مدیریت اطلاعات علوم اسلامی
رویکرد شناسی شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی با گرایش به آنتولوژی
سید تقی واردی
(استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
(فصلنامه علمی پژوهشی عصر آدینه، شماره 26، تابستان 1397)
چکیده: در حالی که عصر حاضر، عصر اقبال به مهدویت و ظهور منجی امم است و مهدی باوران عالم نیاز به اطلاعات و موضوعات مهدوی دارند، مع الاسف به خاطر فقدان مدیریت محتوایی اطلاعات، دستیابی به اطلاعات وموضوعات دلخواه در این حوزه با چالش و سختیهایی رو به رو است. این معضل قابل توجه، میطلبد شبکهای مفهومی و هوشمند برای سازماندهی و مدیریت تمام اطلاعات و موضوعات مهدوی طراحی و پیاده سازی گردد. برای چنین منظوری، برخی گمانهها بر این است که رده بندی، یا سرعنوانهای موضوعی و یا اصطلاح نامه ظرفیت شبکه سازی این چنینی را داشته باشند. ولی با بررسی هر یک از آنها و سنجش مقدوراتشان به دست میآید ظرفیتشان نسبت به این امر مهم محدود و کم بُنیه است. گرچه اصطلاح نامه نسبت به دو مورد دیگر وضعیت مناسبتری دارد، ولی در برابر برخی از مطالبات و مقتضیات چنین شبکهای عظیم ناتوان و منفعل است. در این بین، رویکرد آنتولوژی (هستی شناسی) رویکرد پیشرفتهتری است و علاوه بر آن که معایب اصطلاح نامه را ندارد، ظرفیت بالایی برای برقراری انواع رابطهها دارد و به کاربر امکان میدهد با برقراری رابطهها و تشخیص نوع آنها استنتاج تازهای از دادهها داشته باشد. هستی شناسی نیاز به ابزار فنی و الکترونیکی ویژهای دارد که قابلیت اشتراک پذیری یکی از ملزومات آن به شمار میآید. برای این منظور نرم افزارهایی طراحی و پیادهسازی شدند، که بهترین و کاملترین آنها نرم افزار پروتج است. در این پژوهش، بعد از امکان سنجی رویکردهای مدیریت اطلاعات، رویکرد آنتولوژی به عنوان رویکردی نوین و کارساز معرفی و نحوه پیاده سازی آن در نرم افزار پروتج مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
کلیدواژه ها: شبکه مفهومی، معارف مهدوی، هستی شناسی، رده بندی، سرعنوانهای موضوعی، اصطلاح نامه، نمایه سازی موضوعی
مقدمه
از زمانی که قرآن کریم بر قلب رسول خدا(ص) نازل و مردم جزیرة العرب با پدیده تازه ای به نام قرآن و اسلام رو به رو شدند، بحث مهدویت و ظهور منجی عالم بشریت در آخر الزمان نیز در فرهنگ اسلامی(با آیاتی چون: " وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ" و احادیثی مثل: " لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ الله ...") جایگاه ویژه ای پیدا کرد و از آن هنگام تا کنون در گفتار، نوشتار، رفتار و کردار مسلمانان(و حتی غیر مسلمانان) نمود جدی داشته است و در این بین، سهم نوشتار بیش از بخش های دیگر بوده و آثار مثبت و منفی فراوانی بر جای گذاشته است.
در این رهگذر، آثار قلمی و نوشتههای بیشماری( اعم از موسوعه ها، تک نگاشتها و جزء نگاشتها) تدوین و تالیف یافته اند و از آنها تعدادی باقی و به دست آیندگان رسیده ولی تعداد بیشمار دیگری با غفلت نااهلان و یا عداوت دشمنان از بین رفت و نام و اثری از آنها بر جای نمانده و اگر نامی هم مانده باشد، خبری از خود اثر نیست.
هم اینک، که عصر فناوری اطلاعات و تولید برخط معلومات است، مباحث مربوط به مهدویت بسان سایر مباحث اعتقادی و اجتماعی جایگاه ویژهای یافته و هر روز صدها کتاب، پایان نامه، مقاله و سایر نوشته ها در قالبهای دیگر در باره حضرت حجت(عج) تحریر و در فضاهای مجازی و یا منشورات فیزیکی منتشر میگردد.
تولید و نشر روزافزون اطلاعات، در نگاه اول مثبت و خوشبینانه است، ولی با تأمل بیشتر و در مقام بازیابی و استفاده، دانسته میشود که چنین فرایندی کاربران را با چالش بزرگ به نام درهمریختگی و بی نظمی اطلاعات مواجه میکند. زیرا فزونی و انباشتگی اطلاعات در محیطهای الکترونیکی و فضاهای مجازی بدون کنترل و مهار آنها، موجب سردرگمی و عدم دستیابی جستجوگران به مطالب دلخواه میگردد.
متأسفانه در باره مدیریت محتوایی معارف مهدوی( آن مقدار اطلاعی که دارم) کار مهمی به عمل نیامده و جدیتی از سوی نهادهای مسئول مشاهده نمیشود. در حالی که موضوع دکترین مهدویت و نجات بخشی ملت های محروم و مستضعف جهان توسط قائم آل محمد(عج) در حال گسترش بین ملتها است و به عنوان راهکار عملی برای برون رفت از حکومت ظالمان و جائران میهنی و بین المللی بین بسیاری از مردم دنیا، به ویژه مسلمانان عالم مورد توجه قرار گرفته است.
علاوه بر این، مباحث مهدویت، مباحث بین رشتهای و دارای دامنههای متعدد است و برخی از رشتهها یا دامنههای علوم اسلامی و علوم انسانی بخشی از آن را متکفل شده اند و این موجب پراکندگی اطلاعات شده و چالش دیگری برای پژوهشگران و جستجوگران اطلاعات به وجود میآورد.
بعید است با توجه به موارد یاد شده و موارد دیگری که در اینجا ذکر نشده، کسی در سازماندهی اطلاعات و از آن مهمتر، ایجاد شبکه مفهومی برخط برای تنظیم اطلاعات موضوع مهدویت تردید و دو دلی داشته و اذعان به ضرورت آن نداشته باشد.
اما چالش اصلی، در چگونگی ایجاد چنین شبکه مفهومی است. با توجه به این که نمونه جامعی برای آن هنوز مطرح و طراحی نگردیده است، بی تردید پیشنهاد هر طرح تازهای استعداد نقد و حتی نفی را دارد.
با این وجود، هر طرح تازهای نیاز به مقتضیات و مقدماتی دارد، که باید به صورت اصولی و مطابق با استانداردهای جهانی به عنوان یک طرح ملی و یا بین المللی با مشارکت نهادها و سازمانهای مسئول و همکاری متخصصان رشته های مربوط(با تخصصهای متنوع) مورد اهتمام جدی قرار گیرد. شاید در ابتدای امر به نظر آید رویکردهای رایج سازماندهی اطلاعات مانند رده بندی، سرعنوانهای موضوعی فارسی و اصطلاح نامه تخصصی در این خصوص راهگشا باشند، ولی با بررسی و ظرفیت سنجی آنها دانسته میشود که هیچ یک از آنها توان تحمل چنین شبکه محتوایی را ندارند. گرچه اصطلاح نامه( تزاروس) میتواند در این راه مددکار بوده و زمینه مناسبی برای چنین شبکه ای فراهم کند، ولی در ایجاد یک شبکه بزرگ و درهم تنیدهای مانند شبکه مفهومی معارف مهدوی ناکافی است. اما در بین رویکردهای ساختاردهی اطلاعات، رویکرد دیگری است که موسوم به هستی شناسی( آنتولوژی) است که برگرفته از هستی شناسی فلسفه متافیزیک است و در علم اطلاعات نیز جایگاه ویژهای برای خود پیدا نموده است. با تحقیق و بررسی جوانب مختلف آن، میتوان اطمینان پیدا کرد که راهحل مناسبی برای ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی باشد. زیرا ضعفهایی که در اصطلاح نامه و از آن بیشتر در سرعنوانهای موضوعی فارسی و رده بندی مشاهده میشود، در هستی شناسی مشاهده نمیگردد و بالعکس محسناتی که در هستی شناسی وجود دارد، در آنها دیده نمیشود. به عنوان مثال، اگر در هستی شناسی رابطه بین مدخلها به درستی برقرار گردد، هر رابطهای منتج به نتیجه تازهای میشود. علاوه بر آن، مستند سازی محتوایی مدخلهای هستی شناسی از طریق بازنمایی موضوعی اطلاعات، نیز میتواند بازیابی موضوعات مهدوی را دقیقتر و سودمندتر نماید.
از این طریق، امکان ایجاد یک شبکه مفهومی هوشمند دور از دسترس نیست. در این راه، لازم است از توانهای نرم افزاری و شبکهای سیستمهای ماشینی نیز بهره گرفت. نرم افزار پروتج(Portege) امکان میدهد شبکه مفهومی معارف مهدوی از طریق هستی شناسی ایجاد گردد.
در این پژوهش، به روش کتابخانهای تلاش خواهد شد ساز وکار علمی ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی در دو بخش به شرح ذیل ترسیم و تحلیل نموده و به عنوان یک طرح پژوهشی قابل اجرا، به مسئولان و متولیان مباحث تخصصی مهدوی جهت بررسی و اقدام عملی ارائه کرد: بخش اول: رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات. بخش دوم: چگونگی ایجاد شبکه مفهومی تخصصی مهدویت.
بخش اول: رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات
تا کنون برای ساختاردهی اطلاعات، رویکردهای بنیادی متعددی توسط دانشمندان علم اطلاعات مطرح و حتی مورد بهره برداری قرار گرفته است، که معروفترین و پُرکاربردترین آنها رده بندی، سرعنوانهای موضوعی فارسی و اصطلاح نامه(تزاروس) است و در این سالهای اخیر بحث هستی شناسی(آنتولوژی) مطرح و به عنوان رویکردی کاملتری نسبت به سایر رویکردهای ساختاردهی اطلاعات معرفی شده است.
برای اطلاع از ظرفیت و وزانت رویکردهای فوق الذکر و قابلیت آنها برای تحمل یک شبکه مفهومی در خصوص معارف و موضوعات مهدوی، لازم است در آغاز شناختی مختصر از آنها داشته و سپس در ترازوی نقد و بررسی منصفانه قرار گیرند، تا نقطههای ضعفها و قوتشان روشن و در تصمیم گیری مسئولان امر مورد توجه قرار گیرند.
رده بندی(Classification)
رده بندی عبارت است از:" تنظیم منطقی اشیا بر حسب درجه شباهت" و به گفته اریک هانتر" به معنای کنارهم قراردادن اشیا بر اساس خواص یا ویژگیهای مشترک آنها است. این مطلب، خودبخود جدا کردن و کنار گذاشتن اشیاء ناهماهنگ را نیز شامل میشود"(مارسلا، 1386: ص 20).
به گفته وی: " فن رده بندی برای فهرستنویسی منابع کتابخانهها به وجود آمده و در نتیجه نخستین کاربرد مهم آن در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی، سازماندهی منظم منابع موجود بر اساس موضوع است"(مارسلا، 1386: ص 22).
رده بندی دیرینه درازی بین انسانها دارد و به گفته تیلور، به تئوری مقولههای ارسطویی بر میگردد. وی در این باره گفت: نظامهای رده بندی امروزی ریشه در تئوری مقولههای ارسطو دارد. او این ایده را مطرح کرد که تمام چیزها بر اساس عامل مشترکی که دارند در مقوله قرار میگیرند. تئوری ارسطو یا همان « تئوری باستانی مقولهها» تا اواسط سده 1900 بی تغییر ماند. به این دلیل که فکر میشد که مقولهها به خوبی شناخته شده و درک شدهاند ( تیلور، 1381، ص 243)
رده بندی شیوههای مختلفی دارد، که معروفترین آنها سه شیوه دیویی ده دهی، کتابخانه کنگره آمریکا و کولون(یا همان رانگاناتان) است، که در کتابخانه های کشورهایی چون آمریکا، انگلستان، هند و کشورهای انگلیس زبان رایج است. علاوه برآن، بر بسیاری از کتابخانه های مهم دنیا حاکم است.
لازم به ذکر است، در سال 1876 میلادی ملویل دیویی با الهام از رده بندیهای گذشته طرحی نو ریخت و رده بندی ده دهی را به وجود آورد که دانایی انسان را به ده رده و هر رده را به ده بخش و هر بخش را به ده بخش فرعی تقسیم کرد و پایه هزار موضوع را بنا نهاد(ابرامی، 1379: ص 146). اما در آغاز قرن بیستم میلادی کتابخانه کنگره آمریکا به سبب حجم روزافزون منابع اطلاعاتی خود ناگزیر به ایجاد نظمی نوین شده و طرح جدیدی را پایه گذاری کرد که به رده بندی کنگره معروف شده است( ابرامی، 1379: ص 149). در رده بندی کنگره، دانش بشری به هیجده شاخه اصلی تقسیم شد، که هر شاخه از علوم، تقسیمات فرعیتری را میپذیرد. اما از سال 1924 میلادی ریاضیدانی پُرکار به نام" شیالی رامام ریتا رانگاناتان" از کشور هند وارد شغل کتابداری شد و با مواجه شدن با اشکالات و ابهامات دو رده بندی فوق الذکر، اقدام به سیستم جدیدی در رده بندی نمود و برای آن اصول و قوانینی را بنیان نهاد که همه متخصصان رشته کتابداری در برابر آن سر تعظیم فرود آوردند و از او به بزرگی یاد کردند( بر گرفته از: مقدم، 1373: ص 94). آنچه طرح رانگاناتان را از طرحهای دیگر رده بندی متمایز میکند، شیوه تحلیلی – ترکیبی آن در موضوعات است.
به هر روی، رده بندی در کنار منافع بی شماری که برای تنظیم محتوایی منابع دارد، با مشکلاتی رو به رو است، که در کتاب"آینده رده بندی"(مارسلا، 1386: ص 51) به برخی از آنها اشاره شده است. یکی از مشکلات جدی آن، رده بندی منابعی است که بین رشتهای و یا بین موضوعی است. اگر در یک رده قرار گیرد، در رده دیگر جایش خالی است. به همین جهت ریچارد دوکینز گفت: در دنیای اطلاعات هیچگونه نظام رده بندی واحدی که بدون عیب و نقص به عنوان رده بندی صحیح مورد پذیرش قرار گیرد، وجود ندارد(مارسلا، 1386: ص 53).
در ایجاد شبکه مفهومی موضوعات مهدوی، بی تردید میتوان از طریق رده بندی، رده های اصلی اشیاء را شناخت و آنها را در جایگاه خود قرار داد، ولی نمیتوان انتظار داشت به عنوان ابزاری کارا در ایجاد ارتباط بین اشیاء مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، واژه" سفیانی" در اصطلاح نامه معارف مهدوی در رده " منحرفان مهدویت" قرار دارد واز این جهت بین آنها رابطه اعم و اخص بر قرار است، ولی نسبت به روابط دیگر این واژه با واژههای دیگر ساکت است. در حالی که سفیانی با واژهها و یا اصطلاحات دیگری چون: یمانی، فتنه های قبل از ظهور، نشانه های حتمی ظهور و امثال ذلک مرتبط است و این ارتباط در نظام رده بندی دیده نمیشود.
بدین جهت رده بندی، در ایجاد چنین شبکه ای هوشمند و گسترده کافی نبوده و توصیه نمیگردد و باید به سراغ مکانیسم دیگری رفت.
سرعنوانهای موضوعی(Subject headings)
مجموعه اصطلاحاتی است که از سوی کتابخانه ملی ایران در سال 1348 تدوین شده تا در نمایه سازی مقالات نشریات و فهرستگان کتابهای چاپ شده در ایران، به کار برده شود. این مجموعه از کارابزارهای اصلی فهرست نویسی تحلیلی و تعیین موضوع منابع به شمار میآید.
هر مدخل سرعنوانهای موضوعی، شامل این موارد است: موضوع اصلی، تقسیم جغرافیایی، معادل موضوع به انگلیسی، شماره رده بندی دیویی و یادداشت دامنه موضوعی.(بر گرفته از ویکی پدیا)
بدین منظور، فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی به منزله ابزاری استاندارد و ملی جهت بازنمایی موضوعی کتاب های فارسی از سوی کتابخانه ملی ایران و سایر کتابخانه ها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد(شریف، 1393: ص 47)
به عبارت دیگر، سرعنوانهای موضوعی عبارت است از: " مجموعهای از واژهها و اصطلاحها که بر اساس اصول و ساختار خاصی برای بیان و ارائه موضوع یا محتوای کتاب یا سایر منابع تهیه و تنظیم شده اند"(پور احمد، 1387: ص 48).
سرعنوانهای موضوعی نیز به مانند رده بندی، در فهرست نویسی منابع، از جمله کتابها و پایان نامههای کتابخانه ها کاربرد دارند.
این رویکرد، نخستین بار توسط انجمن کتابداران آمریکا در سال 1885 میلادی مورد توجه و تجربه قرار گرفت. این انجمن، فهرستی از سرعنوانهای موضوعی منتشر کرد، که به طور مرتب توسط کتابخانه ها و فهرستنویسان استفاده میشد(پور احمد، 1387: ص 66). از آن پس مورد ویرایشهای متعددی قرار گرفت.
سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره نه تنها در آمریکا بلکه در بیشتر کتابخانههای انگلیسی زبان رواج پیدا کرده است. کشورهای دیگر چون ایران نیز از آن به عنوان الگو استفاده میکنند و سرعنوانهای خود را بر اساس سبک و روش سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره منتشر ساخته اند(پور احمد، 1387: ص 66).
اگر بخواهیم برای تشکیل شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی از سرعنوانهای موضوعی استفاده کنیم، با دو چالش بزرگ رو به رو میگردیم: نخست این که توان ایجاد شبکه به هم پیوسته(با ارتباط تو در تو) را ندارد و دوم این که از اصول ساختاردهی اطلاعات، که عبارت است از اصطلاح نامه استفاده نمی کند؛ زیرا از انواع رابطههای معنایی اطلاعات، تنها رابطه همارزی دارا است و از رابطههای اعم و اخص و وابسته در آن گزارش نمیگردد. به عنوان مثال، در موضوع مهدویت اصطلاحات و مترادفات ذیل را مرتب نموده است:
مهدویت (mahdism)
× امام زمان
ظهور
علائم ظهور
غیبت
متمهدی
مهدی موعود
انتظار (waiting)
- انتظار(اسلام)
انتظار(شیعه)
ظهور
غبیت
مهدی موعود
همان گونه که مشاهده میشود، اصطلاح مهدویت( (mahdism را با امام زمان، ظهور، علائم ظهور، غیبت، متمهدی و مهدی موعود مترادف نموده است. هم چنین اصطلاح انتظار(waiting) را مترادف انتظار(اسلام)، انتظار(شیعه)، ظهور، غیبت، مهدی موعود قرار داده است. علاوه بر این که بسیاری از این مترادفها صحیح نیست، اشکال اصلی آن است که ارتباط گسترده اصطلاح مهدویت با اصطلاحات و واژگان مرتبط در آن دیده نشده است. زیرا اولا مشخص نیست که این اصطلاحات با یکدیگر چه نوع رابطهای دارند؟ آیا تنها رابطه ترادف بینشان برقرار است، یا رابطه اعم و اخص نیز بینشان وجود دارد؟ ثانیا مهدویت با بسیاری از اصطلاحات دیگر مرتبط است. مانند: امامت، ولایت، آخرالزمان، حکومت واحده جهانی، رجعت، غیبت صغری، غیبت کبری و ... ، که توان برقراری چنین رابطههایی در این سیستم وجود ندارد. بنا بر این، از این رویکرد ساختاردهی اطلاعات باید غمض عین نمود و به سراغ رویکرد بهتری رفت. به خاطر همین ضعف های ساختاردهی سرعنوانهای موضوعی است، که اریک هانتر، سرعنوانهای موضوعی کنگره را که الگوی اصلی سرعنوانهای موضوعی فارسی است، به علت عدم تبعیت از اصطلاح نامه(تزاروس) مورد نقد قرار داد و گفت: "عناوین موضوعی به کار رفته در سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره فهرستی از عناوینی است که میکوشد روابط میان واژگان را نشان دهد و برای کمک به انتخاب عناوین موضوعی، ابداع شده، اما این کار به دلیل فقدان اصول رده بندی زیربنایی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است"(مارسلا، 1386: ص 30). وی در پاراگراف دیگری افزود: " اصل موضوع این است که فهرست سرعنوانهای موضوعی کتابخانه کنگره یک اصطلاح نامه نیست. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا فقط اندکی از ارزش رده بندی در بازیابی موضوعی را درک میکند"(مارسلا، 1386: ص 30).
پس لازم است گفتار درباره سرعنوانهای موضوعی را پایان داده و به دانشی که دربر دارنده ساختاردهی منطقی و معنایی علوم است، سخن باز کنیم و آن عبارت است از اصطلاح نامه.
اصطلاح نامه(Thesaurus)
اصطلاح نامه بازنمودی از دانش بوده که روابط بین واژههایی که نشان دهنده فرضیاتی درباره ماهیت یک موضوع یا رشته هستند را نشان میدهد(هینز، 1385: ص 139).
- یک واژه ممکن است با دیگر واژهها که به وسیله روابط تعریف شدهاند، ارتباط داشته باشد. ارتباط بین آنها از طریق علایمی نشان داده میشود و آنها عبارتند از:
بج = اصطلاح مرجح، که در زبان لاتین با USE نشان داده میشود، مفهومش آن است اصطلاح بعد از آن، مترادف یا شبه مترادف مدخل بوده، ولی نا مرجح میباشد.
بک = اصطلاح غیر مرجح، که در زبان لاتین با USE FOR نشان داده میشود، مفهومش آن است اصطلاح بعد از آن، اصطلاح مرجح است.
ا.ع = اصطلاح اعم، که در زبان لاتین با BT نشان داده میشود، مفهومش آن است که اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی وسیعتری را نشان میدهد.
ا.خ = اصطلاح اخص، که در زبان لاتین با NT نشان داده میشود، مفهومش آن است که اصطلاح پس از این علامت اختصاری، مفهومی با بار معنایی محدودتر را نشان میدهد.
ا.و = اصطلاح وابسته(مرتبط)، که در زبان لاتین با RT نشان داده میشود، مفهومش آن است که اصطلاح بعد از آن با اصطلاح مدخل همبستگی دارد ولی مترادف، شبه مترادف، اعم یا اخص نیست.
ا.ر = اصطلاح رأس، که در زبان لاتین با TT آورده میشود، مفهومش آن است که اصطلاح بعد از این علامت، نام عامترین ردهای است که اصطلاح مورد نظر به آن تعلق دارد.
ی.د = یادداشت دامنه، که در زبان لاتین با SN آورده میشود، یادداشتی است که پس از یک اصطلاح میآید و معنای خاص آن را در یک زبان نمایهای روشن میسازد.(ن.ک: آوستین، 1365: ص 9؛ هینز، 1385: ص 137).
اگر بخواهیم درک روشنی از روابط بین اصطلاحات در نظام اصطلاح نامهای داشته باشیم، لازم است چنین روابطی را بر روی واژهای از واژگان معارف مهدوی پیاده نموده تا توان آن برای نظم بخشی اصطلاحات این حوزه را مورد سنجش و قضاوت قرار دهیم . به عنوان نمونه، در بین اصطلاحات معارف مهدوی، اصطلاح " استنتصار امام مهدی(عج)" را انتخاب و روابط سایر اصطلاحات مربوط به آن را به شرح ذیل ترسیم میکنیم:
استنصار امام مهدی(عج)
بج: استمداد امام (عج)
یاری خواهی امام (عج)
ا.ع: افعال امام (عج) بعد از ظهور
ا.خ: استنصار امام (عج) از خدا
استنصار امام (عج) از مردم
ا.و: پناهندگی امام (عج) به کعبه
مراسم آغاز ظهور
در این بلوک واژه، دو اصطلاح " استمداد امام(عج)" و " یاری خواهی امام(عج)" از اصطلاحات غیر مرجح هستند. یعنی اصطلاح" استنصار امام مهدی(عج)" گرچه مترادف با آن دو است، ولی نسبت به آنها ترجیح دارد و بدین جهت به جای آنها قرار میگیرد. اما هنگامی که در نظام الفبایی نوبت به این دو اصطلاح رسد، آنها با علامت" بک" به این اصطلاح ارجاع داده میشوند. مثلا: یاری خواهی امام(عج) بک: استنصار امام مهدی(عج)
اما اصطلاح عام واژه مورد نظر، ممکن است برای اصطلاحی تنها یک عام باشد، همان طوری که در این بلوک واژه یکی است. ولی ممکن است در بلوک واژههای دیگر چند اصطلاح عام برای آن وجود داشته باشند. به خاطر این که اصطلاح مورد نظر دارای چند سطح سلسله مراتبی بوده و آنها ممکن است به یک رأس سلسله مراتبی و یا چند رأس سلسله مراتبی منتهی گردند.
اما اصطلاح خاص نیز ممکن است برای یک اصطلاح متعدد باشد. در این بلوک واژه دو اصطلاح " استنصار امام(عج) از خدا" و " استنصار امام(عج) از مردم"، اصطلاحاتی هستند که در عرض هم قرار دارند. اما اگر اصطلاح خاص خودش اخص داشته باشد، در عرض یکدیگر قرار نمیگیرند. بلکه همان اعم و اخص بین آنها نیز قائم میگردد. مثلا اگر اصطلاح " استنصار امام(عج) از مردم" خودش دو اخص داشته باشد: یکی " استنصار امام(عج) از مردم مکه" و دیگری" استنصار امام(عج) از مردم کوفه"، در این صورت این دو اخص در زیر اصطلاح " استنصار امام مهدی(عج)" به عنوان اخص وی قرار نمیگیرند. بلکه در ردیف اصطلاحات اخص" استنصار امام (عج) از مردم " واقع میشوند.
اما اصطلاح رأس، عامترین ردهای است که این اصطلاح در زیر مجموعه آن قرار میگیرد و در اصطلاح" استنصار امام مهدی(عج)"، اصطلاح رأس آن "افعال مهدوی" میباشد.
اما علامت دیگر؛ یعنی یادداشت دامنه، در این بلوک واژه نیامده است و علتش آن است اصطلاح مورد نظر ابهام و اجمالی ندارد تا نیازی به یادداشت دامنه باشد.
به هر روی، اصطلاح نامه دانشی بنیادین در مدیریت اطلاعات است و اگر در هر علم و حوزه معرفتی به درستی انجام یاید، علاوه بر ساختاردهی کلی آن علم و حوزه معرفتی و تعیین جایگاه هر اصطلاح در سلسله مراتب آنها، میتواند پایه و اساس مدیریت اطلاعات از طریق بازنمایی و نمایه سازی باشد.
با این نگاه، میتوان در ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی طرح نو انداخت و چشمانداز مثبتی را به تصویر کشید.
به این معنا، تمام اطلاعات و موضوعات معارف مهدوی را از قبل شناسایی و اصطلاح گزینی نمود و با توجه به این که معارف مهدوی یک دانش بین رشتهای است، رشتههای مربوط را تفکیک و سپس روابط بین اصطلاحات هر بخش را کشف و در قالب اصطلاح نامه تنظیم و دستهبندی کرد و جایگاه هر اصطلاح را در ساختار سلسله مراتبی معارف مهدوی نشان داد. آن گاه، در مرحله بازنمایی و نمایه سازی موضوعی از همان اصطلاحات کنترل شده استفاده و ذخیره سازی کرد و در هنگام جستجو با همان اصطلاح نمایه شده، بازیابی نمود.
تجربه ای نا تمام
در سال 1393، پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی اقدام به تدوین اصطلاح نامهای در حوزه معارف مهدوی نمود و آن را در سامانه رسمی خود (تحت وب) بارگذاری و در دسترس همگان قرار داد.
این عمل ستودنی و مشکلگشای پژوهشکده مزبور در آن تاریخ بود و نشان داد که پژوهشگران متخصص در هر علمی اگر نگرش مدیریت اطلاعاتی داشته و از دانش اصطلاح نامه نویسی بهره مند و از جهت مالی پشتیبانی گردند، می توانند کارهای برجستهای را به انجام رسانند و به جای پژوهش های موازی و کم مخاطب، به کارهای جدی و بنیادی بپردازند.
ولی به نظر نگارنده، این کار از کمبودهایی رنج میبرد و در حد و قواره اصطلاح نامه کامل و جامع حوزه معارف مهدوی نیست. بایسته است همت بیشتری برای تکمیل و رفع کاستیهای آن به عمل آید و به عنوان یک اصطلاح نامه جامع مطابق با استانداردهای بین المللی به مهدی پژوهان و مهدی باوران عالم عرضه گردد.
در این مجال، به برخی از کاستیهای اصطلاح نامه موجود اشاره میگردد:
1) گرایش اصلی در تدوین اصطلاح نامه فوق الذکر بر مباحث کلامی بوده و بدین جهت در ساختار اصلی آن، موارد ذیل به عنوان اصطلاح رأس تعیین شدند: اثبات مهدویت/ ازمنه مهدوی/ افعال الهی مهدوی/ افعال مهدوی معصومان/ اماکن مهدوی/ تکالیف مهدویت/ دعاهای مهدوی/سخنان مهدوی/ شناخت به امام زمان(عج)/ منجی گرایی/ وجود امام زمان(عج)/ یاران امام زمان(عج).
این دسته بندی، علاوه بر آن که همه معارف مهدوی را تحت پوشش قرار نمی دهد، برخی در برخی دیگر تداخل دارند و تفکیک آنها از یکدیگر مشکل است. مثلا اصطلاح" افعال الهی مهدوی" در اصطلاحات متعددی چون" ازمنه مهدوی"، " اماکن مهدوی"، دعاهای مهدوی" و " سخنان مهدوی" به نحوی حضور دارد و همه آنها در ضمن افعال و کردار آن حضرت مورد بحث قرار میگیرند.
افزون بر آن، عنوان اصطلاح نامه، عرصههای دیگری چون: تاریخ، تفسیر، فقه، جامعه شناسی و ... را نیز در بر میگیرد.
بدین لحاظ، بهتر بود " اصطلاحات رأس" اصطلاح نامه معارف مهدوی بدین سان قرار گیرد:
اخلاقی و تربیتی
اعتقادی و کلامی
تاریخی و رجالی
سیاسی و اجتماعی
فقهی و حقوقی
سپس تمامی اصطلاحات مربوط به این حوزه، در زیر مجموعه چند اصطلاح راس گفته شده قرار گیرند.
2) از پیش هماراییهای نامأنوس استفاده شده است.
بحث پیش همارایی واژگان برای معرفی یک اصطلاح شناخته شده در علم، یکی از دغدغههای جدی متخصصان و تدوین کنندگان اصطلاح نامه است و تصمیم درباره مقدار و چگونگی پیش همارایی واژگان در بسیار از اوقات مورد اتفاق آنان نیست. در کتاب " راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یکزبانه" به دشواری پیش همارایی واژگان اشاره و راهحل آن را بدین گونه بیان کرد: اتخاذ شیوهای ثابت در مورد اصطلاحات مرکب، یکی از دشوارترین قلمروها در زمینه نمایه سازی موضوعی است. قاعده کلی آن است که اصطلاحات، حتی الامکان معرّف مفاهیم ساده یا منحصر به فرد باشند و اصطلاحات مرکب به عناصر سادهتر تجزیه شوند، مگر در مواردی که احتمال انحراف در درک مطلب پیش میآید(آوستین، 1365: ص 27).
با این نگاه، در اصطلاح نامه معارف مهدوی مشاهده میگردد گاهی این قاعده مراعات نشده و اصطلاحاتی تدوین شدهاند که میتوانستند به صورت مفرد و یا با گره کمتر انتخاب شوند. مانند اصطلاحات: جداسازی اهل حق از اهل باطل در عصر ظهور، جوان بودن حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور، مدعیان دین داری در عصر ظهور، مدعی دروغین وکالت امام زمان(عج)، مرگ علی بن محمد سمری، معرفی جانشین توسط امام عسکری(ع)، همراهی انگشتر سلیمان با امام زمان(ع) و ...
در حالی که هر یک از آنها میتوانند به دو یا چند اصطلاح به شرح ذیل تجزیه و بین آنها هنگام نمایه سازی با استفاده از حروف ربطی، پیوند برقرار کرد:
- "جداسازی اهل حق از اهل باطل در عصر ظهور" --» جداسازی+ اهل حق+ اهل باطل+ عصر ظهور
- "جوان بودن حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور"--» جوانی+ امام زمان(عج)+ عصر ظهور
- " مدعیان دین داری در عصر ظهور" --» مدعیان دین داری+ عصر ظهور
- " مدعی دروغین وکالت امام زمان(عج)" --» مدعی دروغین+ وکالت امام زمان(عج)
- " مرگ علی بن محمد سمری" --» مرگ+ علی بن محمد سمری
- " معرفی جانشین توسط امام عسکری(ع)" --» معرفی+ جانشین+ امام حسن عسکری(ع)
- " همراهی انگشتر سلیمان با امام زمان(ع)" --» همراهی+ انگشتر سلیمان+ امام زمان(عج)
3) از منابع جامع و تالیفات متأخرین کمتر بهره گرفته است.
برای یافتن اصطلاحات معارف مهدوی و برقراری روابط معنایی بین آنها، از منابعی استفاده شد که بیشتر قدیمی و یا روایی بوده اند)مانند: الاحتجاج شیخ طبرسي، الاختصاص شیخ مفید، الارشاد شیخ مفید، اعلام الورى شیخ طبرسی، اقبال الاعمال سید بن طاوس، بحار الانوار علامه مجلسی، بصائرالدرجات محمد بن حسن صفار، توحيد المفضل، حق اليقين شبّر، الخرائج و الجرائح قطب راوندي، دلائل الامامه ابن جریر طبری، علل الشرائع شیخ صدوق، الغيبه شیخ طوسي، فلاح السائل سید بن طاوس، الكافى كليني، كتاب الغيبه نعمانی،كشف الغمه اربلی و ...) ولی از منابع متأخر و تحلیلی که توسط دانشمندان معاصر تألیف و دارای اصطلاحات بیشتر و مشهورترند، استفاده چندانی نشده است. به عنوان نمونه، از کتاب " موسوعه الامام المهدی(عج)" تالیف شهید آیت الله سید محمد صدر، که 4 مجلد( جلد اول: تاریخ الغیبة الصغری. جلد دوم: تاریخ الغیبة الکبری. جلد سوم: تاریخ ما بعد الظهور. جلد چهارم: الیوم الموعود بین الفکر المادی و الدینی) بوده و همه آنها تحلیلی و استنباطی اند، هم چنین کتاب" غیبة الامام المهدی(عج)" که از سوی مرکز الرسالة منتشر شده و یا کتابهایی که از شهید علامه مطهری، علامه جوادی آملی، آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مکارم شیرازی و امثالهم منتشر شده اند، در این اصطلاح نامه دیده نمی شود.
بدین جهت، اصطلاح نامه فوق الذکر هم در ساختار اصطلاحات و هم در جامعیت آنها و هم در منابع اخذ اصطلاح، نیاز به بازنگری جدی دارد.
هستی شناسی(Ontology)
آنتولوژی یا هستی شناسی در اصل شاخهای است از فلسفه که به مطالعه وجود، هستی و بودن میپردازد. دانش هستیشناسی در پی تشخیص و شرح ردههای بنیادین و ارتباطات آنها در هستی یا عالم وجود برمیآید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها درآن چارچوب قادر گردد.
در گذشته، فلاسفه هستی شناس را بدین جهت حکمای طبیعی میگفتند که آنان دنیای خارج و بررسی ویژگیها، خواص و عوارض مربوطه را در کارنامه خود داشتند(دوخانی، 1392: ص 413).
هستی شناسی به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب می آید که با پرسشهای مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقوله بندی، سلسه مراتب و زیرشاخه ها، تفاوتها و شباهتهای موجودات سروکار دارد.
تعریف عام از هستیشناسی عبارت است از: تصریح رسمی روشن از چگونگی ارائه اشیاء، مفاهیم و دیگر ماهیاتی که وانمود میشود در برخی از حیطههای علاقه وجود دارند و روابطی که در میان آنها بر قرار است(هینز، 1385: ص 72).
ولی بعدها، منحصر در فلسفه متافیزیک نمانده و در علوم دیگر نیز کاربرد پیدا کرد. هم اینک به عنوان دانش میان رشتهای شناخته میشود، که در علوم مختلف، از جمله فلسفه، علوم رایانه، کتابداری و اطلاعرسانی، هوش مصنوعی، وب معنایی و غیره کاربرد فزایندهای پیدا نموده است.
تیلور درباره سرایت هستی شناسی از فلسفه به علم اطلاعات گفت: در رشته فلسفه، اصطلاح لغت هستی شناسی سابقه طولانی مدت و قابل تأملی دارد که به معنای ارائه تفسیری سیستماتیک از هستی است. در برههای از زمان، در دهه اخیر این کلمه توسط جامعه اطلاع رسانان برای بیان عناصر زیربنایی بهکار گرفته شد تا مشابهت دانش انسانها و رایانهها را میسر میسازد ( تیلور، 1381، ص 212).
برخی برای تمایز بین دو گونه هستی شناسی، هستی شناسی از منظر فلسفه را " هستی شناسی" و هستی شناسی از منظر علوم اطلاعات و محاسبات را " هستان شناسی" نامیدهاند( معتمدی فروغی، 1395)، ولی این دستهبندی چندان رواج پیدا نکرده و غالبا به هر دو گونه فوق الذکر، هستی شناسی گفته میشود.
هستی شناسی در علوم اطلاعات و محاسبات
در علوم اطلاعات و محاسبات، هستی شناسی نمایشی صوری از مجموعهای از مفاهیم یک دامنه و روابط بین آنها است. شایان ذکر است، در علوم اطلاعات و محاسبات برای گسترش " وب معنایی" و کارایی بیشتر آن، نیاز به ساخت و ایجاد پایگاه " شناخت" است.
پایگاه شناخت در سایه پیشرفت و تحولات علوم اطلاعات، علوم مخابرات و ارتباطات، علوم رایانه و محاسبات رونقی تازه یافته و در حال گسترش در عرصههای دیگر علوم بشری است(بر گرفته از ویکی پدیا).
وب معنایی( Semantic Web)، شیوه ای است برای ایجاد یک وب که در آن رایانه ها میتوانند از شبکهای از دادههای منبع استفاده کرده، آنها را تعبير، تحليل و پردازش كرده و به كاربر ارائه نمايند. اين امر ممكن است از بازيابي اسناد گرفته تا جمع بندي عناصر برنامهاي مختلف براي خلق يك نرم افزار كاربردي را دربر گيرد(دوخانی، 1392: ص 409)
هستی شناسی بین برچسبها یا اسناد وب معنایی و اشیای واقعی که اسناد مذکور آنها را تشریح میکنند، ارتباط برقرار میکند. به همین جهت، هستی شناسی ستون فقرات وب معنایی محسوب شده و اهمیت بالایی در وب معنایی دارد.
به گفته دیوید هینز هستی شناسی دارای سه خصوصیت جهانی است:
1) واژگان کنترل شده فناپذیر.
2) تفسیر بدون ابهام از ردهها و روابط واژهای
3) روابط زیر ردهای سلسله مراتبی شدید بین ردهها.
به گفته وی، هستی شناسی از شکل نوع خاصی از نظام رده بندی یا طبقه بندی تأثیرپذیر است. دامنه هستیشناسیها از یک منبع واژگان کنترل شده، شروع میشود و به یک روش سازماندهی محتوا سوق داده میشود تا ظرفیتهای ناوبری، گشتزنی و بازیابی را ارتقاء دهد(بر گرفته از: هینز، 1385: ص 73).
برای ایجاد هستی شناسی، دو روش خودكار و دستي مرسوم است. در روش خودكار بيشتر از تكنيكهاي پردازش زبان طبيعي استفاده شده است. تاكنون روش خودكاري كه هستی شناسی قابل قبولي را ارائه كند، به وجود نیامده است. بدین جهت براي ايجاد هستی شناسی از روش هاي دستي و نيمه خودكار استفاده ميگردد.(بر گرفته از: دوخانی، 1392: ص 413)
به هر روی، هستی شناسی در علوم رایانهای و وب معنایی، جلوهای از مجموع مفاهیم و روابط روشن بین آنها در یک حوزه، یا یک موضوع است، که کاربران را با تمام دادههای مربوط به آن آگاه و فضای گستردهای از دانش را برایش فراهم میگرداند.
شایان ذکر است، پیادهسازی هستی شناسی در حوزه خاص و یا در موضوع خاص، نیاز به زبان گرافیکی خاص در علوم رایانهای دارد. یکی از زبانهای رایج، نرم افزار پروتج( Portege)است. این نرم افزار، محیطی مناسب برای ویرایش و توسعه هستی شناسی فراهم میکند. در پروتج با تعیین کلاسها، سلسله مراتب آنها و نمونههای عضو هر یک، هستی شناسی را میتوان بهتر توصیف کرد.
تفاوت هستی شناسی با رده بندی
در هستی شناسی، واژگان به نحوی آراسته میشوند که اولا بیانگر مفاهیم، اشیا و ارتباط بین آنها بوده و ثانیا رسمی باشند؛ یعنی توسط ماشین قابل فهم باشند. اما ردهبندی عبارت است از سیستمی که اشیا یا موجودات در آن بر اساس خصوصیات و روابط طبیعی و ذاتی آنها در گروههایی سازماندهی میشوند. به همین جهت، بین آنها تنها رابطه عام و خاص(یا پدر و فرزند) بر قرار است و از رابطه علت و معلول و یا سایر رابطههای دیگر صرف نظر میکند.
تفاوت هستی شناسی با اصطلاح نامه
در این که هستی شناسی و اصطلاح نامه، دو ابزار بنیادین مستقل و در عرض یکدیگر در ساختاردهی معلومات هستند، یا دو پدیده در طول یکدیگر و مکملهم میباشند، اتفاق نظری بین متخصصان علم اطلاعات نیست. ولی بی تردید تفاوتهایی بین آن دو وجود دارد که از چشم تیزبینان اهل فن پنهان نیست.
در پژوهشنامه ای، تفاوت بین آن دو بدین گونه بیان شده: هستی شناسیها به عنوان نظامهای نوین سازماندهی دانش، دارای ویژگیهایی هستند که سبب افزایش کارآمدی بازیابی مفاهیم میگردد. برخی از این ویژگیها عبارتند از: توصیفگرهای منحصر به فرد و معانی رسمی، هماهنگی درونی، میانکُنش پذیری میان نظامهای سازماندهی دانش مختلف، یکپارچهسازی وسیع اطلاعات، قابلیت استنتاج، حمایت از پردازش زبان طبیعی از طریق افزایش روابط و معانی، امکان درک پرسش جستجو با استفاده از پردازش زبان طبیعی و پردازش معنایی. در حالی که اصطلاح نامهها با مشکلاتی مانند فقدان انتزاع مفهومی، پوشش معنایی محدود، ابهام در روابط، عدم هماهنگی میان مفاهیم با روابط مشابه و پردازش خودکار محدود به دلیل معانی مبهم رو به رو هستند(صنعت جو، 1390: ص 138)
در توضیح و تکمیل گفتار فوق میتوان تفاوت بین هستی شناسی و اصطلاح نامه را بدین گونه تبیین نمود:
1) اصطلاح نامهها اگر چه به ارائه واژگان و روابط بین آنها برای درک مفهوم یک اصطلاح میپردازد، ولی فاقد مشخصههای کامل و صریح از مفاهیم هستند. در حالی که هستی شناسی به طور صریح و روشن دانش مفهومی را با استفاده از زبانی قراردادی بر اساس یک حوزه همراه با معانی دقیق آنها ارائه می کند.
2) در اصطلاح نامهها روابط عام و خاص به طور دقیق تعریف نمیشود. به عنوان مثال، گاهی روابط مربوط به نوع و جنس به جای روابط کلی و جزیی به کار گرفته میشود و بالعکس. در صورتی که در برخی از اصطلاح نامههای دیگر این روابط به جایهم به کار گرفته میشود. در حالی که هستی شناسی به لحاظ ارائه روابط معنایی دقیق است و ابهام و جا به جایی در آن راه ندارد.
3) اصطلاح نامه، سیاههای از واژگان است، که برای منابع موجود تهیه میگردد و بیشتر درباره مدارک موجود و برای استفاده در مورد نوع خاصی از مدارک است. در حالی که هستی شناسی به ارائه گستره وسیعی از واژگان یک حوزه میپردازد. علاوه بر این، در هستی شناسی به خاطر قواعد وضع شده، إعمال یک کنترل به راحتی انجام میگیرد ولی در اصطلاح نامه به خاطر پیچیدگی روابط، إعمال کنترل و جا به جایی واژگان با صعوبت انجام میگیرد.
4) اصطلاح نامهها برای کاربران انسانی قابل استفاده است، در حالی که هستی شناسی برای پردازش اطلاعات توسط انسان و ماشین کاربرد دارد.
به هر روی، هستی شناسی ابردادهای است که توان ایجاد یک شبکه مفهومی با تمام لوازم و ملزومات آن را دارا میباشد.
بخش دوم: چگونگی ایجاد شبکه مفهومی تخصصی مهدویت
با بررسی رویکردهای بنیادین ساختاردهی اطلاعات در هر دامنه یا هر موضوعی، روشن شد که رویکردهای ردهبندی، سرعنوانهای موضوعی و اصطلاح نامه نویسی میتوانند در ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی در حد محدود کمکهایی داشته باشند، ولی با توجه به حجم اطلاعات موجود و گستردگی معنایی و روابط مختلف بین آنها و تولید روز افزون چنین مطالبی در این حوزه مقدس، کافی به مقصود نمیباشند، نه به تنهایی و نه با کمک یکدیگر. بلکه تنها با ابزار ابَردادهای به نام هستی شناسی میتوان به چنین مقصودی دست یافت و شبکه مفهومی مورد نظر را پدید آورد و تمام اطلاعات موجود در زمینههای گوناگون این حوزه و اطلاعات نوپدید را از طریق این ابزار الکترونیکی مرتبط و سازماندهی و مدیریت نمود.
البته لازم است، برای ایجاد هستی شناسی معارف مهدوی، به مانند هستی شناسیهای دیگر، آن را به صورت فُرمیک(Formic) تهیه کرد؛ یعنی به گونهای که توسط سیستمهای ماشینی قابل درک باشد. برای این منظور نرم افزارهای متعددی طراحی و تولید شده اند، که یکی از معروفترین آنها، نرم افزار پروتج(Portege) است. این نرم افزار به متولیان و متصدیان امر امکان میدهد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی را از طریق ابَرداده هستی شناسی طراحی و ایجاد نمایند و با برقراری درست روابط بین واژگان نمایها ی، محمول های مورد نظر را استنتاج کنند.
به این معنا، تمام موجوداتی که در حوزه معارف مهدوی وجو دارند و یا ممکن است به وجود آیند، مورد شناسایی، ذخیره و مطالعه قرار داده و آنها را بر اساس ویژگیهایشان دستهبندی(کلاسبندی) کنند و ارتباط بین آنها را برقرار و از هر ارتباطی یک نتیجه مطلوبی به دست آورند. در این صورت با استفاده از هستی شناسی، میتوانند شبکه مفهومی معارف مهدوی را تهیه و تولید کنند.
مؤلفه های معارف مهدوی
برای ایجاد شبکه مفهومی معارف مهدوی بر اساس هستی شناسی، حد اقل سه مؤلفه به شرح ذیل باید برای آن کارسازی شود:
1) موجودیت(Einti)
هر چیزی که در این حوزه وجود داشته و یا وجود خواهد داشت و قصد توصیف آن باشد، در این نرم افزار" موجودیت" نامیده میشود.
2) کلاسها(CLASSES)
دسته بندی و طبقه بندی موجودات و اشتراک و افتراق آنها از یکدیگر بر اساس ویژگیهایشان را کلاس میگویند.
3) خصایص(Properties)
ویژگیهایی که موجب برقراری ارتباط بین کلاسها و یا بین موجودیتها و یا بین موجودیتها و کلاسها میگردد، به آن خصایص گفته میشود(بر گرفته از: دوخانی، 1392: ص 413)
خصایص و ویژگیهایی که موجب ارتباط و یا عدم ارتباط بین پدیدهها میگردد، عبارتند از: عام و خاص، مترادف و متباین، اثر و صاحب اثر، علت و معلول، ظرف و مظروف، فعل و فاعل و مفعول، عمل و عامل و معمول و ...
تیلور درباره ارتباطات در هستی شناسی گفت: از جمله ارتباطات نشان داده شده در هستی شناسی لغوی مترادفها، اصطلاحات همارا، هم ارز، اصطلاحات کل به جزء، اصطلاحات مرتبط و متضادها هستند ( تیلور، 1381، ص 213).
نمونه عملی
برای ترسیم یک نمونه عملی، واژه" مهدویت" به عنوان یک موجودیت اولی و اصلی در نظر گرفته میشود.
مرحله بعد، نوبت به کلاسبندی میرسد؛ به این معنا، در سیاستگذاری سازمانی باید مشخص شود که پدیده مهدویت با موجودیتهای همعرض و یا فراتر از خود نیز میخواهد به صورت شبکهای ارتباط داشته باشد، یا خیر؟
اگر جواب مثبت باشد، در این صورت واژه مهدویت با مفهومی که از آن انتزاع میگردد، به عنوان یک کلاس در عرض کلاسهای دیگر و یا در زیر کلاس بالاتر قرار میگیرد.
اما اگر شبکه مفهومی مورد نظر در خصوص مهدویت باشد، نه فراتر از آن و نه در عرض آن، در این صورت پدیده مهدویت یک ابَر کلاس محسوب میگردد، که در ذیل آن کلاسهای متعددی(sub classes) به وجود خواهند آمد و هر یک از آنها نیز زیرکلاسهای دیگری خواهند داشت.
به عنوان مثال، میتوان به اصطلاح« منجیگرایی» اشاره نمود، که در شبکه مفهومی مهدویت، یکی از زیرکلاسهای آن به شمار میآید، که خودش دو یا چند زیرکلاس به شرح ذیل میتواند داشته باشد:
الف: در ادیان
ب: در اسلام
هر یک از آن دو، میتوانند زیر کلاسی برای خود داشته باشند.
ادیان
بودائیت
زرتشتیت
مسیحیت
یهودیت
اسلام
اهل سنت
شیعه
هم چنین خود زیر کلاسها نیز میتوانند برای خود کلاسهای زیرین دیگری داشته باشند. مثلا همین واژه«شیعه» به دو دسته از مذاهب کلامی و فقهی متعدد شیعه تقسیم میگردد: مذاهب موجود و مذاهب زوال یافته.
مذاهب موجود شیعه
شیعه اثنی عشریه
شیعه اسماعیلیه
شیعه زیدیه
مذاهب زوال یافته
شیعه حنفیه
شیعه افطحیه
برای تعیین و ایجاد زیرکلاسها محدودیتی وجود ندارد.
شایسته است برای درک بیشتر کلاسها، به بحث توصیف کلاسها نیز اشاره شود. مراد از توصیف هر کلاس آن است، که مفهوم کلاس تبیین و تمایز آن با سایر کلاسهای موازی در حد یک سطر، یا کمی بیشتر بیان گردد. اگر فرهنگنامه ای برای معارف مهدوی تهیه و تولید گردد، در این مقام میتواند نقش بارزی داشته باشد.
توصیف هر کلاس، کمک شایانی در شفافسازی آنها و نحوه ارتباط با کلاس دیگر و سپس در مرحله استنتاج به جستجوگر مینماید.
به عنوان مثال، در دو زیرکلاس پیش گفته؛ یعنی مذاهب موجود و مذاهب زوال یافته، میتوان این توصیفات را به وجود آورد:
مذاهب موجود: مذاهب شیعهای که در عصر حاضر نام و اثری از آنها باقی بوده و پیروانی برای آنها در جهان وجود دارد که خود را منتسب به آنها مینمایند.
مذاهب زوال یافته: مذاهب شیعهای که در طول تاریخ تشیع، مدتی بین مردم بروز و ظهور داشته و پیروانی برای آنها موجود بود، ولی در عصر حاضر نام و اثری از آنها نیست و کسی خود را در جهان پیرو آنها نمی دانند.
مرحله سوم، نحوه ارتباط هر یک از موجودیتها با موجودیت دیگر، یاکلاسهای فوق با کلاس دیگر و یا ارتباط موجودیتها با کلاسها است.
اگر منجیگرایی را به عنوان یک کلاس فرض کردیم، اولا باید رابطه آن با مهدویت که ابَر کلاس است، مشخص گردد. سپس رابطه آن با کلاسهای موازی، مانند: نفی منجی روشن گردد. سپس با کلاسهای زیرین، مثل ادیان و اسلام و همین طور کلاسهای پایین تر، مثل شیعه امامیه و شیعه اسماعیلیه.
منظور این که اکثر واژگان نمایه ای در موضوع مهدویت میتوانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و ارتباط آنها روشن و صریح و شفاف باشد و هیچ گونه اغماض و اجمالی در آن مشاهده نگردد.
پس از برقراری رابطهها نوبت به استنناج میرسد. یعنی هر رابطهای می توان منتج به نتیجهای باشد. به عنوان مثال هنگامی که رابطه منجیگرایی با مسیحیت را برقرار میکنیم، نتیجه میگیریم که رابطه آن دو از باب اثر و مؤثر است؛ یعنی مسیحیت نیز اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان دارد.
گامهای عملیاتی
اگر مؤلفههای فوق الذکر تحلیل و به صورت عملیاتی درآید، لاجرم گامهای ذیل باید برداشته شود:
گام اول: تعيين دامنه و حوزه آنتولوژي. مراحل مختلف توسعه يك آنتولوژي، با تعريف دامنه و حوزه آن آغاز ميگردد.
گام دوم: در نظر گرفتن مسئله استفاده مجدد از آنتولوژيها. یعنی لحاظكردن كاري كه قبلاً توسط ديگران انجام شده و إعمال تغييرات اصلاحات و يا توسيع در منابع موجود جهت انطباق با دامنه و كاربرد خاص مورد نظرها.
گام سوم: شمارش واژههاي مهم در آنتولوژي. تهيه ليستي از تمام واژههايي كه بنا است براي آن جملهای ساخته شود و يا در يك كاربرد درباره آن توضيح داده شود.
گام چهارم: تعريف كلاسها و سلسله مراتب كلاسها. به سه روش ذیل:
1) بالا به پايين. یعنی ابتدا مفاهيم عام در دامنه مشخص، سپس با اتخاذ زير كلاسهاي خاصتر به آن توسعه داده میشود.
2) پايين به بالا. یعنی ابتدا كلاسهايي خاص مشخص، سپس برگهاي سلسله مراتب كلاسها معین و آن گاه در قالب عام گروهبندي میگردد.
3) تركيبي. تركيبي از روش بالا به پايين و پايين به بالا ميباشد. رهيافت تركيبي راهحل سادهتر محسوب ميشود؛ زیرا از ليستي كه در گام سوم ايجاد شده، واژههايي انتخاب ميگردند كه اشياء مستقل را توصيف ميكنند. اين واژهها و آنتولوژي، «كلاس» را مشخص كرده و نقاط لنگرگاه در سلسله مراتب كلاسها را تشكيل ميدهند.
گام پنجم: تعريف ويژگيهاي كلاس و یا شکافهای توسعه پذیر(Slots)
گام ششم: تعريف جنبههاي شکافهای توسعه پذیر(Slots): اين ويژگي تعداد مقاديري كه يك slot ميتواند داشته باشد را تعريف ميكند.
مستندسازی
یکی از بحثهایی که در شبکه مفهومی مهدویت میتواند نقش بارزی ایفا کند، مستند سازی موجودیتها و یا همان واژگان نمایه سازی است.
برای مستند سازی موجودیتهای هستی شناسی، شیوههای مختلفی وجود دارد، که کارآمدترین آنها نمایه سازی موضوعی است و از بین شیوههای نمایه سازی موضوعی، نیز نمایه موضوعی ترکیبی که از ترکیب دو یا چند موجودیت هستی شناسی تشکیل میگردد و به شکل چکیده نما در میآید، بهترین بازنماییها را به نمایش میگذارد.
لازم به ذکر است، منظور از ترکیب موجودیتهای هستی شناسی، ترکیبهای غیر منعطف و پیش همارا نیست، بلکه مراد ترکیبی است که هر موجودیت به تنهایی هویت خود را داشته و در ترکیب با چند موجودیت دیگر یک دانش جدیدی را افاده مینماید. در عین حال، هر گاه به تنهایی بازیابی گردد، همراه با نمایههای چکیده نما میباشد، که موجب ایصال الی المطلوب کاربر میگردد.
رده بندی کولون(رانگاناتان) نیز مبتنی بر ترکیبی بودن موضوعات بود و بدین جهت در بین رویکردهای بنیادی ساختاردهی اطلاعات، این رویکرد میتواند کمک شایانی در مستندسازی و بازنمایی اطلاعات به ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی بنماید.
نتیجه گیری
برای شبکه سازی مفهومی معارف و موضوعات مهدوی، در بدو امر به نظر میآید رویکردهای مرسوم سازماندهی و مدیریت اطلاعات، مانند رده بندی، سرعنوانهای موضوعی و اصطلاح نامه کافی به مقصود باشند. ولی با امعان نظر در گستردگی اطلاعات و بین رشتهای بودن موضوعات مهدوی از یک طرف و پیچیدگی روابط بین موجودیتهای این حوزه، نمیتوان اطمینان نمود که چنین رویکرهایی توان و ظرفیت آن را داشته باشند. بدین جهت باید به سمت رویکردی جامعتر و با ظرفیتتر رفت که مصداق فعلی آن، هستی شناسی است.
برای هستی شناسی نرمافزارهای کاربردی چندی وجود دارد، که کاملترین و جامعترین آنها نرم افزار پروتج( Portege) است. پروتج مؤلفه هایی دارد، که اگر به درستی رعایت شوند، امکان ایجاد شبکه مفهومی معارف و موضوعات مهدوی از طریق آن، دور از انتظار نیست.
گرچه میتوان با هستی شناسی، چنین شبکه مفهومی مهم را ایجاد نمود، ولی اگر این شبکه از طریق نمایه سازی موضوعی ترکیبی مستندسازی گردد، به مراتب کار اطلاع رسانی و مدیریت اطلاعات آن سودمندتر خواهد شد.
منابع
1. آوستین، درک و پیتردیل(1365)، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یکزبانه، ترجمه عباس حری، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، تهران، ویرایش دوم.
2. ابرامی، هوشنگ(1379)، شناختی از دانششناسی، به کوشش رحمت الله فتاحی، نشر کتابدار، تهران، چاپ سوم.
3. پور احمد، علی اکبر و محمد رضا حسنی(1387)، فهرستنویسی موضوعی: اصول و روشها، ویراستار: رحمت الله فتاحی، نشر کتابدار، تهران، چاپ اول.
4. تیلور، آرلین جی( 1381)، سازماندهی اطلاعات، ترجمه محمد حسین دیانی، کتابخانه رایانهای، مشهد، چاپ اول.
5. دوخاني، فيروزه(1392)، چشم اندازي به نرم افزار پروتج، گفتمان علم و فناور ي 1(7): 407 – 432.
6. شریف، عاطفه، محمد رضا داور پناه، اعظم صنعت جو(1393)، تحلیل و مقایسه فهرست سرعنوانهای موضوعی فارسی با فهرست سرعنوانهای موضوعی کنگره از منظر ویژگیهای ساختار زبانی و شبکه معنایی، پژوهشنامه کتابداری و اطلاع رسانی، 4(1): 47 – 72.
7. صنعت جو، اعظم، اکرم فتحیان(1390). مقایسه کارآمدی اصطلاحنامه و هستی شناسی در بازیابی مفاهیم موضوعی(مطالعه موردی اصطلاحنامه اصفا). پژوهش نامه کتابداری و اطلاع رسانی. 1 (2)، 135 – 156.
8. مارسلا، ریتا و آرتوی مالت بای (1386)، آینده رده بندی، ترجمه زهرا اباذری و فهیمه باب الحوائجی، نشر چاپار، تهران، چاپ اول.
9. معتمدی فروغی، محمد رضا(1395)، بررسی مفهوم هستان شناسی در وب معنایی و مقایسه هستان شناسیها، مرجع دانش((civilica.
10. مقدم، محمد باقر(1373)، درآمدی بر رده بندی علوم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، چاپ اول.
11. هینز، دیوید(1385)، ابر داده برای مدیریت و بازیابی اطلاعات، ترجمه علیرضا سعادت علیجانی و فاطمه ذاکری فرد، نشر چاپار، تهران، چاپ اول.