امیرمؤمنان، امام علی بن ابی طالب(ع)

آغاز خلافت امام امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب(ع)

اقدام مهاجر و انصار در بیعت با امام علی بن ابی طالب(ع) در مدینه

(18 ذی حجه سال 35 هجری قمری)

پس از قتل ناباورانه عثمان بن عفان و پیروزی انقلابیون مسلمان و مهاجران معترض ، نخستین موضوع مورد بحث آنان انتخاب خلیفه دیگر بود که راه و رسم عثمان را به کنار گذاشته و سیره و سنت رسول خدا (ص) را زنده گرداند.
بدین جهت همگي در مسجد النبي(ص) گردهم آمده و درباره انتخاب خليفه مورد نظر به گفتگو پرداختند.


از ميان اعضاي شوراي شش نفره اي که عمر بن خطاب [ دوّمين خليفه مسلمانان ] براي انتخاب خليفه پس از خود تعيين کرده بود،دو نفر از آنان[ به نام های : عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان ]از دنيا رفته و چهار نفرديگر ، يعني : حضرت علي(ع)، سعد بن ابي و قاص ، زبير بن عوام و طلحة بن عبيدالله در قيد حيات بودند و اکثر قريب به اتفاق مردم ، خواهان آن بودند که يکي از آنان ، مقام خلافت را بر عهده گيرد.


ولي شخصیت امام علی بن ابی طالب (ع) مانند آفتاب تابانی بود که نور های کم سو را در بین مردم بی فروغ می کرد.زیرا مظلوميت امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) پس از رحلت پيامبر اکرم(ص)و غصب مکرر خلافت وي از يک سو و حق گرايي و عدالت خواهي آن حضرت از سوي ديگر ، مسلمانان واقعي و دلسوزان امت را واداشت که بيش از همه، به وی تمايل نموده و او را اصلح افراد بدانند.

بدين جهت چندين تن از صحابه رسول خدا(ص) و مسلمانان مبارز و سر دسته هاي مخالفان عثمان ، همانند عمّار بن ياسر ، ابوايّوب انصاري ، ابوهيثم بن تيهان ،  رفاعة بن رافع ، مالک بن اشتر نخعي ، خزيمة بن ثابت و مالک بن عجلان در ميان مردم از شايستگي ها و فضايل امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) داد سخن داده و مردم را يک پارچه به سوي خانه آن حضرت به راه انداختند و از آن حضرت مصرّانه در خواست پذيرش خلافت اسلامي را نمودند.

البته مردم زمانی به حضرت علي (ع) روی آوردند که آن حضرت به مدت بيست و پنج سال از حق طبيعي والهي خويش محروم مانده و هم اینک زمانی نوبت به وی رسیده بود که فتنه و آشوب سراسر عالم اسلام را فرا گرفته و بذر دشمنی و عداوت در میان مسلمانان کاشته شده بود. بدین جهت آن حضرت ، آينده حکومت و خلافت را چندان روشن نمي ديد و پذیرش آن را به مصلحت نمی دانست ولذا از پذيرفتن آن امتناع نمود و فرمود: اگر من وزير شما باشم بهتر است از اين که امير شما قرار گيرم و هرکسي شما بر گزينيد ، من نيز به آن راضي خواهم بود.

ولي مردم فرياد مي زدند که ما جز تو کسي را شايسته اين مقام نمي بينيم و مي خواهيم بار ديگر سیره و سنّت رسول خدا(ص)در ميان مسلمانان زنده گردد و کسی جز تو توان این بار سنگین را ندارد.

امام علي بن ابي طالب(ع) که با اصرار مهاجران و انصار مدينه و مسلمانان انقلابي شهر هاي مختلف ، مانند کوفه ، بصره ، مصر و يمن روبرو شده بود، چاره اي جز پذيرش در خواست آنان را در خود ندید.ولي از باب اين که رأي دادن مردم و بيعت آنان با حضرت ، تنها حالت احساسي و عاطفي نداشته و همراه با انديشه و تدبّر باشد ، آنان را به روز ديگر وعد داد که اگر ثابت قدم بوده و در خواسته خود اصرار هم چنان داشته باشند، با حضور صحابه کبار و بزرگان مهاجر وانصار در مسجد النبي(ص) گرد هم آمده و با وي بيعت نمايند.

 مردم براي روز بعد ، به انتظار نشسته و براي بيعت با امير مؤمنان(ع)لحظه شماري مي کردند. تا اين که خورشيد فروزان روز نوزدهم ذي حجه ، مدينه منّوره را تابناک و روشن کرد و مردم دوستدار ولايت و منتظران طلوع حقيقت را به مسجد النبي(ص) کشانيد. در اين هنگام مولاي متقيان حضرت علي(ع) به همراه ياران وفادار و صحابه کبار وارد مسجد پيامبر(ص) شد و با حضور خود ، جمعيت انبوه را به وجد و شادماني درآورد وبا صلوات و سلام آنان بر فراز منبر رسول خدا(ص) قرارگرفت و باخواندن خطبه اي ،  بار ديگر از آنان ، در خواست نمود که از وي صرف نظر و شخص ديگري را به اين مقام بر گزينند.

آن حضرت در ضمن خطبه اش فرمود: دعونی و التمسوا غیری ، فانّا مستقبلون امراً له وجوه و الوان ، لا تقوم له القلوب و لا تثبت علیه العقول ، و انّ الآفاق قد اغامت و المحجة قد تنکرت ، و اعلموا انّی اِن اجبتکم رکبت بکم ما اعلم و لم اُصغ الی قول القائل و عتب العاتب ، و ان ترکتمونی فاَنا کاحدکم ، و لعلّی اسمعکم و اطوعکم لمن ولّیتموه امرکم ، و اَنا لکم وزیراً خیرٌ لکم منی امیراً.(1)

 ولي مردم يکپارچه فرياد بر داشتند که غير از تو کسي را براي اين مقام شايسته نمي دانيم. پس دستت را بیاور تا با تو به عنوان جانشین واقعی رسول خدا(ص) بیعت کنیم.

آن حضرت رضایت خویش را با شرایطی اعلام و مردم با پذیرش شرایط وی به صف ايستاده و با او بیعت کردند. نخستين کسي که پيش دستي کرد و در صف مقدّم با آن حضرت بيعت کرد، طلحة بن عبيدالله بود.گويند دست وي و يا يکي از انگشتانش در يکي از جنگ ها مصدوم و در نتیجه شَل بود و چون با آن دست بيعت کرد، برخی از حاضران آن را به فال نیک نگرفتند و يکي از آن ها به نام قبيصة بن جابر اسدي گفت : انا لله وانّا اليه راجعون. عجب حالتي! اول دستي که بر دست امير مؤمنان(ع) به بيعت داده شد ، دست شَل است. به خدا سوگند که بيعت طلحه پايدار نماند و ناقص گردد.

به هر روي، تمامي مهاجران و انصار مدينه و انقلابيون و مهاجران شهرهاي مختلف ، در آن روز با حضرت علی (ع) بيعت کرده و به شادماني پرداختند.

یکی از صحابه معروف رسول خدا (ص) به نام خزیمة بن ثابت در آن روز از شدت وجد و خوشحالی در میان جمعیت و در برابر حضرت علی (ع) در مسجد النبی (ع) ایستاد و این شعر حماسه ای را قرائت کرد:

اذا نحن بایعنا علیّا فحسبنا       ابوحسن ممّا نخاف من الفتن

وجدناه اولی النّاس بالنّاس انّه    اطبّ قریشاً بالکتاب و بالسّنن 

و انّ قریشاً ما تشقّ غباره         اذاً ما جری یوماً علی الضمر البدن

و فیه الذی فیهم من الخیر         و ما فیهم کُلّ الذی فیه من حسن (2)

 
لازم به یادآوری است که عده اندکی از مهاجران و انصار مدينه از بیعت با آن حضرت امتناع نمودند که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمی کرد و با اين رفتارشان خود را منزوي و انگشت نما کردند.ولی حضرت علی (ع) دستور داد کسی متعرض آنان نشود.(3)

در باره تاریخ دقیق بیعت مردم با آن حضرت ، اتفاقی بین مورخان و سیره نویسان نیست. برخی همان روز قتل عثمان ، برخی روز بعد یعنی 19 ذی حجه ، برخی بعد از دفن عثمان و برخی چند روز بعد از دفن عثمان را روز بیعت با حضرت علی (ع) دانسته اند.(4)ولی به نظر می رسد که اصح اقوال این است که در روز 18 ذی حجه که روز قتل عثمان بود ، مردم برای بیعت به خانه حضرت علی (ع) رفتند ولی آن حضرت برای اندیشه بیشتر ، بیعت را به روز بعد محول نمود و در نتیجه در روز 19 ذی حجه بیعت مردم واقع گردید.

البته بیعت مردم با حضرت علی (ع) دُرُست بعد از 25 سال از واقعه غدیر واقع گردید.واقعه غدیر که در روز 18 ذی حجه سال دهم هجری واقع گردیده بود ، پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را به جانشینی خویش انتصاب کرده بود. ولیکن پس از رحلت پیامبر (ص) برخی از صحابه حکومت سالار در سه دوره متوالی مانع دستیابی حضرت علی (ع)به خلافت شدند تا این که مردم انقلابی و مسلمانان واقعی خواسته رسول خدا (ص) پس از 25 سال محقق ساختند.  

 منابع:

1 – نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 91 ، ص 271

2 – المستدرک ( حاکم نیشابوری ) ، ج 3 ، ص 114

3 - مسار الشيعة ، ص 22 ؛ الفتوح ، ص 389 ؛ انساب الاشراف " ترجمةامير المؤمنين(ع) " ص 115 ؛ تاريخ ابن خلدون ،ج1 ، ص 574 ؛ بحار الانوار ، ج 93

4 – المستدرک (حاکم نیشابوری ) ، ج 3 ، ص 114 ؛ مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 98 مسار الشیعة ، ص 40 ؛ شرح اصول الکافی ، ج 7 ، ص 196 ؛ کتاب سلیم بن قیس ، ص 416 

   (برگرفته از کتاب روزشمار تاریخ اسلام(ماههای ذی قعده و ذی حجه) تألیف سید تقی واردی، نشر دارالثقلین)

 
 

شما اینجا هستید: خانه امیرمؤمنان، امام علی بن ابی طالب(ع) آغاز خلافت امام امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب(ع)