. علاوه بر این، چه نمایۀ درون‌بافتی و چه نمایۀ برون‌بافتی برای نمایه‌های پایان کتاب است، که به‌طور معمول چاپ و منتشر می‌شوند، نه نمایه‌سازی مجموعه‌های بزرگی چون منابع فقهی در محیط‌های الکترونیکی، که هرکدام شامل مجموعۀ دیگری می‌شوند.
بدین جهات، هیچ‌یک از نمایه‌های متداول موضوعیِ ذکرشده کامل و بی‌عیب و نقص نبوده و برای نمایۀ موضوعات فقهی چندان کارساز نیستند. بدین لحاظ، برای سازمان‌دهی محتوایی منابع فقهی پیشنهاد نمی‌گردند. از این‌رو، ناگزیر باید درپی راهِ‌حل دیگری رفت؛ راهی که محققان پژوهشکدۀ مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی آن را در یکی دو دهۀ اخیر ابداع و بومی‌سازی نموده و براساس آن، برخی از رشته‌های تخصصی علوم اسلامی را سازمان‌دهی کرده‌اند و تجربۀ مثبتی از خود به‌جای گذاشته‌اند. این راهِ‌حل «نمایۀ موضوعی ترکیبی» نام دارد که با چیدن چند اصطلاح موردنیاز در کنار یکدیگر و ارجاع آن به جای‌نمای مربوط، یک نمایۀ شبه‌چکیده‌ای به‌دست می‌آید.
5. نمایۀ ترکیبی
5-1. چیستی نمایۀ ترکیبی
نمایۀ ترکیبی ( Combined Profile) از ترکیب چند واژۀ نمایه‌ای برای ارائۀ یک مفهوم یا موضوع به‌وجود می‌آید و با استفاده از هریک از واژه‌های آن، همان موضوع بدون ریزش اطلاعات و به‌صورت دقیق، بازیابی می‌گردد.
این نمایه را با ذکر مثالی می‌توان روشن و شفاف نمود: اگر به همان متنی که از شهید اول در سطرهای بالا ذکر شد (شهید اول، 1411ق: ص41)، دقت شود، می‌توان به روش نمایۀ ترکیبی، نمایه‌های ذیل را به‌وجود آورد:
-    وجوب زکات مال بر بالغ عاقل آزاد
-    وجوب زکات مال در انعام ثلاثه، غلات و نقدین
-    استحباب زکات مال در نباتات، مکیل، موزون و مال‌التجاره
-    وجوب زکات مال در مال‌التجاره و خیل سائمه نزد ابن‌بابویه قمی
-    عدم استحباب زکات مال در رقیق، بغال و حمیر
در این نمایه‌ها، نخست، موضوع به‌درستی معلوم و روشن است و ابهامی در آن نیست؛ دوم، تقسیمات بحث با استفاده از واژگان خاص‌تر به‌راحتی انجام می‌گیرد؛ سوم، هریک از واژگان اصلی‌ای که در ترکیب قرار گرفته‌اند و در اینجا زیرشان خط مشکی (___) کشیده شده، به‌تنهایی قابل‌بازیابی هستند و هنگامی‌که بازیابی شوند، با تمام نمایه‌های مربوط به‌نمایش در می‌آیند. در حقیقت، نمایۀ ترکیبی به ارائۀ طریق بسنده نمی‌کند؛ بلکه «ایصال إلی المطلوب» را سرلوحۀ کار خود قرار می‌دهد.
5-2. پیشینۀ نمایۀ ترکیبی
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، در داخل کشور و به زبان‌های فارسی و عربی، تاکنون چنین نمایه‌ای ارائه نشده است؛ به‌جز آن مقدار که پژوهشکدۀ مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی در شهر مقدس قم برای برخی منابع تخصصی علوم اسلامی (مانند اصول فقه، علوم قرآن، کلام اسلامی و اخلاق اسلامی) انجام داده است.
5-3. علل عدم اقبال از نمایۀ ترکیبی
این پرسش ممکن است برای خوانندگان مطرح شود: اگر نمایۀ ترکیبی راهِ‌حل مناسبی برای سازمان‌دهی اطلاعات است، چرا مراکز پژوهشی کشور، به‌ویژه مراکز علمی و پژوهشی حوزوی به آن اقدام نکرده‌اند؟ پاسخ آن است: مراکز علمی و پژوهشی دولتی به‌سبب پیروی از الگو‌های خارجی و بومی‌سازی نکردنِ شیوه‌های رایج نمایه‌سازی، به همان نمایه‌سازیِ مرسوم اقدام کرده‌اند. آنان برای ریزش کاذب اطلاعات راهِ‌حل مناسبی ندارند و به حداقل‌های اطلاع‌رسانی بسنده می‌کنند. همچنین، در حوزه‌های علوم اسلامی، به‌ویژه حوزۀ علمیۀ قم، که پیشتاز نوآوری‌های اطلاع‌رسانی و فنّاوری اطلاعات است، متأسفانه هنوز ضرورت اصل نمایه‌سازی موضوعی اطلاعات برای بسیاری از تصمیم‌گیران و مدیران مراکز علمی و پژوهشی احساس نشده و آن را توجیه‌پذیر نمی‌دانند. آنانی هم که به ضرورت آن واقف و عزم بر نمایه‌سازی نموده‌اند، ذهنیتی از نمایه‌های پایان کتاب‌های رایج دارند که به‌طور معمول غیرضابطه‌مند و سلیقه‌ای است، و محدود به همان صفحات یک کتاب است؛ درحالی‌که نمایۀ ترکیبی ضابطه‌مند و براساس اصطلاح‌نامه است. این نمایه نه‌تنها فراتر از یک کتاب است، بلکه قابلیت نمایه‌های مجموعه‌های بزرگی (مانند جواهرالکلام) و حتی منابع یک رشته تخصصی علوم اسلامی (مانند «منابع فقه») را دارد.
اما عدم اقبال از چنین نمایه‌ای ممکن است موارد ذیل باشد:
الف. نمایۀ ترکیبی به تخصص نیازمند است (هم تخصص در نمایه‌سازی ترکیبی، هم تخصص در علمی که نمایه می‌شود و هم آشنایی با اصطلاح‌نامه)؛
ب. زمان‌بَر است: ممکن است برای نمایۀ عمیق یک جلد کتاب حجیم فقهی، مثل مکاسب شیخ انصاری یا مفتاح‌الکرامه علامه عاملی چند ماه زمان نیاز باشد؛
ج. به ابزارهای رایانه‌ای و برنامه‌های ورود اطلاعات و جست‌وجو و عرضۀ اطلاعات هوشمند نیاز دارد؛
د. به تخصیص بودجه و پشتیبانی مالی نیاز دارد؛
ھ. از همه مهم‌تر، «تفکر مدیریتی» است که برای انجام چنین کار مهمی در مجموعه باید فراهم باشد.
5-4. الزامات نمایۀ ترکیبی
اگر نمایۀ ترکیبی به‌درستی برای نمایه‌سازان تبیین شود و به‌دستِ افراد وارد به فنّ نمایه‌سازی و متخصص (یا دست‌کم عالم به) علم مربوط نمایه‌سازی گردد، بی‌تردید تحولی در سازمان‌دهی محتوایی آن علم به‌وجود می‌آید؛ همچنین، موجب دسترسی آسان و سریع به اطلاعات دلخواه در هنگام بازیابی می‌گردد. باوجود این، نباید فراموش کرد که انجام این نمایه الزاماتی دارد که با اهتمام به آنها می‌توان به چنین مقصودی دست یافت. برخی از این الزامات عبارت‌ند از:
الف. عامل‌بندی و رعایت تقدم و تأخر اصطلاحات و واژگان به‌کاررفته در نمایه‌ها: به این معنا، نمایه‌ساز همیشه خود را در جای جست‌وجوگر قرار داده و سازوکاری برای دسترسی مستقیم وی به اطلاعات فراهم کند. بدین جهت، باید اصطلاحات و واژگان نمایه‌ای را به گونه‌ای قرار دهد که جست‌وجوگر تصور کند با چکیده‌ای مختصر روبه‌روست، نه چیدمان چند اصطلاح در کنار یکدیگر.
ب. استفاده از حروف و کلمات اضافی و پیوندی برای پیوند بین اصطلاحات و واژگان نمایه‌ای و همارایی و معنادار کردن آنها؛ همان حروف و کلماتی که به تنهایی مفهوم و معنایی ندارند: مانند آن، آنها، از، او، با، بر، بعد از، به، به‌خاطر، به‌سبب، به‌عنوان، به‌وسیلۀ، بین، پیرامون، تا، توسط، در، دربارۀ، در برابر، قبل از، نزد، و، وی، ی، یا. البته، چنین حروف و کلماتی در اصطلاح‌نامه جایگاهی ندارند. بدین جهت، در بازیابی اطلاعات به‌کار گرفته نمی‌شوند و تنها برای پیوند بین اصطلاحات و چکیده‌نما شدن نمایه‌ها از آنها استفاده می‌شود.
ج. استفاده از نرم‌افزاری که براساس اصطلاح‌نامه برنامه‌نویسی شده باشد: در این صورت، ارجاعات به‌درستی انجام می‌شود و روابط بین اصطلاحات نیز مشخص می‌گردد.
5-5. مزایای نمایۀ ترکیبی
نمایۀ ترکیبی از تمام مزایای نمایه‌های ساده، درون‌بافتی و برون‌بافتی بهره‌مند است؛ ولی هیچ‌یک از معایب آنها را ندارد. علاوه بر آن، مزایای دیگری به شرح زیر دارد:
الف. زمان جست‌وجوی موضوع دلخواه را به حداقل می‌رساند؛
ب. جست‌وجوگر را با موضوعات زیرمجموعۀ اصطلاح موردنظر آشنا می‌کند؛
ج. موضوعات مرتبط با اصطلاح موردنظر را به‌صورت الفبایی به‌نمایش می‌گذارد؛
د. بسامد بحث‌های مؤلفان در موضوع خاص یا موضوعات متعدد را نشان می‌دهد. به این معنا، با نگاه به نمایه‌های زیرمجموعۀ اصطلاح موردنظر، می‌توان به‌دست آورد که بیشترین مباحث مؤلفان در چه جنبه‌هایی از آن اصطلاح بوده و چه جنبه‌هایی مغفول مانده و به بررسی نیاز دارد. این مزیت را با مثالی می‌توان روشن‌تر نمود:
اگر در همان کلام شهید اول که در صفحات پیشین مرور شده و برای آن نمایه‌سازی ترکیبی به‌عمل آمده بود، مدخل «زکات مال» انتخاب و جست‌وجو شود، این نمایه‌های چکیده‌نما به‌نمایش در می‌آیند:
-    وجوب زکات مال بر بالغ عاقل آزاد
-    وجوب زکات مال در انعام ثلاثه، غلات و نقدین
-    استحباب زکات مال در نباتات، مکیل، موزون و مال‌التجاره
-    وجوب زکات مال در مال‌التجاره و خیل سائمه نزد ابن‌بابویه قمی
-    عدم استحباب زکات مال در رقیق، بغال و حمیر
اگر منابع فقهی دیگر نیز بحث زکات مال را مطرح کنند و آنها نیز به همین صورت نمایه‌سازی شده‌باشند، همین بحث­ها در منابع دیگر آدرس داده می­شوند. همچنین، بحث­های دیگری که در آن منابع با این مدخل مطرح شده است، آدرس‌دهی می‌شوند. مثلاً:
-    آیۀ 103 سورۀ توبه دربارۀ وجوب زکات مال و کیفیت دریافت آن
-    حکمت وجوب زکات مال بر مسلمانان
-    اتفاقِ‌نظر شیعه و اهلِ‌سنت در وجوب زکات مال
-    زکات مال در مسیحیت و یهودیت
-    علل امتناع از پرداخت زکات مال
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، جست‌وجوگر که درپی بحث زکات مال بود، با بازیابی آن در این سیستم، با بحث‌های تازه و زیادی از زکات مال مواجه می‌شود که هنگام جست‌وجوی اطلاعات تصور آنها را نداشت. در واقع، نمایۀ ترکیبی ارزش افزوده‌ای را در اختیار کاربر قرار داده و دانش‌های تازه ای را برایش گشوده است. از این طریق، می‌توان بسامد هریک از موضوعات فقهی را بین منابع فقهی به‌دست آورد.
اگر اصطلاح دیگری از اصطلاحات به‌کاررفته در همان متن قبلی جست‌وجو شود، نمایش آن به همین صورت خواهد بود. مثلاً اگر واژۀ «انعام ثلاثه» جست‌وجو شود، یک نمایه از همین نمایه‌های بالا به‌نمایش در می‌آید:
-    وجوب زکات مال در انعام ثلاثه، غلات و نقدین
بی‌تردید، اگر منابع دیگری بحث انعام ثلاثه را مطرح کنند، بازنمایی و بازیابی به همین روال، انجام می‌شود.
به هر روی، با این شیوۀ نمایه‌سازی می‌توان بر معضلاتی چون انفجار اطلاعات و ریزش کاذب در ذخیره و بازیابی اطلاعات غلبه کرد و آن را به نحو علمی مدیریت نمود. نمایه‌سازی ترکیبی چکیده‌نما برای مدیریت اطلاعات منابع علمی فقیهان به‌قصد یافتن موضوعات خُرد و کلان فقهی، بهترین راهِ‌حل است.
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
منابع فراوان فقهی نیازمند مدیریت اطلاعات و تنظیم هوشمند موضوعات‌اند؛ چون علاوه بر نشر مکتوب، با پیشرفت فنّاوری، نشر الکترونیکی‌شان نیز شتاب گرفته است. برای چنین منظوری، سه روش فهرست‌نویسی، رده‌بندی و نمایه‌سازی قابل‌تصور است. در این میان، روش نمایه‌سازی راهِ کامل‌تر و اطمینان‌بخش‌تری است. از بین سه زبان نمایه‌سازی (آزاد، طبیعی و کنترل‌شده) نیز زبان کنترل‌شده که از اصطلاح‌نامه پیروی می‌کند، ارجح و کارساز‌تر است. باید اذعان کرد که اگر سه روش نمایه‌سازی موضوعی (ساده، درون‌بافتی و برون‌بافتی) در نمایه‌های مکتوب پایان کتاب‌ها به‌درستی عمل شوند، می‌توانند مفید قرار گیرند؛ باوجود این، چنین فایده‌ای برای نمایه‌های الکترونیکی (که امروزه در مجموعه‌های بزرگ چندصدجلدی یا چندهزارجلدی قرار دارند) نمی‌توان تصور کرد و باید درپیِ راه‌حل بهتری بود.
رویکرد مطلوب در نمایه‌های تخصصی عظیم، مانند منابع فقهی، رویکردی است که به عللی مغفول مانده یا هنوز برای تصمیم‌گیرندگانِ سازمان‌دهی اطلاعات به‌درستی معرفی نشده است. این رویکرد «نمایه‌سازی موضوعی ترکیبی» نام دارد و از ترکیب اصطلاحات و واژگان نمایه‌ای برای ساخت یک نمایۀ چکیده‌نما یا در واقع، برای ایجاد یک دانش جدید به‌وجود می‌آید. چنین نمایه‌ای ظرفیت سازمان‌دهی محتواییِ منابع فقهی و بازنمایی موضوعات فرعی فقهی براساس اصطلاح‌نامه فقه را دارد.

کتابنامه
1.    ابرامی، هوشنگ (1379)، شناختی از دانش‌شناسی، به‌کوشش رحمت‌الله فتاحی، چاپ سوم، تهران: کتابدار.
2.    انصاری، مرتضی‌بن‌محمدامین (1420ق)، کتاب المکاسب، چاپ سوم، قم: مجمع الفکر الإسلامي.
3.    راولی، جنیفر (1374)، نمایه‌سازی و چکیده‌نویسی، ترجمۀ جعفر مهراد، چاپ نخست، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
4.    شهید اول (محمدبن‌جمال‌الدین مکی عاملی) (1411ق)، اللمعة الدمشقیة، چاپ نخست،  قم: دارالفکر.
5.    شیخ طوسی (محمدبن‌حسن) (1387ق)، المبسوط فی فقه الامامیة، تصحیح و تعلیقِ سید محمدتقی کشفی، چاپ سوم،  تهران: مرتضویه.
6.    فتاحی، رحمت‌الله (1373)، فهرست‌نویسی ـ اصول و روش‌ها، ویراستۀ اسدالله آزاد، چاپ نخست، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی.
7.    کلیولند، دونالد بی؛ آنادی کلیولند (1385)، درآمدی بر نمایه‌سازی و چکیده‌نویسی، ترجمۀ سید مهدی حسینی، چاپ نخست،   تهران: چاپار.
8.    لنکستر، اف. دبلیو (1388)، نمایه‌سازی و چکیده‌نویسی، ترجمۀ عباس گیلوری، چاپ دوم،  تهران: چاپار.
9.    مارسلا، ریتا؛ آرتوی مالت بای (1386)، آیندۀ رده‌بندی، ترجمۀ زهرا اباذری و فهیمه باب‌الحوائجی، چاپ نخست،  تهران: چاپار.
10.    مؤسسه استاندارد بریتانیا (1392)، اطلاعات و مستند‌سازی، ترجمۀ زهرا ده‌سرایی و نسیم قیاسی، چاپ نخست،   تهران: پژوهشگاه علوم و فنّاوری اطلاعات ایران.
11.    نوروزی، علیرضا (1393)، نمایه‌سازی کتاب، ویرایش دوم، چاپ دوم،  تهران: چاپار .
12.    نوروزی، علیرضا؛ خالید ولایتی (1389)، نمایه‌سازی موضوعی: نمایه‌سازی مفهومی، چاپ نخست، تهران: چاپار.
13.     هانتر، اریک (1372)، فهرست‌نویسی کامپیوتری، ترجمۀ جعفر مهراد و مجید آذرخش، چاپ نخست،  تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.