قرآنی و روایی

شخصیت های منفی در قرآن/ 3. همسران حضرت نوح و حضرت لوط(سلام الله علیهما)

شخصیت های منفی در قرآن/ 3. همسران حضرت نوح و حضرت لوط(سلام الله علیهما)


سومین شخصیت منفی در قرآن کریم، اختصاص داده می شود به دو همسر حضرت نوح(ع) و حضرت لوط(ع) که در قرآن کریم به عنوان زنان کافر در بیت پیامبران معصوم(ع) مورد مذمت قرار گرفتند. داستان این دو زن مذمومه در قرآن کریم هم به صورت مشترک و هم به صورت مجزا مورد اشاره قرار گرفته است. ابتدا آیه مشترک و سپس آیات مجزا درباره هر یک از آن دو را مورد بررسی قرار می دهیم:


آیه مشترک: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاَتَ نُوحٍ وَامْرَاَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»؛ خداوند برای کسانی کافر شده اند، به همسر نوح و همسر لوط مثال زده است، که آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط این دو(پیامبر) سودی به حالشان(در برابر عذاب الهی) نداشت و به آن ها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد آتش می شوند(سوره تحریم، آیه 10).
1. همسر حضرت نوح(ع)
حضرت نوح(ع) دو همسر داشت: یکی نامش «عموره» که مادر سام، حام و یافث و از زنان با ایمان، متعهد و پایدار در اعتقادات و همراه با همسرش حضرت نوح(ع) بود و در طوفان به همراه همسر و فرزندانش با سوار شدن بر کشتی نجات پیدا کرد. دیگری«واغله» یا«رابعا» زنی بی ایمان و مادر کنعان بود که موجب انحراف فرزندش کنعان و غرق شدن هر دو در طوفان گردید.
درباره خیانت زن حضرت نوح(ع) عبدالله بن عباس روایت نمود: وکانت الخیانة من امراة نوح انها کانت تنسبه الی الجنون؛ خیانت همسر حضرت نوح(ع) آن بود که وی را نسبت جنون می داد(شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 495).
واغله اعتقادی به پیامبری حضرت نوح(ع) و مبارزه وی با دشمنان و کافران نداشت. همیشه با وی مجادله می نمود که چرا بر خلاف رویه عمومی مردم حرکت می کنی و اعمال و عباداتشان را مورد مذمت قرار می دهی. هدایت های حضرت نوح(ع) در وی تاثیری نداشت و او از مسیر نبوت منحرف و به صف کافران پیوست بود. به همین جهت از حضرت نوح(ع) بدگویی و او را متهم به دیوانگی می نمود. مخصوصا آن هنگامی که متوجه شد وی در بیان خشک در حال ساختن کشتی است. این گونه باورهای باطل و کردارهای ناپسند، موجب شد فرزندش کنعان نیز راه خلاف در پیش گیرد و در ایام طوفان از حضرت نوح(ع) فاصله بگیرد. هر دو(مادر و پسر ناصالح) در طوفان نوح به مانند سایر کافران مشرکان غرق شدند.
2. همسر حضرت لوط(ع)
- « قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا، قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا، لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ»؛ ابراهیم به فرشتگان گفت: لوط هم (که بنده صالح موحد پاکی است) در این دیار است! پاسخ دادند که ما به احوال آن که در این دیار است بهتر آگاهیم، ما او را با همه اهل بیتش غیر زن وی که در میان اهل هلاکت باقی ماند البته نجات خواهیم داد(سوره عنکبوت، آیه 32)
- «فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ»، لوط و اهل وی را نجات دادیم، مگر همسرش را که او از بازماندگان بود(سوره اعراف، آیه 83).
نام همسر حضرت لوط(ع) را واهله و یا والهه ذکر کرده اند، که نسبت به همسرش وفادار و
درباره خیانت همسر حضرت لوط(ع) عبدالله بن عباس روایت نمود: والخیانة من امراة لوط انها کانت تدل علی اضیافه؛ خیانت همسر لوط آن بود که قوم خود را از مهمانان حضرت لوط(ع) با خبر می نمود تا آنان نسبت به مهمانان تعرض جنسی کنند(شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 495).
قوم لوط، قوم جنایت‌کار و فاسدی بودند. همسر حضرت لوط(ع) از همان قوم بود، ولی خود حضرت لوط(ع) از این قوم نبود بلکه به فرمان الهی به سوی آن ها رفت و مدت سی سال در بین آن ها بوده و به انذار آن ها ‌پرداخت. ولی چون هدایتگری های حضرت لوط(ع) در این قوم لجوج و فاسق اثر نکرد، عذاب الهی بر آنان نازل شد و همه در عذاب گرفتار و به هلاکت رسیدند، حتی همسر حضرت لوط(ع). ولی خود حضرت لوط و سایر خانواده اش از مهلکه جان سالم بدر بردند.
عبرت: داستان زندگی دو همسر پیامبران الهی باید برای همه درس عبرتی باشد. وابستگی به مردان الهی و از اهل خانه و خانواده او بودند، فضیلت و منقبت به حساب نمی آید. آن چه که مهم و ارزشمند است، اتصاف به اوصاف مردان خدا و در طریق و راه آنان قرار داشتن است. به قول نظامی گنجوی:
روزی پدری پر از فضائل
رفت از بر خاندان جاهل
از مدرسه کودکش می آمد
برخورد به لاتی از رذائل
گفتش که پس از پدر تو باشی
بر مرتبه اش ز خلق نائل
بردش پس آنچه هست روشن
کردش ز جهان و خلق غافل
آمد پسرک به مادرش گفت
امروز منم مراد کامل
خندید به طفل و گفت مادر
باید که کنی ز بر رسائل
هم بعد بلوغ با نمازت
همواره بکوش در نوافل
هم آنچه پدر شناخت بشناس
حل کن تو جدید در مسائل
از کبر و غرور طفل گفتا
هستند به من که خلق قائل
آنروز گذشت و روزگاری
گشت آن پسرک بزرگ و عاقل
با نام پدر همیشه می رفت
در مجلس شاه و بزم و محفل
روزی ز قضای روزگاران
افتاد میان خلق مشکل
آمد به میان و حکم فرمود
بی منطق و مدرک و دلائل
در بهت فتاده بود خلقی
ناگاه زبان گشود فاعل
گفتا که مرا اگر شناسی
گفتم به میان آن جداول
گیرم پدر تو بوده فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
شهر مقدس قم. سید تقی واردی. 22 اردیبهشت 1400

شما اینجا هستید: خانه قرآنی و روایی تاریخی و رجالی شخصیت های منفی در قرآن/ 3. همسران حضرت نوح و حضرت لوط(سلام الله علیهما)